هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۴۳ یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴
#1
شخصیت من تا جایی که چک کردم توی لیستتون نیست اما پرداخته رولینگه و توی کوییدیچ در گذر زمان هم اسمش اورده شده.اینجا رو نگاه کنید.
نام : کرلی دوک
سن: 27سال
تاریخ تولد: پنجم نوامبر
جنس: مرد
رنگ چشم: سبز تیره
گروه : اسلیترین
ظاهر کلی : قد نسبتا بلند،موی بلند تا شانه ها،رنگ پریده و لاغر
نام کامل: کرلی دوک مک کورمک
چوب جادو : یاس کبود و موی دم تک شاخ.32 سانتی متر و انعطاف پذیر

علاقه ها: موسیقی جادویی و باستانی
توانمندیها : کرلی گیتاریست گروه خواهران عجیبه،اما کمتر کسی از اطلاعات و تواناییش در مورد موسیقی جادویی خبر داره.اون میتونه قطعات موسیقی جادویی بنوازه و شنودش رو تحت تاثیر طلسم اون بگذاره(میتونه فکری رو توی ذهنش القا کنه،باعث فراموشی یا بیماری بشه,احساسات عمیقی رو توی شنوندنش ایجاد کنه و ...)
معرفي كوتاه:
کرلی دوک مک کورمک گیتار نواز اصلی گروه خواهران عجیبه،معمولا با نام دوک صداش میکنن.مادرش بازیکن کوییدیچ معروفی بوده ولی خودش علاقه ای به کوییدیچ نداره.در مجامع موسیقی جادویی برای گیتار سه دسته متقاطعش معروفه که علاوه بر 7 اکتاو مشنگی یه ده پونزده تا اکتاو جادویی رو هم میشه باهاش نواخت
اما قبل از اون مدت های طولانی در مورد موسیقی جادویی و الات نوازندگی جادویی تحقیقات زیادی کرده و توانایی های زیادی در این زمینه داره.

شما هنوز گروهبندی نشدین.در نتایج و امار اشخاص گروهبندی شده اسم شما ثبت نشده.لطفا اول اقدام به گروهبندی کنید و بعد شخصیت رو معرفی کنید.البته دیگه نیاز نیست اینجا پست بزنید.هر وقت گروهبندی انجام شد به من پیام شخصی بزنید من همین پست رو تایید میکنم.


ویرایش بعدی:تایید شد.
به ایفای نقش خوش اومدین.



ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۱۲ ۱۷:۴۸:۰۲
ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۱۲ ۲۰:۲۲:۵۶

ترجیح میدهم که با کفش هایم راه بروم و به خدا فکر کنم تا انکه در مسجد باشم و به کفش هایم فکر کنم.
دکتر علی شریعتی


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۴:۵۵ شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۴
#2
توالت دخترانه ی خراب واقع در طبقه اول، مکان دلگیر و وا افتاده ای بود که دانش آموزان با نام دستشویی میرتل گریان می شناختند. در یک روز عادی این مکان خالی بود و صدای ناله های میرتل گریان و چک چک شیر خراب درش منعکس می شد.آن روز یک روز عادی نبود.
نور بی رمق آفتاب از میان پنجره مشبک کثیف و کبره بسته می گذشت و نمای سنگ مرمر و گرانیت ترک خورده و فرسوده را روشن می کرد.آینه ترک خورده و کثیفی که جیوه پشت آن این جا و آن جا ریخته بود پیکر دو پسر را در حال بگو مگو منعکس می کرد:
- ما نمی تونیم تا ابد صبر کنیم مالفوی.اگه نقشه های احمقانت به نتیجه نمیرسه ما رو مجبور نکن دائم از اون معجون مرکب مسخره بخوریم.اگه بتونیم یه رمزتاز درست کنیم....
صدای نعره دراکو حرفش را نا تمام گذاشت : نه احمق ، تا وقتی درکش اینقدر برات ثقیله لیاقت انجام کاری بهتر از پوشیدن لباس دخترا رو نداری . تو کله پوکت فرو نمیره که به محض ایجاد رمز تاز وزارت خونه و دامبلدور میفهمن و به ثانیه نمیکشه که کل وزارت خونه و محفل میریزن اینجا ؟ حالا گورتو گم کن تا وقتی میتونم قیافه کریهت رو تحمل کنم!
گویل غرولندی کرد و برگشت تا برود.در با صدای بلندی بهم کوبیده شد و دراکو به خود لرزید.روز های متوالی بی خوابی و فشار افکار و احساسات او را در هم کوبیده بود : صورتش لاغر و بی رنگ تر از هر زمان دیگری بود؛ چشمانش بی نور و غمدیده بودند و بدنش تحلیل رفته و ناتوان شده بود.
آنها منتظر بودند؛ منتظر نا کامی او تا پدر و مادرش را مجازات کنند و تمام دارایی شان را به تاراج ببرند. لرد سیاه میدانست که او توانایی انجام آن کار را ندارد؛مثل طلسم شکنجه گری که آرام آرام او و خانواده اش را در خود فرو ببرد و درد شان را مزمزه کند.
دراکو رو به انعکاس تصویر خود در آینه ترک خورده فریاد زد:آخه چرا؟مگه من چی کار کردم که لیاقت اینو داشته باشم؟
اشک های داغ روی گونه های سردش روان شدند.دراکو بر روی دستشویی افتاد و صدای هق هق خشکش در توالت طنین انداز شد.
پیکر شفافی از دیوار بیرون آمد و با تعجب به دراکو خیره شد.
-کی...چی تو رو اینجوری کرده؟من تو رو قبلا دیدم.تو..اینجوری نبودی...
دراکو سرش را بلند کرد.درمانده تر از آن بود که بخواهد سر میرتل داد و فریاد کند.نیازش به یک هم صحبت،کسی که او را درک کند و حرف هایش را بشنود بر همه افکارش غلبه کرد:اونا..میخوان تحقیرم کنن،میخوان آزارم بدن، میخوان درد کشیدنمو مز مزه کنن،میخوان...تو که نمیفهمی..
میرتل در هوا شناور شد و کنار پنجره نشست : من میفهمم.خیلی خوب میدونم چه مزه ای داره که تحقیرت کنن ، که تماشات کنن وقتی داری از هم میپاشی.ولی...تو نباید اجازه بدی لذت ببرن.میفهمی چی میگم؟تو باید کاری کنی که اونا تحقیر بشن و زجر بکشن.من این کارو کردم و میدونم چه لذتی داره.
دراکو سرش را بلند کرد و به تصویرش در اینه نگاه کرد.البته که انها سزاوار تحقیر بودند.سزاوار نقشه های پلیدی که برای او و خانواده اش میکشیدند.و چه لذت بخش بود اگر انها را میدید که دوای خود را میچشیدند.چه خواستنی بود...

