هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۶:۴۱ دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۲

یاکسلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۳ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۲۱:۰۹ دوشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۵
از دهلي نو
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 95
آفلاین
1- معجون سرخوشی چیست؟6 نمره

همون طور که جناب وزیر گفت معجون سرخوشی معجونیه که مثل شیشه و بقیه مواد مخدر با آدم احساس شادی و به قول بعضی ها نعشگی میشود.


2- دلیل اینکه پروفسور با آن وضعیت داخل کلاس شد چه بود؟5 نمره

من تو کارای پروفسور دخالت نمی کنم ولی حتماً قرار مهمی داشتند مثلاً قراری که باعث غیرتی شدن سوروس اسنیپ شود یا به عروسی یا مراسم دیگری رفتند. به هر حال من تو کارای مردم فضولی نمی کنم.


3- معجون سرخوشی چگونه تهیه می شود؟8 نمره

این معجون باید باعث شادی بیش از حد شود و قکر میکنم در آن باید از مواد مخدر استفاده شده باشد.ابتدا زهر داکسلی را میجوشانیم تا به رنگ سبز در بیاید.سپس مقداری شیشه از جیب وزیر بر میداریم و به آن اضافه میکنیم و آنرا ۳بار خلاف جهت حرکت عقربه های ساعت هم میزنیم.سپس آنرا با مقداری ماده مخدر دیگر مخلوط میکنیم و میگذاریم بجوشد تا به رنگ شفاف در بیاید.


4- علت تاخیر پروفسور چه بود؟5 نمره

اگر پروفسور یا همان وضع در خیابانها راه میرفتند حتماً گشت ارشاد به ایشان گیر داده و او برای دفاع از خود از طلسم استفاده کرده که همان لحظه مأمورین وزارتخانه آمده و به او گیر داده و پروفسور هم به آنها قول داد که دیگر جلوی ماگل ها جادو نکند.البته اینها همه تفکرات بنده و زاییده ذهن من هستند و هیچ مدرکی دال بر این موضوع وجود ندارد.


5- عوارض مصرف بیش از حد معجون مزبور چه خواهد بود؟6نمره

این معجون را حداکثر باید دو بار در هفته استفاده کرد وگرنه استفاده آن تا ۴ بار در هفته باعث میشود که شما به این معجون و مواد مخدر مصرف شده در آن اعتیاد پیدا کنید و مثل جناب وزیر معتاد شوید.استفاده بیش از ۱۰بار در هفته باعث مرگ میشود.


آينده در دستان توست.كافيست به گذشته فكر نكني.


پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۲

آیلین پرنس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۲۳:۴۱ پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
گروه:
کاربران عضو
پیام: 633
آفلاین
دانش آموزان با بی قراری روی صندلی هایشان نشسته بودند. بیست دقیقه ای بود که از زمان شروع کلاس می گذشت ولی تا کنون استاد سر کلاس نیامده بود.عدم حضور آیلین پرنس سبب شده بود تا همهمه ای آرام در سطح کلاس جریان یابد. صدای غژ غژ قلم پر شاید بارزترین صدایی بود که در کلاس شنیده میشد چرا که تعدادی با تلاشی تحسین برانگیز میکوشیدند تا تکالیف عقب افتاده اشان را به میزان مطلوب برسانند. تعدادی دیگر نیز مانند مسخ شده ها نگاهشان را به در و دیوار دود خورده و تاریک کلاس دوخته بودند تا شاید معجزه ای رخ دهد و چیز الهام بخشی به ذهنشان خطور کند. در جمع مضطرب دانش آموزان شاید تنها دو نفر آرام به نظر می رسیند. .وزیر گانت که روی صندلی در دورترین جای کلاس نشسته و در حالیکه سرش را روی میز گذاشته بود به آرامی در خوابی عمیق خرو پف می کرد و دیگری سوروس اسنیپ بود که روی نزدیکترین صندلی به میز استاد در کمال آرامش مشغول خواندن کتابی بود و هرگاه نگاهش به پاتیلی که در نزدیکی میز استاد به آرامی قل قل میکرد می افتاد لبخند تمسخرآمیزی روی صورتش نقش می بست.
عاقبت بعد از گذشت چیزی حدود نیم ساعت از شروع کلاس و غیبت استاد مربوطه، به تدریج همهمه های مبهم جای خود را به بحث پر هیجانی داد.
- بچه ها فکر کنم امروز نمیاد.
اما دابز با بی اعتنایی شانه ای بالا انداخت:
- فکر نکنم. شاید سر راه اومدن با خانواده ویزلی رو به رو شده و هنوز داره باهاشون دست میده!
ساحره های کلاس از شنیدن این حرف به خنده افتادند و جیمز سیریوس با عصبانیت به اما دابز گفت:
- هی دابز... بهتره مراقب حرف زدنت باشی. من که فکر میکنم سرش اینقدر تو سازمانش گرم نقشه کشیدنه که یادش رفته کلاس داره. بیچاره اسلیترین!ازتون نمره کم میشه.یوهاهاها!
اما بلافاصله ساطوری را که همیشه همراه داشت از زیر ردایش بیرون کشید. درحالیکه با حالت معنی داری انگشتش را به لبه ی تیز آن میکشید با ملایمت گفت:
- چیمز من چند وقته خیلی هوس سیرابی کردم. تو که دوست نداری بهش تبدیل بشی؟
جیمز: :worry:
پادما درحالیکه با نگرانی به درب کلاس چشم دوخته بود گفت:
- نکنه اعضای انجمن آنتی ساحریال بهش حمله کرده باشن؟
دافنه که در حال برق انداختن جامش بود با حالتی سرزنش آمیز گفت:
- چی میگی تو؟آنتی ساحریال که هنوز یه عضو بیشتر نداره.
در همان حظه چارلی از اسنیپ که از این بحث ها خود را دور نگه داشته بود پرسید:
- اسنیپ تو نمی دونی مادرت کجا مونده؟
اسنیپ بی آنکه سرش را از روی کتاب بلند کند با بی اعتنایی گفت:
- چرا فکر میکنی من باید چیزی در این مورد بدونم؟
کلاس:
رز که هنوز در شوک این عشق و محبت مادری-فرزندی مانده بود نگاهی به ساعتش انداخت و گفت:
- بچه ها فکر کنم امروز کلاس نداریم. چهل دقیقه از کلاس گذشته. میخواست تا الان می یومد دیگه.

