هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۳:۳۴ پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹
#91
نتیجه دوئل اگلانتاین پافت و آستریکس:


امتیازهای داور اول:
اگلانتاین پافت: 27.5 امتیاز - آستریکس: صفر امتیاز

امتیازهای داور دوم:
اگلانتاین پافت: 26 امتیاز - آستریکس: صفر امتیاز

امتیازهای داور سوم:
اگلانتاین پافت: 27.5 امتیاز - آستریکس: صفر امتیاز

امتیازهای نهایی:
اگلانتاین پافت: 27 امتیاز - آستریکس: صفر امتیاز


برنده دوئل: اگلانتاین پافت!

...........................

اگلانتاین سنگ جلو پاش رو چند متری جلوتر شوت کرد و با بی حوصلگی پاش رو روی زمین می کشید. دیگه سر به سر تام گذاشتن هم خیلی براش جذابیت نداشت. احساس میکرد افسردگی پس از نقشه قتل گرفته!

- کدوم افسردگی؟

اگلانتاین بعد از اینکه چند متری به هوا پرید و پخش زمین شد، وحشتزده دنبال منبع صدا گشت.

- حالا دیگه صدای منم نمیشناسی؟
-تو... مگه تو کی هستی؟
- دیگه کارت به جایی رسیده که نمیدونی من کیم؟ این همه سال کنارش باش، تمام مدت خاموش و بی صدا اینجا بمون، نه دودی، نه آتیشی! صداتم در نیاد. آخرش بگه تو کی هستی! ای بشکنه این دسته که تنباکو نداره!
- تو... پیپ؟
- خوبه حداقل یادت نرفته وجود دارم!
- ولی تو... حرف... میزنی؟
- من همیشه حرف میزدم! اکا خب تو زبون پیپ ها رو بلد نبودی!

اگلا کم مونده بود غش کنه. خب طلبعتا تا به حال پیپ سخنگو ندیده بود.

- کاسه ام روشن! مگه قبل منم پیپ داشتی؟ هر روز با یه پیپ میگردی؟
- من... ذهنم... چطور...
- من پیپ خاصی ام. به هر حال... همونطور که گفتم تو افسردگی بعد از نقشه قتل گرفتی!
- خب... من الان باید چی کار...
- از اونجایی که دویست و بیست و سه بار قبلی توی کشتن تام شکست خوردی باید یه نقشه قتل موفقیت آمیز داشته باشی تا حالت بیاد سر جاش!
- آخه کیو بکشم؟

پیپ شونه نداشت که بالا بندازه ولی خودش رو از سمت چپ دهن اگلا به سمت چپش کشید.
- من چه میدونم. من یه پیپم! لرزونک، حشره، اون که همه رو میخوره، نقاش باشی، وایتکس به دست یا حتی اون کچله!

رنگ از رخ اگلا پرید!
- ارباب؟ ارباب نه! ولی خب با هکتور موافقم! اون تمام مدت میگه برم و معجون هاشو امتحان کنم. حالا چجوری باید بکشمش؟
- نیازی نیست کاری بکنی. منو بذار تو آزمایشگاهش خودم خدمتش میرسم.

اگلا تردید داشت ولی به پیپش اعتماد داشت. بنابراین دلش رو به دریا زد و پیپش رو به آزمایشگاه هکتور برد!

پنج ساعت و نیم بعد- جلو در آزمایشگاه

- این چرا نیومد؟ یعنی باید برم تو؟ نکنه بلایی سرش اومده؟ باید برم ببینم کجا...

در درست توی صورت اگلا باز شد و هکتور ویبره زنون بیرون اومد.

- اگلا تو اینجایی؟ اومدی معجون جدیدمو امتحان کنی؟
- من... تو... چطوری؟
- بذار برم این معجون آخری رو مخصوص خودت درست کردم اتفاقا! یه پیپ رو میزم بود انداختم تو پاتیل یه معجون عالی... عه چی شدی؟

اگلا با شنیدن خبر نابودی پیپ نازنینش و شکست دوباره نقشه ی قتل بی هوش شده بود. از قرار معلوم افسردگی بعد از شکست نقشه قتل به این زودی ها دست بردارش نبود!


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۳:۲۱ شنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۹
#92
سوژه دوئل تئودور نات و زاخاریاس اسمیت: بیداری!