کمی با اینتر مهربان باشین!
متن خوبی بود.تایید شد.

گروهبندی و معرفی شخصیت.






ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۱۰ ۱۹:۱۷:۱۸

ترجیح میدهم که با کفش هایم راه بروم و به خدا فکر کنم تا انکه در مسجد باشم و به کفش هایم فکر کنم.
دکتر علی شریعتی


Re: ضعف های بازیگران هری پاتر در ایفای نقش
پیام زده شده در: ۱۹:۳۸ جمعه ۱۵ آبان ۱۳۸۸
#3
به نظر من بازیگر هوریس اسلاگهورن (اسم بازیگرشو یادم نیست)اصلا اون طوری که توی کتاب گفته بود نبود(چاق و تاس و...)
تازه قد نسبتا بلندی داشت ولی بازیش خیلی زیبا بود.


ترجیح میدهم که با کفش هایم راه بروم و به خدا فکر کنم تا انکه در مسجد باشم و به کفش هایم فکر کنم.
دکتر علی شریعتی


Re: جادوی هری پاتر : صفحه کتاب یا پرده سینما ؟
پیام زده شده در: ۱۹:۱۷ جمعه ۱۵ آبان ۱۳۸۸
#4
شاید بشه گفت صفحه کتاب چون جادوی کلمات زیبا تر و پایدار تر از فیلمی یه که فردا پس فردا قدیمی میشه و دیگه بهش محل سگ نمی ذارن .
حتی اگه فیلم ماندگار بود بازهم می گفتم کتاب ,چون قدرت تخیل برتر از هر فیلم و تصویری یه,آدم با کتاب گریه میکنه خوشحال میشه,از هیجان سکته میکنه اما فیلم این طوری نیست چون آدم می دونه که همه اش تخیلاته.


ویرایش شده توسط the half blood phonix در تاریخ ۱۳۸۸/۸/۱۵ ۱۹:۱۸:۴۷

ترجیح میدهم که با کفش هایم راه بروم و به خدا فکر کنم تا انکه در مسجد باشم و به کفش هایم فکر کنم.
دکتر علی شریعتی


Re: نقد و بررسی فیلم هری پاتر و شاهزاده دورگه
پیام زده شده در: ۱۰:۳۸ جمعه ۱۵ آبان ۱۳۸۸
#5
خوب فیلم6 با توجه به انتظاری که از کارگردان و بعضی از عواملش داشتم خوب بود ولی اگر کارگردانش یه آدم با تجربه و درستی بود اصلا به چنین فیلمی رضایت نمی دادم.
از یه طرف موسیقی زیبا و جلوه های ویزه عالی بازی عالی بعضی عوامل مثلا هلنا بونهام کارتر (بازیگر نقش بلاتریکس)که واقعا زیبا بازی کرد وپیشرفت چشمگیر دنیل رادکلیف در زمینه بازیگری و از یه طرف صحنه حمله به خانه ی ویزلی ها (هدویگ کجا رفت ؟ با وسایل هری سوخت؟ چرا واکنش بقیه این قدر سرد بود؟)حذف صحنه های نبرد هاگوارتز و دفن دامبلدور آدم رو توی برزخ می گذاره.



Re: برای نقش دامبلدور در فیلم 6،ریچارد هریس رو مناسب تر میدونید یا مایکل گمبون؟
پیام زده شده در: ۱:۰۵ جمعه ۱۵ آبان ۱۳۸۸
#6
در کل ریچارد هریس برای فیلم 1تا5خوب بود ولی چند تا اشکال داشت:
1.خیلی بی حال بود
2.پیر پاتال بود
3.آخرش سرطان گرفت مرد!
:
ولی کتاب و فیلم 6 کلا حال وهوای اکشن داشت
پس مایکل گمبون بهتره ولی برای نقش دامبلدور به اون صورتی که توی کتاب تصویر شده هیچ کدوم خوب نیستن.







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.