همه دانش آموزان با سر حرف او را تایید کردند و حتی اسنیپ نیز درحالیکه با دلسردی آه میکشید کتابش را بست. اما درست در همان لحظه که همگی مشغول جمع آوری وسایلشان بودند درب کلاس با صدا گشوده شد تا خط بطلانی بر شادی ناگهانی و البته دروغین دانش آموزان از نیامدن استاد بکشد.
ثانیه ای بعد آیلین پرنس وارد کلاس شد.
کلاس:
پروفسور در حالیکه ردای سیاه رنگ مجلسی پوشیده بود و موهایش را بسیار شیک بالای گردن درازش جمع کرده بود وارد کلاس شده و درب را بر خلاف همیشه با سر و صدا بست. با شادی و هیجانی غیر معمول گفت:
- روز بخیر بچه ها.
بچه ها:
کلاس:
معجون:
پروفسور بی آنکه توجهی به نگاه های متعجب دانش آموزان کند با خوشحالی به طرف پاتیل رفت تا نگاهی به درون آن بیاندازد. سپس سرش را بلند کرد و با نارضایتی به کلاس روشن از نور شمع ها نگریست.
- نچ نچ... اینجا خیلی تاریکه. لازمه یه ذره روشن تر بشه.
با یک تکان چوبدستی بلافاصله چلچراغ بزرگی بر سقف پدیدار شد که از شدت نورانی بودن چشم ها را خیره می ساخت!
آیلین پرنس بی توجه به دانش آموزانی که در یک چشم بر هم زدن به عینک آفتابی مسلح شده بودند به اسنیپ که مانند مجسمه مقابلش نشسته بود نگاه کرد:
- آه پسرم... مامان خیلی بهت افتخار میکنه. برای همین یه جایزه برات داره. :pretty:
اسنیپ:
دانش آموزان:
جایزه:
آیلین به طرف تخته سیاه برگشت و شادمانه چوبدستی اش را رو به آن تکان داد. خواندن عنوان درس آن روز از زیر آنهمه گل و بوته ای که بر روی تخته پدیدار شده بود چندان آسان به نظر نمی رسید اما دانش آموزان با هر سختی ای که بود موفق شدند.
- معجون سرخوشی.
آیلین این را گفت و درحالیکه زیر لب ترانه ای را زمزمه میکرد پشت میزش نشست. سپس در حالیکه با چین های ردایش بازی میکرد گفت:
- خب کی می تونه بگه این چه معجونیه؟
مورفین به طرزی استثنایی سرش را از روی میز بلند کرد و گفت:
- معژونیه که کمک میکنه بریم فژا!
آیلین خنده ی ملیحی کرد و گفت:
- درسته... چطوری تهیه میشه؟
دافنه که هنوز در شوک رفتار و برخورد معلم معجون سازی مانده بود گفت:
- از سر کوچه!
آیلین سرش را چرخاند و در چشمان دافنه خیره شد. کلاس در سکوت فرو رفت. ناگهان استاد به خنده افتاد:
- ای شیطون!خب اونم یکی از راهاشه. ولی منظورم این بود که اگه خودتون بخواید درست کنین چه جوری تهیه میشه.
پروفسور پرنس با شور و اشتیاق بسیار از جا برخاست و بار دیگر با چوبدستی تخته را هدف گرفت. بلافاصله جملاتی بر روی تخته پدیدار شدند.
1- معجون سرخوشی چیست؟6 نمره
2- دلیل اینکه پروفسور با آن وضعیت داخل کلاس شد چه بود؟5 نمره
3- معجون سرخوشی چگونه تهیه می شود؟8 نمره
4- علت تاخیر پروفسور چه بود؟5 نمره
5- عوارض مصرف بیش از حد معجون مزبور چه خواهد بود؟6نمره

آیلین پرنس چرخی زد تا رو در روی دانش آموزان قرار گیرد و با لحنی مهربانانه گفت:
- خب اینم از تکالیف امروزتون. من دیگه باید برم. فعلا بای بای!
او با حالتی رویاگونه از کلاس خارج شد و دانش آموزان بهت زده را به حال خود گذاشت.

---------------------------------
یه توضیح به همگی بدهکارم و اون اینکه سری قبل به من ایراد گرفته شد منظورت از اولین مخترع چیه؟ خب در حقیقت من یکم منظورمو بد رسوندم و خقیقتا استفاده از کلمه مخترع درست نبود. در کل منظور من این بود اولین کسی که پایه ی و اساس این معجون رو بنا گذاشت کی بود. حالا اینکه بعدا چه تغییراتی تو ترکیبش ایجاد شده و چه کسایی این کارو کردن موضوع درس نبود. چیزی شنیدم؟ کسی مخالفتی داره؟



پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۹:۱۸ دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۲

دابی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۴ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۷:۱۰ یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۲
از دوستان جانی مشکل توان بریدن!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
پیام: 152
آفلاین
1- اولین مخترع این معجون که بود و چگونه به فرمول این معجون دست یافت؟6 نمره

باتیلدا بگشات اولین و آخرین مخترع این معجون بود. یک روز گرم و آفتابی در دره ی گودریک، باتیلدا مشغول آشپزی بود و قصد داشت برای ناهارش آبگوشت باسیلیک نذری در پاتیل سنگی بپزد. هنگامی که پنجره را باز کرد تا هوای خنک جریان پیدا کند،متوجه شد خانواده ای سه نفره، مشغول اسباب کشی به خانه ی همسایه ی او هستند. باتیلدا فورا برای خوشامد گویی به سمت منزل آن ها روانه شد.
در زد و زنی به نام کندرا در را باز کرد.با رفتار بسیار بی ادبانه ای از باتیلدا خواست تا منزلش را ترک کند و او و سه فرزندش را(اوپس!سوتی داد!) تنها بگذارد. باتیلدا با پررویی تمام قصد کرد تا وارد منزل شود اما...
کندرا، باتیلدا را لای در خانه له کرد! کندرا که به بی اعصاب و وحشی بودن معروف بود، دوباره در را باز کرد و با تمام قدرت بست. هر چند دقیقه یک بار باتیلدا ی لواشک شده رو جا به جا می کرد تا حسابی همه ی اعضا و جوارح بدنش له شوند! سپس باتیلدا را که تفاوت چندانی با جنازه نداشت، با طلسمی به خانه ی خودش فرستاد. باتیلدا که دیگر امیدی به زندگی نداشت، بدن خونین و مالین و لهیده اش را روی زمین کشید و بعد از چند دقیقه به آشپزخونه رسید.
از شدت خستگی به پاتیلی که برای نذری خریده بود، آویزان شد و در یک حرکت انتحاری باتیلدا درون آن افتاد. درحالی که تلاش می کرد تا از آن تو بیرون بیاید،از رو میزی بالای دستش آویزان شد اما هرچیزی که روی آن قرار داشت از جمله شربت سن ایچ، روغن باسیلیک، بکینگ پودر و دیگر مواد لازم که در سوال بعدی توضیح خواهیم داد، همه روی باتیلدا افتاد.
به علت گرمای فصل تابستان باتیلدا و محتویات! شروع به جوشیدن، ذوب شدن و قل زدن کردند و بعد از گذشت سه روز باتیلدا از داخل پاتیل سالم و سرحال بیرون آمد و فهمید که معجون بازسازی را به روشی تصادفی ابداع کرده است.