توضیح: یک روز صبح بیدار می شین... ولی توی زمان یا مکانی که انتظارشو ندارین. می تونه زمان و مکان آشنایی باشه یا تخیلی. توضیح بدین که کجاست و بعد چه اتفاقی براتون میفته.


برای ارسال پست در باشگاه دوئل دو هفته( تا 23:59 یکشنبه 11 آبان) فرصت دارید.


قوانین دوئل رو می تونین از این جا مطالعه کنین.

موهایتان به بلندی دماغ پینوکیو باد!


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۳:۱۹ پنجشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۹
#93
سوژه دوئل پلاکس بلک و نیوت اسکمندر: آینه!


توضیح:

یه آینه وجود داره. این می تونه آینه نفاق انگیز باشه و آرزوهای شما یا فرد دیگه ای رو نشون بده و یا می تونه برعکسش باشه. چیزی رو که ازش وحشت دارین نشون بده. خودتون انتخاب کنین که کدوم باشه. لازم نیست چیزی که ازش می ترسین، یه موجود زنده باشه. می تونه یه موقعیت باشه. یه ساعت... یه روز... یه اتفاق.
شما وارد این آینه می شین. فرقش با آینه نفاق انگیز همینه. شما یه صحنه نمی بینین. واردش می شین و اون موقعیت رو کلا می بینین و برای ما تعریف می کنین. اگه خواستین می تونین تغییری هم توش بدین.
آینه لازم نیست حتما اتفاقای مربوط به شما رو نشون بده. میتونین انتخاب کنین. مثلا یه قطره از خون یه نفر رو بریزین روش که مال اونو نشون بده. یا به هر روش دیگه ای.
قبلش رو هم اگه خواستین می تونین بنویسین که چطوری به این آینه رسیدین.

برای ارسال پست در باشگاه دوئل، پنج روز ( تا 23:59 سه شنبه 22 مهر) فرصت دارید.

....................................

سوژه دوئل پلاکس بلک و لاوندر براون: خون!


توضیح:

یه اتفاقی برای شما افتاده و دارین خون زیادی از دست می دین. باید براتون خون تهیه کنن.اون خون(یا گروه خونی) رو فقط یک نفر داره!
توضیح بدین که اون یک نفر کیه و قبول می کنه بهتون خون بده یا نه!
می تونین درباره اتفاقی که براتون افتاده هم توضیح بدین. می تونین بعد از گرفتن خون رو هم بنویسین که حالتون چطوره!

سوژه رو می تونین در مورد خودتون یا شخصیت دیگه ای بنویسین.

برای ارسال پست در باشگاه دوئل، ده روز( تا 23:59 یکشنبه 27 مهر) فرصت دارید.

...................................

سوژه دوئل پلاکس بلک و شیلا بروکس: قهر!(خودتو کنترل کن لیسا...اون چوب دستی رو بذار روی زمین و آروم برو عقب!)

توضیح:

سالهاست که با یه نفر قهرین و یا یه نفر با شما قهره...الان بعد از مدتها می بینینش.
توضیح بدین که کیه... چرا با هم قهر کردین... و الان در چه وضعیه!

سوژه رو می تونین درباره خودتون یا شخصیت دیگه ای بنویسین.

برای ارسال پست در باشگاه دوئل، ده روز( تا 23:59 یکشنبه 27 مهر) فرصت دارید.



پس از پشمالو شدن پر دماغ شوید!

......................................

نقل قول:
می‌دونم زیاده!
ببخشید
خواهش می کنیم! ولی دیگه این کارو با ما و خودتون نکنین! گناه داریم... گناه دارین!



هک!

وقتی تبدیل به گوریلت کردیم می فهمی پشمالو و پر دماغ شدن یعنی چی. دماغی داره به پهنای صورتش.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۹/۷/۱۷ ۲۳:۳۲:۲۳

ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: قرعه های اسرار آمیز هکتور
پیام زده شده در: ۲۲:۱۵ دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹
#94
صندوق اسرار آمیز گابریل تیت!


تصویر کوچک شده


صندوق اسرار آمیز پلاکس بلک!


سلام پلاکس عزیز. اینجا جاییه که هرکسی میتونه خودشو به چالش بکشه. برای اینکه بیشتر هم بدونی این پست رو بخون.

