مایکل آنجلو نوشته:
خب منم همينو ميگم ديگه اگه اون چيزايي كه تو قدح وجود داره فقط خاطراته كه من مطمعنم(ميدونم با ع نيست) هست پس چطوري هري ميرفت جاهاي ديگه رو ميديد
مثلا وقتي كه اسنيپ يه جاي ديگه نشسته بود(حالا دقيقا يادم نيست) چطور هري ميرفت كنار باباش مي نشست و به حرفاشون گوش ميداد؟
اسنيپ كه حرفاي جيمزو بقيه رو نشنيده بود
این جور وسایل تنها یه قانون دارن اون هم اینه که باید به هر شکل ممکن داستان رو جلو ببرن