2- مواد اولیه و نحوه ی ساخت این معجون را به اختصار شرح دهید.ذکر کنید در پایان رنگ مطلوب برای این معجون چه خواهد بود؟ 10 نمره
مواد لازم:
پاتیل سنگی 1 عدد
خون خود فرد که مایل به بازسازی است 1 لیتر
تکه ای از گوشت بدن فرد بیشتر از 10 گرم
شربت سن ایچ لیمویی 1 پیمانه
روغن باسیلیک 2 پیمانه
ادویه شامل نمک، فلفل، پودر آویشن صحرایی و پودر استخوان فرد به مقدار کافی
موی چرب و روغنی(مثل مال پسر استاد!) حداقل سه تار
بکینگ پودر 1 قاشق غذاخوری

طرز تهییه:
همه ی مواد را با هم در پاتیل سنگی بریزید و بگذارید تا یک شبانه روز بماند. سپس پاتیل را جلوی نور خورشید گذاشته و سه بار در جهت عقربه های ساعت هم بزنید. به خاطر استفاده از بکینگ پودر، محتویات معجون، پف کرده و باعث پوشاندن تمام بدن فرد مایل به باز سازی را می پوشاند. بعد از گذشت روز دوم یکبار در خلاف جهت عقربه ها هم بزنید.
در روز سوم معجون جا می افتد و روی آن هم سه وجب روغن دارد! حال معجون به رنگ صورتی باتیلدایی درآمده و فرد می تواند به سلامتی و تندرستی از آن خارج شود.

توجه: اگر به جای خون خود بخواهید از خون دشمن استفاده کنید احتیاج به 5 لیتر خون دارید. در نتیجه باید دشمن خود را کشته و آن قدر او ا بچلانید تا تمام خون بدنش در پاتیل جاری شود!

3- دلیل اینکه پروفسور پرنس قصد داشت نحوه ی ساخت معجون را به صورت عملی نشان دهد چه بود؟ 5نمره
بلد نبود بابا، از اولشم قپی اومد! دابی دید که هی یادداشت های پسرش رو می خوند و از روی اونا درس می داد...
(چشم غره ی استاد)
ام... دابی شوخی کرد... :worry: پروفسور می خواست شاگردان رو با زندگی حقیقی آشنا کنه و به اون ها بفهمونه که افرادی که نیاز به استفاده از معجون بازسازی دارن، چه حال زاری دارن!

4- شرط اصلی استفاده از این معجون را بیان کنید.4 نمره

استفاده از این معجوب به افراد پیر، باردار، دارای سابقه ی ناراحتی های قلبی، ناراحتی کبد ، گرفتگی عروق و نارسایی کلیه توصیه نمی شود.
اما مهم ترین شرط داشتن تعادل و توازن میان مرگ و زندگی است. شخص هم باید زنده باشد و از طرف دیگر خیلی هم زنده نباشد! کما طوری.

5- آخرین بار این معجون توسط چه کسی مورد استفاده قرار گرفت؟ مختصری در خصوص زندگی او توضیح دهید. 5 نمره

آخرین بار روبیوس هاگرید بعد از تبدیل شدن به گوشت کوبیده توسط غول ها از ان معجون استفاده کرد! که البته لازم به ذکر است تهییه ی این معجون با مادام ماکسیم بوده.
روبیوس هاگرید مردی است که مادری غول و پدری جادوگر داشته است.( آقا من اصن درگیرم که این دو تا چه جوری با هم ازدواج کردن! خواهشمندیم ما را از این کنجکاوی درآورید!) وی علاقه ی عجیبی به حیوانات خطرناک داشته و از آن ها نمی ترسد و طبق مقاله ای که توسط ریتا اسکیتر در روزنامه ی پیام امروز چاپ شد، علت این نترس بودن وی آن است که خود از همه ی حیوانات دیگر خطرناک تر است!
وی همراه با بانو ماکسیم برای یافتن غول ها سر به کوه و بیابان گذاشته و توسط غول ها به صورت ساندویچ استیک هاگرید در می آید که این امر مادام ماکسیم را مجبور به استفاده از معجون باز سازی می کند.


ویرایش شده توسط دابی در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۲۱ ۹:۲۳:۰۸


پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۵:۰۶ دوشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۲

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۳:۲۰:۱۶ چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 5466
آفلاین
1- اولین مخترع این معجون که بود و چگونه به فرمول این معجون دست یافت؟6 نمره

مایکل لینتابی! اون استاد نجوم و ستاره شناسی بود و خیلی علاقمند بود به فضا سفر کنه، در حقیقت به روش های مشنگی هم خیلی علاقه نشون میداد. وقتی فهمید که وقتی ملت تو فضا برن به خاطر اختلاف فشار بدنشون به هزار تیکه ی مختلف تقسیم میشه تصمیم گرفت معجونی رو بسازه که بدن رو ترمیم کنه و از فروپاشی اون جلوگیری کنه.

بعد از تحقیقات خیلی زیاد و نابودی 304 گونه ی حیوونا، بالاخره به معجون دست پیدا کرد و درحالیکه با سرمی مدام این معجون رو به خودش تزریق میکرد با کلیه ی لوازمش آپارات کرد تو فضا. متاسفانه هیچ وقت هیچ کس نفهمید که چه بلایی سر اون اومد، زنده موند؟ نموند؟ تجزیه شد؟ هیچ کسم بعدا جرات نکرد با این معجون اون حرکتو تکرار کنه.

2- مواد اولیه و نحوه ی ساخت این معجون را به اختصار شرح دهید.ذکر کنید در پایان رنگ مطلوب برای این معجون چه خواهد بود؟ 10 نمره

مواد اولیه:
یک تار موی یال تک شاخ
یک مشت خاک چسبیده به سم تک شاخ
2 لیتر آب خارج شده از بدن نهنگ ( همونایی که فواره ای از نهنگ میزنه بیرون! )
یک عدد پر عقاب
دو عدد کاهوی تازه و دراز
3 تا مورچه ی سیاه

طرز ساخت معجون:
اول 1 لیتر آب نهنگو تو پاتیل خالی میکنیم و میذاریم تا به جوش میاد. تو این مدت یکی از کاهوهارو برمیداریم و شروع به خرد کردن هم اندازه ی اونا به عرض 2 سانتی متر میکنیم. وقتی کار این کاهو تموم شد، کاهوی دوم رو یک سانتی متر، یک سانتی متر قطعه قطعه میکنیم.

