آمادهاید شاهد یکی از بزرگترین و نفسگیرترین رقابتهای تاریخ هاگوارتز باشید؟ جام آتش بازگشته، و اینبار نهتنها جادوآموزان برجسته، بلکه چهار گروه افسانهای هاگوارتز در جدالی سهمگین برای کسب افتخار نهایی رو در روی هم قرار میگیرند. از ۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت، همهچیز در هاگوارتز رنگ رقابت به خود میگیرد؛ جادو، شجاعت، نبوغ و اتحاد به آزمون گذاشته میشود و تنها یک گروه میتواند قهرمان نهایی لقب بگیرد. تماشاگران عزیز، شما دعوت هستید تا از نزدیک شاهد این ماجراجویی باشید، پستها را بخوانید، از خلاقیتها لذت ببرید و با گروه خود همدل شوید. این فقط یک مسابقه نیست؛ جشن شکوه جادوی ناب است!
قبل از این که آمبریج برگرده و بشقابهای حاوی بردلی و تری رو بشکنه، آلنیس سریع اونا رو از روی زمین برمیداره و بعد با نگرانی به باقی همگروهیاش نگاه میکنه.
آمبریج بعد از گره زدن جوزفین، دستاش رو میتکونه و با قدمهای کوچیک و صدای تق تق کفشش از کنار ریونیا عبور میکنه. - حالا بهتر شد. بهتون خوش بگذره عزیزکانم! - بیهیتین خیش بیگذیری عیزیزیکینیم.
هیزل سقلمهای به توموکو میزنه که ساکت بشه و بیشتر از این تو دردسر نیفتن. توموکو هم قبل از این که آمبریج دوباره بخواد بهشون گیری بده، از درآوردن اداش دست برمیداره و ملت ریونی توی سکوت عمیقی فرو میرن.
- میشه ما رو از اینجا بیارین بیرون؟
همه به بشقابهای توی دست آلنیس نگاه میکنن. تری که چیزی نمونده بود توی اشکای خودش توی بشقاب غرق بشه، در حالی که مشتش رو به صفحه نامرئیای که اون رو حبس کرده بود میکوبید، گفت.
بردلی دو بعدی هم در ادامه به نشونه تایید سری تکون میده. - این تو واقعا ترسناکه. حالا میفهمم گربههای بشقابی آمبریج چرا همیشه در حال سروصدا ان. کمک لازم بودن بدبختا.
جوزفین هم در حالی که سعی میکنه خودش رو از لای دستگیره در تکون بده، با فوت موهاش رو از صورتش کنار میزنه تا بقیه رو ببینه. - اگه من رو هم از این وضع نجات بدین ممنون میشم. یه کوچولو کمرم نا راحته.
آلنیس نگاهش رو بین اون سه تا، و بعد بین باقی ریونیا که بلایی سرشون نیومده بود میچرخونه. - گیریم که جوی پاپیونی رو باز کردیم و کسیم بهمون گیر نداد؛ با این دوتا بشقاب چی کار میخوایم کنیم؟!
کسی جوابی براش این سوال نداشت و جمع دوباره توی سکوت مهلکی فرو میره. البته سکوت اونقدرا هم دووم نمیآره...
- Your saviour is here!
ریونیا به سمت منبع صدا میچرخن: دختر جوونی با موهای نقرهای که خیلی سینمایی توی باد تکون میخوره، دست به کمر روی یه بلندی وایساده و بهشون نگاه میکنه.
- گـ... گبی؟! - نوچ! الان دیگه گابر!
Together we do whatever it takes We're in this pack for life We're wolves We own the night!
Hell is empty And all the devils are here William Shakespeare
21 رول عادی در انجمنهای عمومی و خصوصی:42 گالیون 12 رول ایونت48 گالیون 1 پست بازی در انجمن خصوصی: 1 گالیون حقوقها: 165 گالیون
در مجموع: 174176گالیون
بانک جادوگری گرینگوتز - باجه دو
حقوق 176 گالیون فروردین ماه شما تایید شد. 5 + 5 درصد مالیات (ریونکلاو و محفل ققنوس) معادل با 9 + 9 = 18 گالیون از شما کسر شد. ثروت قبلی: 968 گالیون ثروت جدید: 1126 گالیون
ویرایش شده توسط آلنیس اورموند در 1404/2/6 1:20:31 ویرایش شده توسط گابریلا پرنتیس در 1404/2/6 23:35:20 ویرایش شده توسط گابریلا پرنتیس در 1404/2/7 18:13:51
Together we do whatever it takes We're in this pack for life We're wolves We own the night!
