مرگ خوارا سریع بر بساتشونو جمع کردن عوض اینکه سوار ون خودشون بشن سوار ون گل گلی کناری شدند و هکتور هم انداختن تو دیگ معجونش و در معجونم گذاشتن و دیگ رو به روی ایوا گذاشتند!
-آخیش جا شدیم به ریش و دماغ ارباب جا نمیشدیم ها!
-یه بار دیگه عزیز مامان ایوا به ریش نداشته ی ارباب قسم بخوری مجبورم میکنی یه بار دیگه یه
...(سانسور شده)... مهمونتون کنم ها !
-هکتور کوش؟
-تو نخوردیش که ایوا؟
-نه به ریش و دماغ نداشته ی ارباب !
-یه بار دیگه اینطوری قسم بخورین با یه
...(سانسور شده)...مهمونتون میکنم ها!
-ما داشتیم درمورد ایوا حرف میزدیم !
-ایوا تخ کن تخش کن هکتور رو!
و ناگهان از داخل دیگ صدای فریاد هکتور بلند شد!
-یکی منو از اینجا در بیاره تا تبدیل به معجون شرارت بینهایت نشدم!
با داد زدن هکتور و گفتن کلمه ی معجون شرارت بینهایت مرگ خوارا به فکر فرو رفتن.
-معجون شرارت بینهایت که مال ارباب تو معجون شرارت متوسط میشی!
-معجون شرارت چی هست خوردنیه؟
-ایوا به معجون کاری نداشته باش با همتون بودم ها حالا که معجون شرارت متوسط مجانی گیرمون اومد!