حالا دیگه حتما آب به جوش اومده و نصف از قطعات این کاهو و نصف از اون کاهورو جدا میکنیم و هر تیکه رو جدا جدا و با فاصله و یک در میون از این کاهو و از اون کاهو میریزیم تو پاتیل. همه رو که ریختیم 3 بار در جهت عقربه ها و یک بار خلاف اون هم میزنیم. وقتی این کار تموم شد نصف از اون یک مشت خاک سم تک شاخ رو یک باره تو پاتیل خالی میکنیم و بعدش زیر پاتیلو خاموش میکنیم تا رو به سردی بره. در این لحظه رنگ معجون سبز لجنیه.

وقتی معجون دیگه داغ نبود و به حالت ولرمی رسید دوباره زیر پاتیلو خیلی کم روشن میکنیم و تار موی تک شاخو درست وسط پاتیل میندازیم و میذاریم پاتیل دوباره به جوش بیاد. حالا اینبار 3 بار خلاف جهت عقربه ها، یک بار در جهت عقربه ها و باز هم دوبار در خلاف جهت عقربه ها معجونو هم میزنیم.

بقیه ی خاک تک شاخو با کاهوها تو یه کاسه میریزیم و همه رو سر ریز میکنیم تا کم کم تو پاتیل بریزن. آخرش 4 بار در جهت عقربه های ساعت هم میزنیم. الان رنگ معجون سبز روشنه! 3 تا مورچه رو اضافه میکنیم و 4 بار در خلاف جهت عقربه ها معجونو مخلوط میکنیم.

معجون بازسازی به رنگ آبی آسمونی در اومده و آماده برای مصرفه!


3- دلیل اینکه پروفسور پرنس قصد داشت نحوه ی ساخت معجون را به صورت عملی نشان دهد چه بود؟ 5نمره

اینکه بگه بلده و من توانایی دارم و میزنم تو دهن اون سوروس اسنیپ که مدت ها جای منو تو هاگوارتز و نزد ارباب گرفته بود! ولی خب محقق نشد و همچنان سایه ی سوروس اسنیپ بر روی ایشان تاریکی به وجود آورده!

4- شرط اصلی استفاده از این معجون را بیان کنید.4 نمره

اینکه بدنت کنده شده باشه! یعنی مثلا اینطوری نیست که دستت زخم عمیق برداشته بعد این معجون حلش کنه! باید کنده شده باشه! اونوقت اول این دست کنده شده رو کنار ادامه ش میذاریم و به هم میچسبونیم، بعد این معجونو میریزیم و خود به خود عملیات جوشکاری و صافکاری و چسبیدن و بازسازی انجام میشه.

5- آخرین بار این معجون توسط چه کسی مورد استفاده قرار گرفت؟ مختصری در خصوص زندگی او توضیح دهید. 5 نمره

آخرین بار همین چند هفته پیش بود، ارباب به دلیل وراجی زیاد رز زد اونو از وسط نصف کرد. قبل از اینکه رز جان به جان آفرین تسلیم کنه ارباب این معجونو کامل رو سر رز خالی کرد و اون تونست قوای بدنی خودشو بدست بیاره و به زندگیش ادامه بده. البته دیگه بعد از اون از شدت وراجیش به شدت کاسته شد.

در مورد زندگی کدومشون الان توضیح بدم؟ ارباب که دیگه نیاز به توضیح نداره. رز هم که بر همگان معلومه! ساحره ی باهوشی که از دست افکار فسیل و روشن خانواده ی ویزلی ها گریخت و به آغوش سیاه و سرد ارباب هجوم برد. اون خانواده شو برای هدفی والاتر ترک کرد، هدفی به اسم نابودی تمام مشنگا و جادوگرا و ساحره هایی که اصیل نیستن. آیا شما نیز میخواهید با ما در به انجام رساندن این هدف همراه شوید؟ پس هم اکنون گوشی تلفن همراه خود را بردارید با شماره 377789 با ما تماس بگیرید و به ارتش سیاه لرد سیاه بپیوندید.




پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۳:۵۲ شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۲

پادما پاتیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۱ یکشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۷:۱۵ چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۳
از چادر سرخ پوستى
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 271
آفلاین

اولین نفر کسی بود به اسم استیون چیز یا پنیر.

ایشون آدم کلا دعوایی بودن

نمی خوام یه داستا مسخره ی طولانی تعریف کنم.

استیون که یک جادوگر نسبتا فشفشه بود و همه ی مردم دهکده این را می دانستند. مردم از جادوگر ها می ترسیدند ولی به خاطر فشفشه بون او مسخرش می کردند.
یکی از مکالماتی که بین او و افراد دهکده هر روز انجام میشه.
- چطوری فشفشه

- خوبم ماگل

روزی او از خانه اش که بیشتر شبیه الونک نگهداری گاو بود که در واقع هم بود، بیرون آمد تا مقداری گوشت بخرد.
او به سمت بازار راه افتاد.
مغازه دار گفت: چطوری فشی.
- اومدم کمی گوشت بگیرم.
- میشه هفت دلار.
- ولی من ندارم.
- پس نمی تونی گوش رو ببری.
استیون با جادو کمی از گوش را نامرعی کرد و برش داشت ولی یک دفعه گوشت مرعی شد. و صاحب مغازه داد زد :دزد لعنتی هرکی دزدی کنه باید دستش قطه بشه .
دست استیون را گرفت و مچ دستش را قطع کرد. او به خونه رفت وشروع کرد به درست کردن معجون.معجون های مختلفی رو امتحان کرد که یک دفعه فکری به سرش زد و هرچی دم دستش بود به پاتیل اضافه کرد و معجون را درست کرد و روی دستش ریخت.
دستش دوباره در آمد ولی فلج بود.
بعد از چند روز معجون تمام بدن او را از بین برد.
2)

مواد لازم
1- نمک

2-کاسه ی چشم تسرال(5 عدد)

3-آب کدو حلوا

4-مو ی تک شاخ

5- ریشه ی درخت بید کتک زن

اول آب را با نمک در پاتیل جوش می آوریم. بعد کاسه ی چشم تسرال را آبپز و سپس له می کنیم. بعد موی تک شاخ را اضافه می کنیم.می گذاریم سرد شه و بعد آب کدو حلوایی را اضافه می کنیم. بعد دوباره آن را می جوشونیم. و بعد ریشه ی درخت بید کتک زن را می ریزیم.و می زاریم یک روز بمونه و بعد آمادس.رنگش باید قرمز مایل به سرخ آبی باشه.