Hell is empty And all the devils are here William Shakespeare
جای جای این قلعه کهن، همواره پر از شگفتی و رازهایی بوده که جادوآموزان و حتی اساتید هم در زمان سکونتشان نتوانستند حتی بخش کوچکی از آنها را کشف و درک کنند... حالا، چه میشود اگر دفتری مرموز که سر از دخمههای همین قلعه برآورده، مخزن بخشی از این اسرار باشد؟
این دفتر در دستان شماست! رمز و رازهایش را بازگو کنید، صفحات گمشدهاش را پیدا کنید و خاطرات آن را از نو بنویسید!
***
چالش اول: دفترچه را پیدا کنید و نوشته صفحه اول را در حداقل 300 کلمه در هر سبکی که در نظر دارید، بنویسید.
چالش ویژه: یکی از پستهای شما باید از دید یک شیء یا موجود غیرانسانی در برج نوشته شود.
جوایز مسابقات: نفر اول: 50 گالیون نفر دوم: 30 گالیون نفر سوم: 20 گالیون
پستهای شما در این سری از مسابقات، از نظر محتوایی توسط داوران بررسی میشود. توجه داشته باشید که هم کیفیت و هم تعداد پستها در ارزیابی موثر هستند.
نکات تکمیلی: * میتوانید بدون محدودیت تعداد در این چالش پست بزنید. * داستانهایتان میتوانند به شکل تکپستی باشد یا حتی میتوانید داستان خود را در چندین بخش نوشته و پست های خودتان را ادامه دهید. * این چالش با توجه به استقبال اعضا تا مدت زمانی ادامه خواهد یافت و پس از آن بسته شده و چالش دوم ارائه خواهد شد.
دفتر را ورق بزنید و جادوی خاطرات را به نمایش بگذارید! موفق باشید!
ویرایش شده توسط آلنیس اورموند در 1404/1/16 0:32:50
Together we do whatever it takes We're in this pack for life We're wolves We own the night!
Hell is empty And all the devils are here William Shakespeare
سرسرای چهارگانه: 8575 پست ایونت (300 گالیون) + 10 پست خارج از زمان ایونت (20 گالیون) (پستهای این انجمن در قالب ایونت مسابقه درونگروهی هاگوارتز ارسال شدهاند و هر کدام معادل ۴ گالیون محاسبه میشوند.)
درآمد 204 گالیون اسفند ماه انجمنهای مدرسه هاگوارتز تایید شد. سرمایه قبلی: 300 گالیون سرمایه جدید: 504 گالیون
ویرایش شده توسط آلنیس اورموند در 1404/1/12 17:31:23 ویرایش شده توسط گابریلا پرنتیس در 1404/1/26 2:49:43 ویرایش شده توسط گابریلا پرنتیس در 1404/1/26 3:07:07 ویرایش شده توسط گابریلا پرنتیس در 1404/1/26 13:39:02
Together we do whatever it takes We're in this pack for life We're wolves We own the night!
Hell is empty And all the devils are here William Shakespeare
همگی با شنیدن پیشنهاد هلگا وا رفتن. اکثر آدما ترجیح میدن که غذا آماده باشه و دو لپی مشغول خوردن باشن، نه این که توی پروسه سخت و عظیم درست کردنش کمک کنن، تازه اونم غذایی که قراره برای شخص دیگهای تدارک دیده بشه!
البته که همیشه استثنایی هم وجود داره. مثلا یه گرگ سفید که از همون تولگیش عاشق پختوپز هر گونه ماده غذایی بوده... - وای مامی هلگا چه پیشنهاد جذابی! اتفاقا من عــــــــــــاشق آشپزی و کیکپزیام! حتی انگشتاتونم با کیکام میخورین!
هلگا که دید با استقبال فقط یه نفر مواجه شده، یکم دلسرد شد. ولی شور و شوق آلنیس به قدری بود که همچنان بخواد این نقشه رو اجرا کنه. - خیلی خوبه. فقط یه نفر کافی نیست. کس دیگهای نمیخواد مامی رو همراهی کنه؟ اوه البته جز اون دامبلدوره که همین الانشم جون نفس کشیدن نداره. به درد کار کردن نمیخوره.
همونطور که آریانا چشماش اشکی شده بودن و در حال بازیابی اکسیژن از دست رفتهش بود، بقیه خودشونو به اون راه زدن. یکی سقفو نگاه میکرد، یکی سوت میزد، یکی با مربای کدوحلوایی روی نونش اثر هنری خلق میکرد.
ولی این وسط آلنیس باز از کنترل خارج شد و از پشت هلگا جلو پرید و از بین جمعیت، دست یه نفر رو گرفت و کشید. - بیا بریم گابر! باور کن خیلی خوش میگذره! بیا! - آره عالیه! گابریلا دختر کاری و قوی مامیه!
گابریلا خیلی برای عقب موندن مقاومت کرد، ولی آلنیس داشت محکم اون رو دنبال خودش میکشید و بالا و پایین میپرید. وقتی دید که نمیتونه خودش رو نجات بده، فقط زیر لب غر زد و دور از گوش هلگا، فحشهایی رو روانه گرگ کرد.
