هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (پرینس آرتاس)



Re: ایا اسنیپ برای کشتن دامبلدور واقعا طلسم "اوادا" رو به کار برد؟
پیام زده شده در: ۱۷:۴۳ یکشنبه ۹ بهمن ۱۳۸۴
#1
بله، اسنیپ از آواداکدوارا استفاده کرده به دلایل زیر:

1- به خاطر اینکه اسنیپ سوگند ناگسستنی یا یک همچین چیزی بسته بوده و مجبور بوده به قولش عمل کنه وگرنه گور به گور می شده!
2- دامبلدور به اسنیپ التماس می کرد که نکشتش!


Dread Lord In Progress...


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۴۴ چهارشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۴
#2
برادران، اینجا امتحانات شروع شده بخاطر اینه که من کم میام، شناسمو به کسی ندیدا!

باشه!


ویرایش شده توسط ریموس لوپین در تاریخ ۱۳۸۴/۱۰/۱۵ ۱:۰۳:۳۶

Dread Lord In Progress...


گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۲:۴۲ چهارشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۴
#3
اهوی گیلدی، چرا می ای فایل Exploite می اندازی تو سایت؟!

واالله اينجا تاپيك گفتگو با مديرانه!....چون گيليدي ديگه مدير نيست فكر كنم ديگه اين سوال شما جوابي نداشته باشه!(ناظر انجمن-دامبلدور)


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۴/۱۰/۱۵ ۱۶:۴۳:۱۰

Dread Lord In Progress...


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۶:۰۷ پنجشنبه ۱ دی ۱۳۸۴
#4
آقا من به شما پیشنهاد همکاری می دم! همکاری کنید؟!


Dread Lord In Progress...


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۱:۰۶ دوشنبه ۲۱ آذر ۱۳۸۴
#5
مدیران سایت، امضای من چرا در پست های من قرار نمی گیره؟! من انتخاب رو از حالت پیشفرض در آوردم، با این حال فایده ای نداره؟!


Dread Lord In Progress...


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۲:۵۸ دوشنبه ۲۱ آذر ۱۳۸۴
#6
نویل 15 عزیز، بنظر می رسه شما باید یکی از مدیر های نشر تندیس باشید، که اینقدر متعصب هستید برای این موضوع!
در مورد مشکل داشتن ترجمه گفتید، بله در ترجمه مشکلاتی وجود داشت، اما هر چی باشه خانم گنجی در فصل چهارده نیومدند بگن که هری و رون، دین و جینی را در حالت صمیمی دیدن! ایشون جملاتو با تناسب به موضوع جایگزین کردند، بنظر می رسه که نشر تندیس افراد جالبی رو برای بهم ریختن جو سایت استخدام کرده؟!
شما که همش از منطق صحبت می کنی، کوچکترین نشانه ای حاکی از منطق در نوشته هاتون به چشم نمی خوره! و درضمن شما جواب همۀ سوال های من رو ندادید!
دکتر فرهاد یا بقول شما ببر پیر، همیشه از انتقادات دیگران بخوبی استفاده کرده و سعی کرده در ترجمۀ کتاب کارشو به نحو احسنت انجام بده، نه مثل تندیس که بیاد هر چرندی رو تحویل مخاطب بده!



Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۱:۰۰ یکشنبه ۲۰ آذر ۱۳۸۴
#7
جناب نویل 15 که ظاهرا شیوایی قلم بالایی داری، اما درست ازش استفاده نمی کنی، بنا به چند دلیل می تونم بگم حق با مدیران سایت هست.

دلایل:

1- بنا به گفتۀ خود شما، این وب سایت رسمی نشر زهره نیست، پس چرا می آی انتقاد می کنی؟!
2- اینجا توی فروم، محل بحث کردن کاربران است، پس همۀ کاربران حق دارند، جواب شما رو بدهند در غیر اینصورت می تونید به ای دی دکتر فرهاد در یاهو مراجعه کنید.
3- ترجمۀ نشر زهره نسبت به باقی ترجمه ها دقیق تر و سعی شده به اصل نوشته وفادارتر باشه، شاید لیاقت شما همون ترجمۀ ویدا اسلامیه باشه؟!
4- دلایل زیادی هستند، که فکر نکنم برای شما قابل درک باشند.



Re: دژ مرگ(شکنجه گاه جادوگران سفید سابق)
پیام زده شده در: ۱۷:۴۶ یکشنبه ۲۰ آذر ۱۳۸۴
#8
توجه: اگر نمایشنامه من در ادامۀ نمایشنامۀ شما نوشته نشده، شرمنده!

دنیس وارد شکنجه گاه می شه، فضا به طور غم انگیزی تاریک است، بلند بانگ می زند: لرد ولدمورت؟! ،هیچ صدایی نمی آبد، فقط صدای جیر جیر چند فروند موش می اید!
صدای نسبتا بلندی از نزدیکی می آید، لردی: بعدی! ،عده ای از مرگ خواران چند نفر از افراد محفلو گرفتن و میارن پیش لردی!
لرد ولدمورت با خنده: به! به! چه آدمای جالبی هم گرفتین ، کجا بودن؟!
افراد گرفته شده!:
مالفوی : ارباب اینا رو در حال جاسوسی گرفتیم.
ولدمورت : جاسوسی؟! جاسوسی از کجا؟!
مالفوی: بابا من یک خالی بستم، تو چقدر سمجی!
ولدمورت : خوب... خوب... رونان، هکتور و هوکی! فکر کردید اینجا بی صاحابه؟! هی می ریزید اینجا؟!
مالفوی: قربان با این معلوم الحال ها چیکار کنیم؟!
ولدمورت: اول بدید اون پرهای هوکی رو سالازار با انبردست مورد عنایت قرار بده! بعد اون دم رونانم بکنید دیگه روش نشه بره بیش باقی قنطورس ها تا بترکه! ...
مالفوی: ارباب شما خیلی بدید!
ولدمورت: آره! می گفتم، ... حیف که آشیل اینجا نیست... هکتورم بدید گیلدی اغفال کنه! ... راستی سر راهتون به سالازار بگید بیاد باهاش کار دارم...

