هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (لاوندر براون)



Re: كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۱۳:۲۷ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴
#1
لاوند كه داشت از اون حوالي رد مي شد متوجه ازدحام جلوي كلوپ شد
_ اينجا چه خبره؟
_زاخارياس اسميت.
_ چي مرده؟كشتنش..... آه كتي بي چاره!
_نه بابا! مي گن شركتشو واگذار كرده به اسنيپ.
_چيي؟ طفلك كتي اول زندگي مشترك شوهرش ور شكسته شده.
_ حالا چرا بايد به اسنيپ واگذار كنه. حتما جريانات سياسي پشت كاره تا اسنيپ رو بكوبون! بايد سر در بيارم.
و مي دود به سمت ستاد انتخابات.


سياه سفيد خاكستري رنگاي خدان...اما
مشكي رنگ عشقه!

نكته بسيار مهم: بنده نسبتي با لاوندر براون پيشين ندارم


Re: ستاد انتخاباتی سوروس اسنیپ
پیام زده شده در: ۹:۰۲ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴
#2
پروفوسور اهداف شما چيه و فكر مي كنين چقدر بتونين اجرا كنين؟؟ آيا فكر مي كنين دستهاي ديگه اي در كار هستن كه باعث تحريف انتخابات بشن؟
به خبر نگار ها چقدر اهميت مي دين؟؟؟


سياه سفيد خاكستري رنگاي خدان...اما
مشكي رنگ عشقه!

نكته بسيار مهم: بنده نسبتي با لاوندر براون پيشين ندارم


Re: ستاد انتخاباتی سوروس اسنیپ
پیام زده شده در: ۱۳:۲۹ یکشنبه ۵ تیر ۱۳۸۴
#3
از اونجايي كه شعار شما : جوانان است و ازادي بيان و انديشه من شخصا به شما راي مي دم.
yeahhhhhhhhhhhhhhhhhh!


سياه سفيد خاكستري رنگاي خدان...اما
مشكي رنگ عشقه!

نكته بسيار مهم: بنده نسبتي با لاوندر براون پيشين ندارم


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۳:۱۷ یکشنبه ۵ تیر ۱۳۸۴
#4
ببخشيد استاد مي شه منم جواب بدم.
پروفوسور:بله خانم براون.اگه مربوط به درسه؟!
لاوندر:به نظر من جنايت جادوكرا اين بوده ماگل ها رو به حال خودشون گذاشتن و نمي ذارن متوجه بشن دنياي جادوگري هم وجود داره.جنايت ماگل ها هم اين بوده كه هميشه جادوگرا رو مسخره كردن و آزارشون دادن.در هر حال هر دو گروه به هم ظلم مي كنن.
پروفوسور لسميت: متشكرم.


سياه سفيد خاكستري رنگاي خدان...اما
مشكي رنگ عشقه!

نكته بسيار مهم: بنده نسبتي با لاوندر براون پيشين ندارم


Re: كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۸:۱۶ یکشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۴
#5
فضاي كلوپ خفه و گرفته بود . يه گوشه بن نشسته بود داشت زير لب يه چيزايي زمزمه مي كرد و سرشو تكون مي داد. اون طرفتر كتي بل مشغول تدوين اساس نامه جديد بود.گاهي يه چيزايي مي نوشت و باز خطشون مي زد ( اي بابا آخه يعني چي؟)
همه اروم و زير چشمي داشتن همديگه رو مي پااييدن. يه جاسوسسسس! بين كلوپي ها !
در همين موقع در كلوپ باز شد و لاوندر خوشحال و در حاليكه داشت اين اهنگ رو مي خوند وارد شد : Protect your ears!!! Protect your ears!!
همه نگاها به طرف او لاوند ربرگشت.
كتي :: هسيييييييييييييييييييسسسسسس! چه خبرته ! مي خواي منو از كار بيكار كني؟؟ مي خواي حاجي حالمو بگيره؟ مي خواييي ؟؟؟؟؟
لاوندر: نه بابا !!! چرا مگه اينجا كلوپ نيست ؟ چرا همه ماتم زده شدين!!!
نه عزيز قرار اينجا آسلامي باشه!!! ديگه تموم شد!!
_اي بابا ! چه بد بختيه! مي خواين حالا چي كار كنين؟؟ يعني ديگه رقص بي رقص؟ من تازه يه پارتنر پيدا كرده بودم.اي بخشكي شانس!
كتي: نمي دونم چي كار كنم! گرچه حاجي پيام داده و گفته زياد سخت نگرفته اما بدون اهنگاي دي جي كه حال نمي ده. نمي خوام چرا همه چي به هم ريخته؟؟؟
زاخي: كتي جان خودتو ناراحت نكن حالا آسلامي باشه مشكلي نيست!!!
ققنوس: بله اصلا اشكالي نداره! بابا حيف تو نيست ناراحا اين چيزا باشيييي؟؟؟
لاوندر كه داشت بوهاي مشكوك به مشامش مي خورد نگاهي به سر تا پاي كتي ققنوس و زاخاري انداخت و گفت: بعله!!! دنيا به اين قشنگي ! و با شيطنت شروع به خنده كرد!!!


سياه سفيد خاكستري رنگاي خدان...اما
مشكي رنگ عشقه!

نكته بسيار مهم: بنده نسبتي با لاوندر براون پيشين ندارم


Re: انجمن دفاع از حقوق ساحره ها_دفتر ونوس
پیام زده شده در: ۲۰:۵۷ سه شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
#6
باريكلا ساحره هاي عزيز خوشم مي ياد كه دنبال حق و حقوقتون هستين.بنده هم اعلام امادگي مي كنم. هر كس كمك خواست در خدمتشم.
باشد كه اتحاد ما مشت محكمي باشد بر دهان استكبار!