3)
برای این که می خواست بچه ها را به خاطر تکلیف بد تنبیه کند. و بگوید که من کارم درسته.

4)
نمرده باشید. ناقص باشید. کار بد نکرده باشید. اگر کار بدی کرده باشید مثل استیون می شدید.

5)
استیون آخرین نفر بود.
او پسر پیتر چیز مشنگ بود. و مادرش هم مشنگ بود .ولی خودش جادوگر فشفشه بود.
او در کودکی زشت ترین آدم روی زمین بود.



به ياد قديما


پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۶:۴۱ جمعه ۱۱ مرداد ۱۳۹۲

کتی بل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۸ جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۱:۱۴ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۲
از همین نزدیکی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 22
آفلاین
1.رابطه ی میان دو علم معجون سازی و شفادهندگی در چیست؟ مختصرا توضیح دهید(10 نمره)

همانطور که همه میدانیم در علم معجون سازی معجون هایی وجود دارند که برای شفادهندگی مریضان درست میشود. پس ما معجون میسازیم تا شفا پیدا کنیم در علم شغا دهندگی نیز هدف ،
این است که کاری درست شود یا شخصی ادم شود.


2.مواد تهیه ی معجون رفع کورک(جوش) چه هستند؟ طرز تهیه ی این معجون را به اختصار شرح دهید.(10 نمره)

مواد لازم:
گوجه یک عدد.
عسل دو قاشق.
ورد وینگاردیوم له ویوسا.
استخوان ققنوس.

طرز تهیه :
گوجه را رنده میکنیم ، و با عسل مخلوط میکنیم و با ورد نام برده به روی محل مورد نظر ( که اختمالا صورت است!) منتقل میکنیم. و بعد 20 دقیقه صورتمان را با ابی که از مغز استخوان ققنوس گرفته ایم مرطوب میکنیم.


3.مختصری در خصوص اکسیر حیات وتاثیرات و موارد محدودیت آن توضیح دهید.(10 نمره)

اکسیر حیات باعث میشود تا افراد بیش از اندازه طبیعی عمر کنند...
همچنین وقتی از این معجون استفاده شود انگار که تازه متولد شده و انرژی ای تازه برای زندگی کردن کسب میشود...
این معجون را هرکسی به دست نمیاورد و از ما بهتران به ان دسترسی دارند.


a belief in your dreams
a grin in your back pocket


پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۶:۱۷ پنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

مورفین گانت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۷ شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۰:۰۲:۳۳ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲
از ت متنفرم غریبه نزدیک!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
اسلیترین
پیام: 812
آفلاین
1- اولین مخترع این معجون که بود و چگونه به فرمول این معجون دست یافت؟6 نمره

اولین مخترع این معجون یک بابایی بود به نام "مودینیو باباقوررری". این شخص بابای همین الستور خودمان بود و در راه اختراع این معجون تلاش های دیوانه وار بسیار کرد.

ماجرای اختراع معجون از این قرار بود که یک روز مودینیو داشت همین جور برای خودش راه می رفت که یکدفعه یک بوته ی خاری مچ پاش رو یک کوچولو خراش داد. آقا! مودینیو را می گویی؟ ناراحت شد! غصه خورد! غمباد گرفت! چرا؟ چون فردای همون روز مسابقات زیباترین مچ پا در دهکده برگزار می شد و خاندان باباقوررری سال ها بود که در این مسابقه همیشه اول بودند!

مودینیو آمد خانه و چون معجون ساز هم بود هی معجون های مختلف درمانگری رو با هم ترکیب کرد تا بتونه خراش کوچولوی پاش رو ترمیم کنه. معجون اولی که ساخت و روی زخمش مالید باعث شد که زخمش عمیق تر بشه و چرک کنه. معجون دوم باعث شد دیابت پیشرفته بگیره. معجون سوم قانقاریا ایجاد کرد و معجون چهارم باعث جذام شد و بالاخره مودینیو تنها موفق شد تا شب با استفاده از معجون پنجم پایش را قطع کند!

او معجون ششم را برای برگرداندن پایش ساخت ولی استفاده از آن معجون باعث شد از کمر به پایین فلج شود. معجون هفتم باعث پودر شدن تدریجی بدنش شد و زمانی که تنها از شکم به بالایش مانده بود فهمید که بدنش در برابر اثرات معجون ها مقاوم شده و باید روی بدن یکی دیگر آزمایش کند. این شد که چوبدستیش را کرد توی چشم پسرش و کورش کرد و بعد معجون هشتم را داخل چشمش ریخت که باعث شد حدقه ی چشم پسرش کامل تخلیه شود. زمانی که از مودینیو تنها سینه به بالایش مانده بود، پای پسرش را از مچ قطع کرد ولی معجون نهم تنها کمک کرد که پای الستور از زانو قطع شود. مودینیو دیوانه وار پای دیگر پسرش را از ران قطع کرد و دهمین معجون را بر محل بریدگی ریخت که این بار موفقیت آمیز بود و پایی جدید جانشین پای قبلی شد. مودینیو با خوشحالی سعی کرد بدنش را بازگرداند اما پودر شدگی به گردنش رسیده بود و دیگر فرصتی برایش نمانده بود. او از پسرش خواهش کرد که کمکش کند. اما شما جای پسرش! کمکش می کردید؟ این شد که مودینیو کامل پودر شد و الستور جوان هم رفت که از معجون پدرش استفاده کند و سالم شود که دید معجون تمام شده و ای کاش به پدرش کمک می کرد. این شد که همانجور ناقص ماند.

2- مواد اولیه و نحوه ی ساخت این معجون را به اختصار شرح دهید.ذکر کنید در پایان رنگ مطلوب برای این معجون چه خواهد بود؟ 10 نمره

گالینابلانکای گوساله 2 بسته
نمک و گوگرد به مقدار لازم
آهن 18 دو شاخه
یک لیوان شیر پر چرب
منیزیم هر چقدر که توانستید از آزمایشگاه هاگوارتز کش بروید
پوست تخم اژدهای فنلاندی 200 گرم

ابتدا پوست تخم اژدها را در هاون ریخته خوب می کوبید تا نرم شود بعد آهن های 18 را در هاون ریخته و خوب می کوبید تا نرم شود. دیگر من نمی دانم چجور می شود دو شاخه آهن 18 را توی هاون جا داد! هاونتان را بزرگتر انتخاب کنید! این هم که هر چقدر آهن را بکوبید نرم نمی شود به من ربطی ندارد. واقعا که! چقدر شما غر می زنید! یادتان رفته مودینیو در چه شرایط سختی این معجون را درست کرد؟ واقعا که چه دوره زمانه ای شده! جوان ها دیگر اصلا حوصله ی کار کردن ندارند! تاسف آور است!