حالا بر می گردیم به اونجای داستان که دنیس، وارد شکنجه گاه شده بود!

دنیس به آرامی قدم بر می داره، بطوریکه صدای پاش بسختی شنیده می شه، به آرامی راهروی شکنجه گاه رو طی می کنه، در اونجا به شخصی بر می خوره که بنظر می آمد خیلی وقته منتظر اومدن او هست.
دنیس یکه می خوره، و یک لحظه خشکش می زنه!
سالازار با سرعت: اسپلیارموس! ،دنیس با سرعت جا خالی می ده، نور سبزی از نزدیک گوشش رد می شه، به سرعت پشت مجسمۀ قنطورسی پناه می گیره!

دنیس: سالی ازت انتظار بیشتری داشتم!
سالاز با عصبانیت: بچه پرووو! الان حسابتو می رسم! ،سالازار عصاشو در می آره و به زبون ماری یک چیزای می گه! و یک باسلیسک ظاهر می شه!
دنیس: سالی خیلی بی جنبه ای هنوز هیچی نشده قدرتی زدی؟!
سالازار: مجسمۀ خوبی ازت در می اد!
دنیس: زرشک! ، و یک خروس ظاهر می کنه، خروس یک قوقولی می کنه باسلیسک سکته می کنه می میره!
سالازار: نه! خیلی نامردی! اون تنها باسلیسک من بود!
دنیس، با سرعت یک افسون بی هوشی به طرف سالازار می فرسته و سالازار بیهوش می شه! ، سالازار رو به گوشه ای می کشه و یک تاز مویش را می کنه و می اندازه توی معجون چل عرق و لیوانو می ده می ره بالا!، چند ثانیه بعد دنیس شده بود شبیه سالازار! دنیس بخاطر برخی مسائل پی جی از در آوردن لباسهای سالازار خودداری می کنه! و یک لباس مثل سالازار برای خودش ظاهر می کنه، صدای قدم از توی راهرو می اد، به نظر یکی از مرگخوارا بود.
بلیز: سالی تویی؟!
دنیس: ای بابا سالازار با این سنش!
بیلز: ببین داری می ری لرد ولدمورت کارت داره سریع برو!
دنیس: اوکی!
بلیز: بای!
دنیس: بای!
دنیس، به اتاق لرد ولدمورت نزدیک و نزدیک تر می شه، از توی اتاق صدای بلند آهنگ Arieals از سیستم آو ا داون می یاد!
دنیس، در اتاقو باز می کنه و می ره داخل!
ولدمورت روی صندلی چرخ دار نشسته و پشتشو بطرف در کرده!
ولدمورت: خوش آمدی آقای کریوی!
دنیس:

ادامه دارد...



Re: اعضا سایت خودشونو معرفی کنن
پیام زده شده در: ۱:۱۰ پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۴
#9
سلام خدمت همه!

من رضا هستم، متولد بیست و نهم، بهمن ماه هزار سیصد و شصت و نه! و ساکن اهواز هستم.
در مورد اینکه چطور با هری پاتر آشنا شدم، یه روز برای خرید کتاب <<اکنکار: کلید جهان های اسرار>> به کتابخانه رفتم و وقتی کتبا رو با بدبختی پیدا کردم، موقع تصفیه حساب با فروشنده دیدم روی یک پوستر نسبتا بزرگ تبلیغ کتاب های هری پاتر بود، خلاصه من هم برای بار اول کتاب، هری پاتر و زندانی آزکابان و بعد به ترتیب کتبهای، هری پاتر و فرمان ققنوس، هری پاتر و جام آتش، هری پاتر و سنگ جادو، هری پاتر و تالار اسرارا و هری پاتر و شاهزادۀ نیمه اصیل رو خواندم؛ خلاصه منم اینطوری هری پاتریست شدم! در مورد شخصیت های کتاب هم خوب خود هری رو دوست دارم ولی اصولا نمی دونم چرا تو همه چی از فیلم گرفته تا کتاب از شخصیت های منفی خیلی خوشم میاد! شاید به خاطر قدرت بیشترشون ولی در مورد علایق، به طور کلی به همۀ مسائل مربوط به برنامه نویسی، مخصوصا زبان سی رو خیلی دوست دارم، کتاب های وارکرفت و آثار تالکین هم بخاطر ادبیات پایدارشون خیلی دوست دارم.

=====

به امید روزی که درید لرد دوباره، بازگردد...



Re: ایا ولدرمورت به اسنیپ اعتماد داره؟
پیام زده شده در: ۰:۳۳ پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۴
#10
من فکر نمی کنم لرد ولدمورت در طول زندگیش، حتی یکبار هم به کسی اعتماد کرده باشه!







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.