منم...هستم ابراز وجود
کاش ذهن ما یارای فهمیدن اوج کلام استادان را داشت ولی صد حیف که این ذهن مورچه وار نمی داند بر اهرام ثلاثه پا گذاشته یا بر خشتی خام...
نام :هلگا هافلپاف
شغل: جادوگر
سن :مرده که سن نداره باو
محل زندگی:اون دنیا
جنس: مونث
گروه : هافلپاف
مو :قهوه ای
ظاهر کلی : چاق،زیبا،مهربان و سخت کوش
توانمندیها :جاوگری در سطح زیااااااااااااااااااد!
توضیحات:از بنیان گذاران هاگوارتز و گروه هافلپاف...!!!که همه ی افراد رو در گروهش می پذیرفت
تایید شد!
ویرایش شده توسط هلگا هافپاف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۵ ۲۱:۲۰:۳۹
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۸ ۲۰:۱۲:۵۳
کاش ذهن ما یارای فهمیدن اوج کلام استادان را داشت ولی صد حیف که این ذهن مورچه وار نمی داند بر اهرام ثلاثه پا گذاشته یا بر خشتی خام...
همه چیز در هاگوارتز نا آرام بود.در آن تاریکی اتفاقات وحشتناکی در حال وقوع بود، پیکر های بی جان خون آلود در اطراف دیده می شد که مو را بر اندام هر کسی سیخ می کرد!
شبحی در سیاهی سایه ها پنهان شده بود ولی نمی دانست سفیدی بی اندازه اش توجه هر کسی را به سوی خودش جلب می کند، آهی از سر نا امیدی کشید و به امید اینکه پروفسور دامبلدور را پیدا کند از مخفیگاهش خارج شد.
تایید شد!
آفرین چه قشنگ از تضاد استفاده کرده بودید. "در سیاهی سایه ها بود ولی نمیدانست سفیدی بی اندازه اش..."
ویرایش شده توسط هلگا هافپاف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۴ ۲۰:۴۹:۵۶
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۴ ۲۳:۴۰:۱۱