... اسلیترینی ها که از این پیشنهاد بلاتریکس به شدت خوشحال و متحول شده بودند یک صدا موافقت خودشون رو ابراز کردند و بارتی گفت :
- گریفندور یخچالای خوبی داره ، همشون ساید بای سایدن
اسلیترینی ها :
بس کن دیگه .
بلاتریکس که تا به حال از دور به رودلف لاو می فرستاد به میان جمعیت اومد و گفت : حالا کیا میان ؟ هر کی میاد اسمشم بگه .
- من ! گلرت گریندل والد .
- منم میام ... رودلف لسترنج دارنده ی اولین مدال زذایت از مجمع زذهای دنیا .
- مورگان الکتو ، آی پی چک کن عالم اسلیترین !
- بارتی کراوچ ، عضو گرینفدوری اسلیترین
- نه تو نیا . ما 5 نفر خوبیم . تو نمی خواد بیای !
ناگهان چراغ های تالار خاموش می شه و باد شدیدی شروع به وزیدن می کنه و از ته سالن عمومی یه نوری می تابه و یه سایه ی کچل روی دیوار میفته و با خشانت تمام می گه :
- بارتی کوشولو هم باید بیاد . یه بار دیگه اذیتش کنین من می دونم و شما .
سایه ی کچل بر می گرده و غیب می شه و نور از ته سالن عمومی خاموش می شه و دوباره چراغ ها روشن می شه و ملت اسلیترینی متعجب به بارتی که داره با بند شلوارش بازی می کنه نگاه می کنن و بلاتریکس می گه :
- باشه . پس من و رودلف
و مورگان الکتو و گلرت گریندل والد و بارتی کراوچ می ریم تالار ریون دزدی غذا
... بیاین بریم !
... و 6 نفری به سمت یکدیگر میان ...
ویرایش شده توسط گلرِت گرِیندل والد در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲۹ ۱۱:۴۴:۲۴