آهن ها که نرم شد اجازه دارید یک قلپ شیر بخورید و باقیش را بریزید توی هاون و آنقدر هم بزنید که خوب مخلوط شوند. بعد همه ی محتویات را چپه کنید توی پاتیل و گالینابلانکاها و گوگرد و نمک را هم همینجا اضافه کنید. یکمی هم منیزیم بریزید و بقیه ی منزیم را آتیش بزنید و تماشا کنید و حال کنید! معجون را دقیقا 23243543 صدم ثانیه می گذارید روی اجاق تا با حرارت 58.6118 درجه ی سانتیگراد غل بخورد و بدانید اگر یک صدم ثانیه یا یک صدهزارم درجه اشتباه کنید، همه ی زحماتتان به باد رفته و باید دوباره از اول شروع کنید.

رنگ این معجون را هیچکس نمی داند چون بعد از مودینیو هیچکس نتوانست این معجون را درست کند و فرمولش را هم الستور چون خودش دیده بود به معجون سازان منتقل کرد که بلکه یکی بتواند این معجون را درست کرده و سالمش کند ولی خب هیشکی نتوانست و مودی همینجور ناقص مانده تا الان و رنگ معجون را هم یادش نیست دیگر.

3- دلیل اینکه پروفسور پرنس قصد داشت نحوه ی ساخت معجون را به صورت عملی نشان دهد چه بود؟ 5نمره

خواست قمپز در کند که یعنی من بلدم یک همچین معجون دهن سرویس کنی درست کنم و کارم خیلی درست است ولی آخرش هم دیدیم که درست نکرد و همه اش قیف و قمپز بود.

4- شرط اصلی استفاده از این معجون را بیان کنید.4 نمره

ناقص باشید!
البته توصیه می شود هرگز ناقص نشوید. الستور را ببینید، درس عبرت بگیرید. اگر قرار بود این معجون به درد کسی بخورد اول از همه به درد این بیچاره می خورد.

5- آخرین بار این معجون توسط چه کسی مورد استفاده قرار گرفت؟ مختصری در خصوص زندگی او توضیح دهید. 5 نمره

همانطور که گفته شد این معجون برای اولین و آخرین بار برای الستور مودی استفاده شد.
وی فرزند یک معجون ساز دیوانه ی ایتالیایی به نام مودینیو باباقوررری بود که بعد از ناقص شدن به دست پدرش به هاگوارتز آمد و چون همه ی دانش آموزان مسخره اش می کردند، اعتماد به نفسش پایین آمد و نمراتش کم شد و سال چهارم دو ترم پشت سر هم مشروطی آورد و اخراج شد و یک مدتی جلوی بستی فروشی فورتسکیو آکاردئون می زد تا اینکه دامبل محفل ققنوس را راه انداخت و این را هم برد آنجا که برای مجالس لهو و لعبشان مطربی کند.


ویرایش شده توسط مورفین گانت در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۳ ۱۶:۲۵:۱۸


هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۵:۲۹ پنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۲

الادورا بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۲ جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۲:۱۵ یکشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴
از مد افتاد ساطور، الان تبرزین رو بورسه!
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 572
آفلاین
1- اولین مخترع این معجون که بود و چگونه به فرمول این معجون دست یافت؟6 نمره

مخترع این معجون ادوارد الریک معروف بود!
ادوارد الریک که باباش هم کیمیاگر بود، در دوران کودکی و بعد از مرگ مادرش، به همراه برادرش آلفونس (کل خاندان الریکو اسم بردم )به فنون کیمیاگری دست پیدا کرد. هدفشـ[ون] از پرداختن به علم کیمیاگری این بود که بتونن مادرشون رو دوباره زنده کنن!
متاسفانه عملیات بازگشت با شکست مواجه شد و آل کل بدنش رو از دست داد...اد با فدا کردن دستش تونست روح اونو تو یه زره جا بده و زنده نگهش داره..ناگفته نماند که پای خودشم نابود شد!

بعد از اون دو برادر دوره افتادن به دنبال راه حلی برای احیای بدن های لت و پارشون! پس از تلاش های بسیار و شاگردی در محضر اساتیدی چون روی موستانگ کبیر و افراد دیگری که از فاش کردن نامشون خودداری کردند، و پس از گذر سالها بالاخره این معجون رو کشف کردن و آل رو به شکل اولش برگردوندن

بعدها لردولدمورت از این معجون برای بازگشت به بدنش استفاده کرد...چون زره در دسترسش نبود. والا اگه زره پیدا می کرد میرفت توش که زندگیش جاودان میشد


2- مواد اولیه و نحوه ی ساخت این معجون را به اختصار شرح دهید.ذکر کنید در پایان رنگ مطلوب برای این معجون چه خواهد بود؟ 10 نمره

مواد اولیه ش که خب یه روحی لازمه که بدن لازم داشته باشه یه پاتیل به اندازه کافی بزرگ ، زهر مار (فحش نیست، موارد لازمه ! ) خون تک شاخ ، خون دشمنی که از دست آدم خون جگر خورده باشه، مغز استخون اهدایی از یه نفر که پیوندش رو بدن قبول کنه و گوشـــــت آشنایی، کسی که با رضایت تقدیم حضور مبارک کنه!! در صورتی که طرف رضایت نداد ازش خون می گیریم تا چشمش در آد ، دیگه سنگ جلوی پامون نندازه!:zogh:

طرز تهیه ش هم بسیار آسونه، مواد رو کله هم میریزیم ، هم نمی زنیم، میذاریم با حرارت ملایم خودشون با هم ترکیب شن

رنگ مطلوبش خیلی خیلی بستگی به میزان جز جگری داره که دشمن از دست طرف زده. بر حسب میزان جزی که طرف رو دادیم (به کسر جیم) از سیاه #000000 تا سفید #ffffff رنگ بندی داره!


3- دلیل اینکه پروفسور پرنس قصد داشت نحوه ی ساخت معجون را به صورت عملی نشان دهد چه بود؟ 5نمره

اییی چیه هی مد شده یه عمل محیر العقول انجام میدین دلیلشو می پرسین خب!!

استاد خواست تریپ برداره که «مادر کو ندارد نشان از پسر...» الخ! بچه ها رو گذاشت تو آمپاس که توجه ملت به این شباهت خانوادگی جلب شه
البته کلا ترسوندن برای سلامتی کلاس و در راستای کنترل راحت تر کلاس مفیده!