- خیلی خب دخترا! پیش به سوی آشپزخونه!
هلگا بند پیشبندش رو محکمتر گره زد و همونطور که دامن چینچینیش رو با یه دست بالا نگه داشته بود، جلوتر از آلنیس و گابریلا پیش رفت تا از سرسرا خارج بشن.
ویرایش شده توسط آلنیس اورموند در 1404/1/10 20:47:36
Together we do whatever it takes We're in this pack for life We're wolves We own the night!
Hell is empty And all the devils are here William Shakespeare
1 رول تالار خصوصی: 2 گالیون 3 پست در همایش ذهن برتر ریونکلاو: 3 گالیون 16 رول در ایونت: 64 گالیون حقوقها: 95 گالیون موارد خاص: 50 گالیون(اینجا حساب نمیشه)
در مجموع: 211164 گالیون
بانک جادوگری گرینگوتز - باجه دو
5 + 5 درصد مالیات (ریونکلاو و محفل ققنوس) معادل با 8 + 8 = 16 گالیون از شما کسر شد. حقوق 148 گالیون اسفند ماه شما تایید شد. ثروت قبلی: 762 گالیون ثروت جدید: 888 گالیون
ویرایش شده توسط گابریلا پرنتیس در 1404/1/26 0:23:34 ویرایش شده توسط گابریلا پرنتیس در 1404/1/26 1:27:41 ویرایش شده توسط گابریلا پرنتیس در 1404/1/26 1:36:29
Together we do whatever it takes We're in this pack for life We're wolves We own the night!
Hell is empty And all the devils are here William Shakespeare
لوسی روی تخت پرید و چرخی دور خودش زد. - حالا مال کی هست؟ اگه مال لاوندر باشه واقعا چیز سرگرمکنندهای پیدا کردی آل.
آلنیس کنار شیطان شخصیش نشست و دفتر رو محکم توی دستاش نگه داشت، طوری که انگشتاش هم به سفیدی صورتش شدن. - من کاملا جدیم لوسی. این... این خیلی جدیه.
لوسی چشماش رو توی حدقه چرخوند. مسلما از این که برنامه خوشگذرونیش با خوندن دفتر خاطرات کسی مثل لاوندر براون به هم خورده خوشحال نبود. ولی سریع خودش رو به آلنیس نزدیک کرد، به امید این که توی این دفتر هم همچنان چیز جالبی وجود داشته باشه. - اوه! جلدشو نگاه. عجب عتیقهای قاپ زدی.
حق با اون بود. جلد چرمی و طلاکوب دفتر، خاک روش و کاغذای زرد شدهش حدود سن چندصدساله کتاب رو فریاد میزد.
دخترک همونطور که لبههای دفترچه رو محکم گرفته بود، اون رو باز کرد و لوسی از بالای دستش شروع به خوندن خط اول کرد: - "اون... نباید میمرد"؟ این دیگه چه جور دفتر خاطراتیه؟
آلنیس دفتر رو از جلوی اون کنار کشید. صورتش همچنان ترسیده و البته مصمم بود.
- آلن، احمق نباش. تو نمیدونی چه طلسمای وحشتناکی ممکنه روی یه کتاب ساده گذاشته باشن. - "اون نباید میمرد. من نباید میذاشتم بمیره. ولی... ولی خودش گفته بود که اتفاقی نمیافته. خودش بهم اصرار کرد که این طلسم رو روش امتحان کنم. اون بهم قول داده بود که هیچ اتفاق بدی قرار نیست بیفته. ولی حالا... من موندم و جنازه تیکه تیکه شدهای که نمیدونم باید باهاش چه غلطی کنم."
آلنیس بدون کوچکترین تردیدی، با صدای لرزان از روی خط خرچنگ قورباغه داخل دفترچه خوند. انگار که چندین بار برای خوندنش تمرین کرده باشه و اونقدری مسلط باشه که لکههای خون و جوهر هم مانع به هم خوردن تمرکزش نشن.
حتی لوسی هم سر جاش خشک شده بود و به کاغذ زرد صفحه اول نگاه میکرد. پاراگراف بعدی با خشونت خطخطی شده بود، تا جایی که چندجایی از برگه پاره شده و صفحه زیرش معلوم بود.
تا آخر صفحه، فقط چند کلمه بودن که آسیب ندیده بودن؛ کلماتی نوشته شده با حروفی از جنس زبانی باستانی... یا حتی، یه زبان ناشناخته؟
...
ویرایش شده توسط آلنیس اورموند در 1404/1/10 19:54:31
Together we do whatever it takes We're in this pack for life We're wolves We own the night!
Hell is empty And all the devils are here William Shakespeare