با سلام؛
نقل قول:
این جمله اش که ، تنها خودش بود که به عمیق ترین اسرار هاگوارتز پی برده بود ، شاید در زمان خودش صحت داشت ، اما دیدین که در همیشه روی پاشنه نمی چرخه و افکار و نقشه های ما همیشه درست در نمیاد !
اتفاقا مشکلی که من دارم همینه... ولدمورت عقیده داشته که هیچ کس دیگه ای از این محل خبر نداره و به قولی اتاق رو امن ترین محل جهت مخفی کردن تاج می دونسته...
شما خودتون رو فرض کنید که به نیت! مخفی کردن چیزی این اتاق رو ظاهر می کنید و وارد اون میشید و هزاران شیئی عجیب و غریب رو می بینید که مخفی شدن... اون وقت اگه فکر کنید فقط خودتون از اسرار این اتاق خبر دارین نباید به IQ شما شک کرد؟ (شمای نوعی رو میگم به خودتون نگیرید!)
تنها توجیهی که میشه برای این ایراد آورد اینه که فرض کنیم اتاق زمان ولدمورت خالی بوده و در طول زمان حدودا 50 سال تا ورود هری پر شده که به نظر من منطقی نیست چون باید این جوری فرض کنیم که در طول این مدت تو این اتاق هر شب پارتی ای چیزی بوده که این قدر شلوغ شده!
از طرف دیگه ابهامهای دیگه هنوز پابرجاست:
1-اتاق ضروریات اتاقی است که بر حسب نیاز هر فرد به شکل مورد نیاز در میاد و با این خصوصیت خودش کم معروفیت نداشته به طوری که جنهای خانگی و حتی تریلانی از اون باخبر بودن..
حالا فرض کنید ولدمورت بداند که این اتاق به هر شکلی در میاد، یعنی به عقل مبارک نرسیده که بقیه هم ممکن است بخواهند چیزی مخفی کنند و این اتاق را متناسب با نیاز خود به این صورت در بیاورند؟
2- از پایان کتاب6 (یعنی حمله مرگ خواران به هاگوارتز) تا اواخر کتاب 7 ، ولدمورت هیچ شکی در امن بودن هوروکراکس مربوطه به خود راه نداده... و این یعنی اینکه نفهمیده یا از پیروانش نپرسیده که چه جوری تونستن وارد هاگوارتز بشن. من اگه رهبر اونا بودم حداقل می نشستیم یک خوش و بشی می کردیم و می پرسیدم چه جوری تونستین از اون همه عامل محافظتی رد بشین و احتمالا اونا هم می گفتن از کجا رفتن داخل و عنقریب بود که رنگ از رخسارم بپره! نه اینکه 1 سال بگذره و عین خیالم نباشه...