4- شرط اصلی استفاده از این معجون را بیان کنید.4 نمره

قرار داشتن تو آمپاس شدید!! بعدش هم اینکه یه چیزی از بدنش مونده باشه دیگه...بالاخره اسمش معجون «بازسازی» ـه، معجون خلق الساعه نیست که!!
ضمن اینکه فکر کنم بچه ها قبل از من اشاره کرده ن و ذکرش دیگه فاقد بار علمیه، ولی جهت تکمیل بودن تکلیفم بگم که طرف باید زنده باشه...ولو تو کما با سطح هشیاری 0.001!

5- آخرین بار این معجون توسط چه کسی مورد استفاده قرار گرفت؟ مختصری در خصوص زندگی او توضیح دهید. 5 نمره

آخرین بار توسط آلبوس سوروس پاتر استفاده شد که میخواست سوروس اسنیپ رو به زندگی برگردونه و شرح شجاعت ها و شهادت ها...اممم...شهادت ش رو ازش بپرسه که به علت ناشیگری او در ساختن معجون پیچیده ی فوق الذکر، پاتیل ترکید و هری اینا خبر دار شدن و بردن تو حفره ی اسرار به چهارمیخ کشیدنش تا دیگه از این خبط ها مرتکب نشه.
در خصوص زندگیش هم خب آلبوس سوروس پاتری بود فرزند سوم آخرین بازمانده از نسل ایگنوتیوس پاورل ، و آخرین فرزند یکی از دویست هزار بازمانده ی جد بزرگ ویزلی کبیر. اسمش رو از دو تا از مدیران هاگوارتز برداشتن و مدام بهش یادآوری می کردن که اسمش رو از کجا آورده ن تا اعتماد به نفس بچه شون بره بالا. از زمانی که بردنش حفره اسرار تا الان اطلاعی ازش در دسترس نیست.




پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۴:۳۹ پنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۲

سوروس اسنیپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۱۸ پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۴:۱۴:۳۴ جمعه ۴ خرداد ۱۴۰۳
از هاگوارتز
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 506
آفلاین
1- اولین مخترع این معجون که بود و چگونه به فرمول این معجون دست یافت؟6 نمره



اولین مخترع ؟ مگه چند تا مخترع اول قرار هست یه چیزی داشته باشه ؟

این معجون توسط گودریک گریفیندور به صورت خیلی ناگهانی اختراع شد . قبل از شروع خود داستان ، باید عرض کنم که در سال های آخر عمر گودریک و رونا راونکلاو ، این دو فرد با همدیگه عروسی کرده بودن و در یک خونه نزدیک هاگوارتز در حالی که سالازار هاگوارتز رو اداره و هلگا رو شکنجه میکرد ( ) زندگی میکردن .

یک روز در یک درگیری بر سر پس گرفتن هاگوارتز ، رونا به شدت مجروح شد و گودریک به زور به خونه برش گردوند . هر کاری کرد نتونست مشکل رونا رو حل کنه در نتیجه همونجا بالا سرش نشست و شروع کرد به گریه کردن . در همین حال رونا آخرین حرف هاش رو داشت به گودریک میزد و خیلی صحنه ای دردناک واسه گودریک درست کرده بود .

گودریک تصمیم خودش رو گرفت و به این نتیجه رسید که اگر رونا در این دنیا نباشه ، ارزش زندگی کردن نداره و به همین دلیل به طرف کشوی دارو ها و سم و ها معجون هاش رفت و همونطور که گریه میکرد و دستش میلرزید مشتی زد و چند تا از سم ها و دارو ها رو برداشت و با هم قاطی کرد تا اون و بخوره و مرگش حتمی بشه . به صورت خیلی اتفاقی این معجون رو 5 بار بر خلاف جهت ساعت هم زد و خیلی اتفاقی پر یه ققنوس که از اونجا پرواز میکرد افتاد تو معجونش .

گودریک همونطور لرزان و گریه کنان به طرف رونا رفت و شروع به حرف زدن باهاش کرد و از خاطراتشون یاد کرد و هر دو به سختی شروع کردن به گریه کردن . دست های رونا رو تو دستش گرفت و با دست چپش که حواسش نبود در نبرد با سالازار زخمی شده بود معجون را بالا آورد که بخوره ولی به دلیل لرزش های خودش و رونا و مصدومیت دستش ، معجون به سمت لونا چپ شد و کاملا روش ریخت . گودریک ناگهان با نگرانی از جاش بلند شد . دود سفیدی از رونا بلند شد و دید گودریک رو بست . گودریک نمیتونست از جاش تکون بخوره .

بعد از 10 دقیقه که دود بالاخره از بین رفت ، گودریک به سمت رونا رفت و با کمال تعجب با رونایی مواجه شد که تمام بدنش ترمیم شده و سالم بر روی تخت دراز کشیده و بهش لبخندی میزنه .

قابل ذکر هست که بعد ها گودریک به خاطر بودن با هلگا ، از رونا جدا میشه و رونا میخواد خودکشی بکنه که معجون راستگویی رو اختراع میکنه اشتباها !

---
2- مواد اولیه و نحوه ی ساخت این معجون را به اختصار شرح دهید.ذکر کنید در پایان رنگ مطلوب برای این معجون چه خواهد بود؟ 10 نمره

برای ساخت این معجون ، نیاز به برگ های درخت کاج ، پر ققنوس ، خون یک هیپوگریف ، یک پارچ آب ، تار عنکبوت ذوب شده و یک لیوان قهوه ترم هست .

طرز ساختش به این صورت هست که در ابتدا برگ درخت کاج و خون هیپوگریف و پر ققنوس و یک پارچ آب رو جدا از هم به مدت یک روز میذارید بمونه تا خوب قاطی بشه . بعد پر و برگ رو بر میدارید و دو معجون رو قاطی میکنید تا ترکیبی سیاه رنگ باقی بمونه . تار عنکبوت ذوب شده رو هر یک ساعت یه بار به معجون اضافه میکنید ( به مقدار یک لیوان چایخوری) به مدت 5 ساعت تا رنگ معجون به بنفش تغییر پیدا کنه .

چون این کارها زمان میبره و ممکنه حوصلتون سر بره ، قهوه ترک هم باید آماده کنید که بخورید و سر حال و بیدار بمونید تا معجون از دست نره .

رنگ نهایی باید بنفش باشه .