سياه سفيد خاكستري رنگاي خدان...اما
مشكي رنگ عشقه!

نكته بسيار مهم: بنده نسبتي با لاوندر براون پيشين ندارم


Re: پشت صحنه ايفاي نقش
پیام زده شده در: ۱۹:۵۲ یکشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۴
#7
نام:لاوندر براون
هدف زندگي اش: پيدا كردن خبر (يا به تعبيري فضولي در كار ديگران) اما من اين رو عليه اش به كار نمي برم.
خوب ايده اينكه لاوندر چه جور شخصيتي باشه از عكسش به ذهنم خطور كرد. شخصيت لاوندر شايد شبيه ريتا اسكيتر باشه اما تفاوتشون در اينه كه لاوندر هيچ قصد بدي نداره. بنده خدا اين طوري بار اومده و آدم مستقلي است. كاري به جناح بازي اين حرفا نداره اما اگه پاش بيفته بد كينه اي ميشه و حاله طرفشو مي گيره.در كل ادم بدي نيست اما شايد بعضي ها به خاطر خبر رساني هاش چندان دل خوشي ازش نداشته باشن.
در ضمن متاسفانه گاهي هم ريب مي زنه و انچه رو كه نبايد به زبون مي ياره


سياه سفيد خاكستري رنگاي خدان...اما
مشكي رنگ عشقه!

نكته بسيار مهم: بنده نسبتي با لاوندر براون پيشين ندارم


Re:سالن مد جادوگری
پیام زده شده در: ۱۴:۳۳ یکشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۴
#8
كتي: فلور!فلور چي كار كنم از دست تو. چند بار بگم موهاتو اينطوري نكن. تو بايد موهاتو باز بذاري. هي واي جيني! چرا اين دامن و پوشيدي. اون يكي كوتاهه ماله تويه.
آهنگ شروع شد. و صداي همهمه ي جمعيت كه مشغول پيدا كردن جاي مناسب بودن.
ونوس: كسي شلوار بگي منو نديده؟
رودي: من صندل هاي گلبهي مو مي خوام. هرميون بدشون به من.
هرميون: هر وقت تو رداي كوتاهتو دادي به من منم صندل ها رو مي دم.
كتي: واييييييييييييييييييييييي! بسه تو رو خدا الان نوبتشه رودي بهش بده بره ديگه.
لاوندر: اي بابا! اين زلن زيمبو ها چيه به دامنم وصل كردن. با اينا كه نمي شه راه رفت.
همه مشغول اند كه يهو جيغ يكي بلند ميشه!
: نه اصلا محاله من اين تيشرت با طرح عنكبوت رو بپوشم.
(حدس مي زنين اين رو كي ميگه)
كتي: اي خدا منو بكش از دست اينا راهت كن.بيا برو رو سن ديگه. و رون رو به روي صحنه هولش مي ده.
رون ابتدا مبلغي سرخ و سفيد ميشه اما چند قدم كه بر مي داره اوضاع بهتر مي شه و بعد با يه چرخش مسير رو بر ميگرده.
جمعيت مشغول عكس برداري و الگو برداري اند.
نفر بعدي فلوره: با قدم هاي ضرب دري و در حالي كه يكم شورشو در اورده شروع به قدم زدن رو سن مي كنه. به انتها كه مي رسه دستشو به كمرش مي زنه لباشو غنچه مي كنه و دور مي زنه.
به ترتيب همه مسئوليتشون رو انجام مي دن. نوبت لاوندره.
_كتي: يا مرلين مقدس! به خير بگذرون.
لاوندر مي ره روي سن. اول نگاهي به جمعيت ميندازه و يعد در حالي كه نگاهش دنباله كسي باشه شروع به حركت مي كنه. به نيمه راهش كه مي رسه مثله سنت مانگويي ها شروع به دست تكان دادن مي كنه: آه مادر ديدي منم مانكن شدم.
ساحره اي كه به نظر مي رسيد مادرش باشه در حالي كه رو گرفته بود و رداي گل گلي تنش بود براش دست تكان مي داد.
كتي : نععععععععععععع! بسه ديگه. و تالاپ افتاد و غش كرد.



Re: چگونه با سایت جادوگران آشنا شدید؟
پیام زده شده در: ۱۳:۲۸ یکشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۴
#9
يه دوسته خوب گفت يه همچين سايتي هم وجود داره . و بنده هم پس از سالي مراوده و رفت و امد و بررسي جوانب عضو شدم.


سياه سفيد خاكستري رنگاي خدان...اما
مشكي رنگ عشقه!

نكته بسيار مهم: بنده نسبتي با لاوندر براون پيشين ندارم


Re: موسسه ی کاریابی(ورود به این تاپیک برای تمام اعضا الزامی است!)
پیام زده شده در: ۲۲:۰۰ شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
#10
سلام سلام سلام
خوب تاحالا شايد از قابليت هاي منحصر به فرد من خبر دار شده باشين ....
فلاني كجا رفت با كي رفت چرا رفت كي بر مي گرده!! خلاصه در رسوندن اين خبر ها نزد كساني كه چشم انتظار خبر هاي داغ هستن خبره ام.
اهم اهم: بنده لاوندر براون داراي گواهينامه ايزو 231456588 هزار از bbc world. Cnn. Fox news
و ..... مي باشم .و آماده همكاري در اين زمينه ها.


سياه سفيد خاكستري رنگاي خدان...اما
مشكي رنگ عشقه!

نكته بسيار مهم: بنده نسبتي با لاوندر براون پيشين ندارم






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.