دراکو و بلیز در ستاد انتخاباتی نشسته بودند و در حال جمع آوری نظرات و پیشنهادات و پاسخگويی به سوالات مردم بودند که یک دفعه در ستاد باز شد !
- سلام دراکو !! یکی از ماگولا اومده اینجا کارت داره ؟!
دراکو نگاهی به بلیز انداخت ولی مشخص بود که اون هم متوجه ماجرا نشده .
دراکو : ماگل تو ستاد من ؟! مطمئنی ؟!
مارولوو : منم نمیدونم ... ببین چی میگه !
مردی قد کوتاه وارد اتاق شد ... از چهره اش خشم همراه تعجب به وضوح مشاهده میشد !
- س...سلام ... شما ساحره اید ؟!
بلیز از شدت خنده نتونست خودش رو نگه داره و روی میز افتاد و شروع کرد به خندیدن !
دراکو : ساحره به جادوگر زن میگن عزيزم !
مرد : ببخشید ... من تا به حال هیچ جادوگری رو ندیدم ... منو اینجا فرستادن تا خسارت بگیرم !
بلیز از روی میز بلند شد و نگاهی به مرد انداخت !
- شما کی هستید اصلا ؟!
خسارت چی ؟!
مرد با دیدن چهره بلیز بیشتر از قبل به وحشت افتاد .
- من ... من لکنوس هستم ... یه ماگول !
دراکو نگاهی چپ به بلیز کرد و ادامه داد :
- خوب برادر چه کاری از دست ما بر میاد ؟!
لکنوس : من داشتم توی خیابون با سرعت رانندگی میکردم ولی یه دفعه نفهمیدم چی شد ؟! یه پوستر چسبیده شد به شیشه جلوی ماشین من ... منم زرتی زدم به یه پیر زن که مرد !!
مارولوو : خوب که چی ؟! چی کار کنیم ؟!
لکنوس : خوب من پیاده شدم دیدم روی پوستر نوشته دراکو مالفوی کاندیدای وزارت سحر و جادو ... رفتم به دفتر روابط امور بین الملل ماگولها و جادوگران که منو شوتم کردن اینجا ! گفتن باید بیام اینجا !
دراکو قدمی در اتاق زد و گفته های لکنوس رو مرور کرد اما هیچ دلیلی برای فرستادن اون پیدا نکرد .
دراکو : ببینم عزيز جان ... ما باید چی کار کنیم ؟! من در خدمت گذاری حاضرم !
لکنوس : نزدیک سی ملیون تومن واسم دیه بريدن ! اومدم پولشو بگیرم !
اگر ندید میکشونمتون دادگاه !
دراکو : دیه چی هست آخه !
لکنوس نگاهی از ترس به بلیز انداخت و در حالی که هنوز به او خیره شده بود ادامه داد :
- دیه دیگه ... یعنی نمیدونید چیه !؟ پول قتل پیرزن رو من بایدبه خونوادش بدم ! ولی دفتر امور بین الملل گفته مقصر شمایید !
مارولوو : خوب مرده دیگه ... پول جسد بدیم ؟! این ماگولا چه چیزایی دارنا !
دراکو : یعنی شما اگر کسی رو بزنید بکشید باید پول بهش بدید ؟!
لکنوس :
بلیز : ما میزنیم طرف رو دو شقه میکنیم کسی به روی خودش نمیاره ! برو بذار باد بیاد !
مرد کوتاه قد برگه ای رو از جیبش در اورد و به دراکو نشون داد :
" بدين وسیله به کاندیدای وزارت سحر و جادو ابلاغ میگردد که دیه کار صورت گرفته را هر چه سريعتر به ماگول لکنوس تاپل فارد اعطا نموده و در غیر این صورت مراحل اداری کار اغاز خواهد گشت ! "
نیک سامسون
رييس امور بین الملل جادوگران و ماگولها
دراکو : خوب گفتی سی ملیون ... صبر کن ببینم ! واحد تبدیل تومن به گالیون چی بود ؟! آهان باید تومن رو ضربدر عدد پی کرد ! صبر ... میشه یک ملیارد گالیون ؟!!!
لکنوس : یعنی نمیدید ؟!
دراکو : کل بودجه کشور ما پونصد ملیون گالیونه ! هوووم ... شما ادرست رو بده به منشی من ، خودم فردا صبح میفرستم !
بلیز : یعنی اینا اگر کسی رو بکشن باید یک ملیارد گالیون بدن ؟! اونم واسه یه پیرزن ؟!
دراکو نگاهی به مارولوو انداخت که توانایی حرف زدن رو نداشت ! چه چیز جالبیه ... میشه ازش استفاده کرد ... این جوری دیگه مرگ و میر کم میشه ... این یعنی رفاه و آسایش !
مارولووو : چی دراکو ! نمیخوای بگی که واسه مام میخوای این قانون رو اجرا کنی ؟!
دراکو لبخندی زد و به سمت پنجره رفت و در حالی که به غروب خورشید نگاه میکرد گفت :
ما آسایش و امنیت جادوگران رو میخوایم ... ما باید از هر ایده ای استفاده کنیم ! چه راهی بهتر از این که جلوی مرگ و میر رو از این طريق بگیریم ! پس از این به بعد اگر کسی جادوگری رو بکشه باید یک ملیارد گالیون بده !!
خورشید عدالت جایگزين جایگزين غروب آفتاب شد تا نور عدالت رو بر پیکره سرزمین جادوگران بتابد !