---
3- دلیل اینکه پروفسور پرنس قصد داشت نحوه ی ساخت معجون را به صورت عملی نشان دهد چه بود؟ 5نمره


سه دلیل مهم در این امر وجود داشت :

1- بهشون نشون بده که چقد ساخت این معجون راحت هست تا نگرانی دانش آموزان رو از بین ببره و اونها به راحتی بتونن معجون رو درست کنن.
2-برای اینکه سوروس بهش گفته بود که جیمز سوروس پاتر رو یه سری بکشه تا روح ولدمورت که از هری پاتر کمیش به بدن جیمز رسیده بود از بین بره .
3-فرصت مناسبی برای امتیاز کم کردن از گریفیندوری ها داشته باشه تا لذت ببره از کلاسش . نمیشه استاد لذت نبره و همه لذت ها رو دانش آموزان ببرن که .

---
4- شرط اصلی استفاده از این معجون را بیان کنید.4 نمره


-فرد شجاع باشه که وسط کار یه دفعه جا نزنه ، چون عواقب وسط کار کنار کشیدن خیلی بدتر از شروع نکردن هست . ممکن هست که بیمار تبدیل به زامبی بشه .
-اعتماد به نفس . اگر شخصی به خودش اعتماد نداشته باشه ، با استرس این کار رو انجام میده و ممکن هست که به خوبی انجام نده.
-بیمار باید حتما اصیل زاده باشه چون ماگل زاده ها ارزش هدر دادن این معجون رو ندارن .
-شخص حتما باید حداقل کمی زنده باشه تا معجون روش تاثیر بذاره .

---
5- آخرین بار این معجون توسط چه کسی مورد استفاده قرار گرفت؟ مختصری در خصوص زندگی او توضیح دهید. 5 نمره

آخرین بار توسط هری پاتر بعد از مسابقه کوییدیچی که در حال شکست بود و الکی برای اینکه بازی رو بهم بزنه خودش رو از جارو انداخت استفاده شد . این شخص که دنده هاش شکسته شده بود و استخون های پاش کامل پودر شده بود با کمک به این معجون به سلامتی کامل رسید .

مختصر زندگی :

نام : هری پاتر
سن : 22 سال
گروه : گری ف ن دور
شغل : کشته نشده توسط لرد به کمک رولینگ و کارهای ساده کردن و بزرگ نماییش توسط دامبلدور


عضوی از طرفداران گلرت گریندلوالد


پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۰:۱۹ پنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۲

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۰ جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۵:۵۷ دوشنبه ۱ تیر ۱۳۹۴
از هاگوارتز
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 454
آفلاین
اولین مخترع این معجون که بود و چگونه به فرمول این معجون دست یافت؟6 نمره
پیرمردی دیوانه وجهنمی به نام کور ممد پاتر(نمرده توسط امبریج)وبه سختی از روحش بپرسین.
2-مواد اولیه و نحوه ی ساخت این معجون را به اختصار شرح دهید.ذکر کنید در پایان رنگ مطلوب برای این معجون چه خواهد بود؟ 10 نمره
دست یار-خون دشمن(به زور)-استخوان پدر یا کسی که که هم خون باشی-کرم حلزون- سری زشت
ابتدا پاتیل را روی اجاق می گذاریم بعد استخوان های (پدر)را داخل ان می ریزیم.باید فضای استدیو را بگیرد.بعد دست یار را اضافه می کنیم.حالا دوتا هم به راست سه تا به چپ بعد مواد دیگر اضافه کرده.
حال مواد طوری هم می زنیم که اجدادشان جلوی چشما نشلن بیایدورنگ سیاه شود.
3-دلیل اینکه پروفسور پرنس قصد داشت نحوه ی ساخت معجون را به صورت عملی نشان دهد چه بود؟ 5نمره
می خواست حال گانت وجیمز سیریوس پاتر رابگیردو توی آمپاس خیلی شدیدی بود.
شرط اصلی استفاده از این معجون را بیان کنید.4 نمره-4
باید کسی که استفاده می کنددشمن داشته با شد.کچل باشد وبدون دماغ باشد.صورت زشت وکریحی داشته باشد.
5 -آخرین بار این معجون توسط چه کسی مورد استفاده قرار گرفت؟ مختصری در خصوص زندگی او توضیح دهید. 5 نمره
از زبان خودش می گویم:
نام: لرد ولدمورت ملقب به ولدک وتام کوچولو
گروه:اسلیترین
معرفی کوتاه: در 31 دسامبر 1926 در دهکده زیبای لیتل هنگلتون در قصر باشکوه ریدلها متولد شدم.پدر و مادرم جزو اصیلترین خانواده های جادوگران بودند.پدرم لرد تام ریدل نام تام مارولو ریدل را برای من انتخاب کرد.نامی که همیشه به آن افتخار کرده ام.از همان دوران کودکی در رفاه و آرامش کامل بزرگ شدم.کوچکترین کارهای من توسط جن های خانگی که در قصر ریدلها به وفور یافت میشدند انجام میگرفت.در همان دوران بود که یادگرفتم این موجودات پست و بی ارزش فقط و فقط برای خدمت به جادوگران اصیلی مانند من خلق شده اند.در یازده سالگی طی دعوتنامه ای مخصوص به هاگوارتز دعوت شدم ولی پدرومادرم علاقه ای به فرستادن من به هاگوارتز نداشتند و قصد داشتند مرا در خانه توسط بزرگترین جادوگران آن دوره آموزش دهند ولی وقتی آلبوس دامبلدور شخصا برای بردن من آمد مقاومتی نکردند.
هفت سال از عمر من در هاگوارتز به سرعت گذشت.طبیعتا پیشینه درخشان خانوادگی وشجره نامه پر افتخار ریدلها که در بلندترین شاخه آن نام سالازار اسلیترین به چشم میخوردباعث جذب شدن عده زیادی به طرف من شد.استعداد درخشان من از سال اول ورودم توجه اساتید-بجز دامبلدور که همیشه نسبت به هوش و ذکاوت من حسادت میکرد- ومدیر مدرسه را به خود جلب کرد.بطوریکه عنوان لرد ولدمورت بعد از پایان تحصیلاتم توسط وزیر سحر و جادو بطور افتخاری به من داده شد و هر سال بطور مداوم از مدیر مدرسه دعوتنامه های متعددی جهت تدریس دروس مختلف(مخصوصا دفاع در برابر جادوی سیاه)در هاگوارتز دریافت کردم..ولی من اهداف والاتری داشتم که عنوان پروفسور ولدمورت درمیان آنها جایی نداشت.هرگز عشق را تجربه نکردم چون روح و جسم و قلب من باارزشتر از آن بود که آنرا با کسی قسمت کنم.روح من فقط و فقط برای یک هدف باید تقسیم میشد...جاودانگی



مراقب خودت باش.







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.