تصویر کوچک شده


صندوق اسرار آلبوس سوروس پاتر!


تصویر کوچک شده


صندوق اسرار آمیز دومینیک ویزلی!


تصویر کوچک شده


صندوق اسرار آمیز هدر!


تصویر کوچک شده




ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۰:۳۰ شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹
#95
نمرات امتحان پایان ترم درس معجون سازی:


اول این نکته رو بگم که در جریان هستید که دیگه نقد کردن توی جلسه امتحان معنایی نداره. بنابراین سعی کردم اگه تغییری در طول ترم ازتون دیدم اینجا بیان کنم. در ضمن امتیاز از ده نمره به روند کل تغییرات پست هاتون داده شده. یعنی اگه دو پست زدین مقایسه اون دو تا و اگه توی همه جلسات شرکت کردین مقایسه همه پست ها.

زاخاریاس اسمیت: 17 + 7

زاخاریاس پستت نسبت به قبلی پیشرفت خوبی داشت ولی در مجموع در بعضی از موارد نسبت به نقد هایی که بهت میشه مقاومت نشون میدی. در نتیجه پیشرفتت یه مقدار سینوسی پیش میره.

ایزابلا تینتوئیستل: 16

ایزابلا قبلا توی کلاسم شرکت نکرده بودی. نوشته ات کیفیت خوبی داشت. فقط یه مقدار اشکالات ریزی داشت و کمی هم ایراد پردازشی.

گابریل تیت: 14

گابریل شما هم قبلا توی کلاسم نبودی. با اینکه شخصیت هکتور رو خوب نوشته بودی ولی پستت سوژه و خلاقیت لازم رو نداشت.

دراکو مالفوی: 12

دراکو به نظرم باید خیلی با شخصیت ها بیشتر آشنا بشی و تو نوشتنت دقت زیادی انجام بدیم.

فلور دلاکور: 19+ 8

فلور سطح پست هات در تمام جلساتی که شرکت کردی خوب بودن. و پیشرفتت هم کاملا قابل مشاهده بود.


الکساندرا ایوانوا: 18 + 9

ایوا شکلک هاتو خوردی؟ قشنگ مشخصه گشنه بودی! و اینکه خب خیلی کم اضافه کردی. هنوزم کمرنگ بود.


سوروس اسنیپ: 10+ 5

سوروس واقعا واقعا انتظاراتم ازت خیلی بیشتر بود. فکر کنم بیشتر جهت اینکه شرکت کرده باشی پست زدی.


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: قرعه های اسرار آمیز هکتور
پیام زده شده در: ۲۱:۲۹ جمعه ۲۸ شهریور ۱۳۹۹
#96
گابریل عزیز! دو امتیازی که ندارم. معجونش زوج باشه در نمیاد. یک و سه و پنج دارم. کدومو بدم؟

صندوق اسرار آمیز دراکو مالفوی!


تصویر کوچک شده




صندوق اسرار آمیز ایزابلا تینتوئیستل!


تصویر کوچک شده




ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۳:۱۷ پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۹
#97
سوالات امتحانی درس معجون سازی


با توجه به تمام نکاتی که در طول این ترم بهتون گفتم، یکی از تکالیفی که در طول ترم دادن رو انتخاب کنید و دوباره بنویسید.

نکته1: محدودیتی در انتخاب تکلیف کدوم جلسه از این سه جلسه ندارید.
نکته 2: حتما حتما حتما بالای پستتون بنویسید تکلیف کدوم جلسه رو بازسازی کردین.
نکته 3: اگر قبلا اون تکلیف رو نوشتید لینکش رو در انتهای پستتون قرار بدین.
نکته 4: هر کدوم از این موارد رعایت نشه متاسفانه برخلاف میلم نمیتونم بهتون امتیازی بدم.

سوالی بود توی پیام شخصی میتونید بپرسید.

موفق باشید!


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۳:۱۲ سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۹
#98
امتیازات جلسه ی سوم معجون سازی:


اُفلیا راشدن: 17 امتیاز

پستت در مجموع پست خوبی بود. اینکه ماجرا رو شروع کردی و تقریبا تا جای خوبی پیش بردی خوب بود. ولی به این نکته دقت کن ک توی داستان های دو پستی سوژه سریع تر از معمول پیش میره که بخش های اصلی سوژه پر رنگ تر بشن و بیشتر بهشون پرداخته بشه.

