دلهره.......... ترس ............ استرس ..................اظتراب
کلماتی که باید برای اولین مسابقه ی بین المللی کوییدیچ یک فرد نام برد . فرانک سراسر از شور و استرس با لباسی مشکی نزدیک
پرسی ویزلی میشه
فرانک : سلام .
پرسی : قبلآ ملاقاتداشتیم و اما امروز تست شما برای عضویت
فرانک : خوب باید چیکار کنم؟
پرسی : چند تا پنالتی و مسابقه ی تک به تک
فرانک : باشه من امادم .
روی هوا سوار بر جارو . وزش باد و رقص موهای فرانک و پرسی .
پرسی یک ان توپو به طرف فرانک پرتاب میکنه . فرانک هم با یک دست به طرف توپ شیرجه میزنه و توپو مهار میکنه . (و در حالی که از پرسی توقع تشویق داره ضد حال میخوره)
پرسی: باید سرعتتو بیشتر کنی اینجا جای لغزش نیست .
فرانک : (با خودش: از این سریعتر ) باشه چشم .
پرسی : وایسا دروازه فرانک هم تایید میکنه .
پرسی: 3 پنالتی . اماده ای ؟ فرانک :
اگر یکی رو بگیری شاید جاتو تو تیم تضمین کنی .
پنالت اول ... فرانک : بزن
با شوت زیبا و محکم پرسی توپ در دروازه ی سوم جا میگیره.
پنالت دوم : ضربه با کات و محکم به طرف فرانک حرکت میکنه
فرانک به طرف توپ میپره و توپ به صورتش برخورد میکنه و به دروازه ی وسط میره. و فرانک خیره نگاه میکنه .
پرسی که تقریبآ نا امید شده بوده میگه می خوای بس کنیم؟
فرانک : نه بزن مطمئن باش میگیرم .
پنالت سوم (0 پنالت سرنوشت0) :
پرسی به محوطه میاد و فرانک هم کمی متمایل به طرف دروازه ی
اول وای میسته به طوری که مطمئن میشه پرسی به طرف دروازه ی 3 ضربه میزنه . شوت محکم و زیبای پرسی
یک شیرجه ی بسیار بلند و زیبا از فرانک و سرخگون که در حیرت پرسی در دستان فرانک اروم میگیره ((
))