هیزل استیکنی: 17 امتیاز

پست تو هم خوب بود ولی انتظار سوژه جالب تری رو ازتون داشتم. پستت کمی مبهم بود. من اخرش نفهمیدم کاربرد معجون چی بود. فقط حدس میزنم معجون مرکب بوده. ولی جالب تر بود اگه بیشتر در مورد ساخت و تهیه مواد و اثراتش میگفتین.

مانامی ایچیجو: امتیاز 18 امتیاز

پستت خیلی خوب بود. طنز پستت هم خوب بود. فقط نمیدونم چرا همه ماجرای پیدا کردن دستور رو این همه طولش دادن. کمی سرعت پستت کم بود. انتظارم این بود که سریع تر پیش بری و بخش های بعد از کشف دستور پررنگ تر بشن.

الکساندرا ایوانوا: 18 امتیاز

پستت از لحاظ طنز واقعا عالی بود. تنها دلیل کم شدن امتیاز اینه که همونطوری که از بقیه هم ایراد گرفتم انتظار داشتم بخش اثراتش تو پستت پررنگ تر باشه. و اینکه خلاقیت بیشتری توی بخش اثر معجون انتظار داشتم.

لاوندر براون:17 امتیاز

پستت خوب بود حتی با اینکه طولانی بود ولی خوب بود. ولی خلاقیتش کم بود. بعضی از صحنه ها هم مبهم بودن و به خوبی نوشته نشده بودن. بهتر بود کمی کمتر مینوشتی و باقیش رو میسپردی به نفر دوم.

فلور دلاکور: 17 امتیاز

پستت خوب بود فلور. مخصوصا اخرش و رمز خروج داشتن تالار. ولی همونطور که گفتم انتظار داشتم پست لاوندر کوتاه تر باشه که تو بتونی به بخش های بیشتری بپردازی. لازم بود بیشتر بنویسی تا بیشتر بتونم در موردش قضاوت کنم.

نیوت اسکمندر: 14 امتیاز

نیوت به نظرم هنوز اول راهی و باید در مورد خیلی از موارد یاد بگیری. حد و مرز هایی که وجود داره، شخصیت ها و... مثلا انقدر ساده و راحت در زدن و وارد شدن نیوت و زاخاریاس به خانه ریدل ها، شخصیت هایی که از لرد و لیسا نوشتی، بخش هایی از پستت که مربوط به بدست آوردن موی لرد بود. اینا مواردی هستن که باید بدونی چطور باید نوشته بشن. ممکنه این سبک نوشتن ها طرفدارهایی داشته باشه ولی من مخالف سرسختشونم و شدیدا منع میکنم بقیه رو از این سبک.

زاخاریاس اسمیت: 15امتیاز

مشکل شخصیت ها و اینکه خیلی راحت رفتن تو خانه ریدل ها و کسی هم نفهمیده در مورد پست تو هم وجود داره. قطعا وقتی مروپ یه محفلی رو توی خانه ردیل ها ببینه خونسرد نمیگه باشه هر کاری خواستی بکن. حتی اگه لرد هم اینو بگه بهش شک میکنن. در مجموع این شخصیت های ابر قهرمانی طور هم نوشتن در موردشون سخته و هم خیلی زود سوژه هاشونو از دست میدن. همین که مثلا خیلی راحت نیوت همه چیز رو درست کرد و با زاخاریاس به خوبی و خوشی فرار کردن تقریبا شبیه آخر فیلم هندی بود. همین به نظرم از کیفیت پست تو و نیوت کم کرده بود.

سوروس اسنیپ: 16 امتیاز

سوروس به نظرم پستت جای کار داشت. کم بود و جا داشت بیشتر بهش بپردازی و به سوژه یه سر و شکلی بدی. الان سوژه هنوز شروع نشده پاس دادی به نفر بعدی. و نگم دوباره که خلاقیت پستت کم بود!

ماتیلدا گرینفورت: 17 امتیاز

پستت خوب بود ماتیلدا. سوژه ی جالبی هم برای شوخی انتخاب کرده بودی. ولی اگر توی پستت کمی بیشتر در مورد جنگل ممنوعه میگفتی جالب تر بود. مثلا میشد ماتیلدا اونجا با یه جونور درگیر بشه و در موردش بنویسی. این مورد کمبود خلاقیت در مورد پست تو هم صدق میکنه.


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: دادسرای عمومی جادوگران
پیام زده شده در: ۲۰:۲۴ دوشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۹
#99
در همون زمان هم هکتور در فکر بود که چطور میتونه از دارایی های مهم و با ارزشش محافظت کنه. از دارایی هایی که همه ی زندگیش رو صرف اون ها کرده بود و با از بین رفتن اون ها قطعا علم بشریت دچار خلا میشد.

- خاکشون کنم؟ نه نه... خاکی میشن. بذارم بالای درخت؟ نه اونم نمیشه. فهمیدم همشونو بغل میکنم!

هکتور بعد از گفتن این جمله پنجاه و پنج تا پاتیلش رو روی هم میذاره و صاف میذارتشون روی سرش. ارتفاع سرش حالا کمی کمتر از خانه ی ریدل ها بود.

با اولین ویبره ی هکتور برج پاتیل ها به شکل ترسناکی به لرزه در اومد ولی نریخت! هکتور در این زمینه بسیار مهارت داشت.

- حالا دیگه پاتیل هام در امانن!
- هک این پاتیل ها خالین دیگه؟
- یکیشون خالیه. میخوای معجون بپزم؟

خب گویا مرگخوار ها علاوه بر اژی باید مراقب برج پاتیل ها هم میبودن!

- ماما اینا خوبه از اینا میخوام!

برج ویبره رونده اژی رو بیدار کرده بود و اژی حالا دلش برج پاتیلی میخواست!


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: آژانس مسافر بری
پیام زده شده در: ۱۴:۵۷ شنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۹
خـــــــــش! خــــــــــش! قیــــــــــژ!
خـــــــــش! خــــــــــش! قیــــــــــژ!


هکتور پونصد و بیست عدد پاتیل، پنجاه و سه هزار معجون و سی و شش عدد ملاقه رو به همراه دویست و بیست چمدون حاوی مواد اولیه معجون هاش کشون کشون با خودش میبرد. برای همین مسیر ده دقیقه ای تا آژانس رو در مدت دو روز طی کرد!

- بلاخره رسیدم!

هکتور همه ی زندگی و وسایلش رو با قفل و زنجیر به تیر چراغ برق جلوی آژانس بست و ویبره زنون وارد وارد آژانس میشه و به محض ورودش نصف شیشه های آژانس میشکنه و خاکسترشون به دست باد سپرده میشه.

- من اومدم!

مسئول آژانس نگاهی به در پودر شده ی آژانسش میکنه.
- بله متوجه شدیم!
- بلیت منو بدین من برم!
- تشریف داشته باشین الان میدیم خدمتتون!
- مگه میدونید من کیم که بلیتمو میخواین بدین؟

مسئول مذکور نگاهی به در و پاتیل و بند و بساط دم در و بعدش به هکتوری که حتی یک لحظه هم آروم و قرار نداره میکنه.
- بله! کاملا واضحه!
- من خیلی معروفم. بهترین معجون ساز دنیا بودن این مشکلاتم داره. هر جا میری همه میشناسنت. میخوان باهات عکس بگیرن و امضا بدی. یا اینکه سفارش معجون دارن. از الان بگما من وقت ندارم معجون براتون بسازم همینجوریش هم دو روز از بقیه عقبم. ولی حاضرم امضا بدم. خانوم شما، بله بله شما! بیاید بهتون امضا بدم!

هکتور به سمت زن میره تا بهش امضا بده!

بــــــــــــــــــــــــوم!

زن هم به هزاران قسمت نامساوی تقسیم میشه و حتی یکی از چشم هاش بعد از پروازی طولانی توی دهن باز مونده از تعجب مسئول آژانس فرود میاد!

- عه؟ این چرا ترکید؟ حالا این همه ذوقم لازم نبود.

رئیس آژانس تصمیم میگیره قبل از اینکه دل و روده بقیه کارمنده و خودشو از کف زمین جمع کنه هر چه زودتر بلیت هکتور رو بده بهش.
- بفرمایید اینم بلیتتون.
- بذار ببینم بلیت کجاست. چینی و لوستر فروشی تسترال سواران کبیر به جز اعظمشون!

گویا زیاد هم جای دلپذیری برای هکتور نمیشد.


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.