باسلام خدمت مسئول محترم تاپیک
ببخشید هرکدام از اعضا چند بار حق شرکت دارند؟
----------------------
بچه های پادلمر گوئی از خوابی طولانی بیدار شده باشند،دوباره شروع به بازی حرفه ای کردند.صدای گزارشگر بقیه صداها را خاموش کرد:
-"حالا توپ دوباره تو دستای کالدله ،گلزن برتر تیم پادلمر،پاس میده به گوشاک،مورگانا استنیس را که داره نزدیک میشه با فرستادن یه بازدارنده متوقف میکنه.توپ همچنان در دستهای گوشاکه...اوه چرا تغییر جهت داد؟"
گوشاک بایک حرکت آنی بسوی زمین شیرجه میرود و بدنبال او دو مدافع گردباد با سرعت کارش را تکرار میکنند.
-"اوه...چی شد؟بله گوشاک توپ را به کالدل که در نزدیکی دروازه گردباده پاس میده و یکی از مدافعهای گردباد بدلیل بهم خوردن تعادلش از جارو روی زمین پرت میشه ...حالا کالدل از این گمراهی بازیکنای گردباد استفاده میکنه و ...بله توپ به راحتی وارد دروازه دوم میشه و گل..."
جمعیت طرفدار پادلمر ،درحالیکه پرچم گروهشان را به اهتزاز در اورده اند شروع به هورا کشیدن میکنند.اینبار گاتریسیا سرخگون بدست بطرف زمین پادلمر هجوم میاورد. گزارشگر با هیجان بسیار شروع به توصیف حرکت او میکند که ناگهان:
-"........اخ...وحشتناک بود!بازدارنده ی مورگانا درست خورد وسط پیشانی گاتریسیا.حالا خانم پامفری در حال مداوای اوست.شاید هم نتونه به زمین برگرده."
همه بچه های تیم پادلمر ،مورگانا را تشویق میکنند که در صدای تماشاچیان گم میشود.
-"دوباره بازی توی تیم پادلمر جریان پیدا میکنه.انگار خون منبسط شده در رگهاشان حرکت را از سرگرفته.کالدل به گوشاک،گوشاک با مکاگان تک به تک میشه...پس چرا توپ را پرت نمیکنه.اها منتظر یارش بود.پاس میده به تورپین و او هم در برابر چشمهای حیرت زده دروازه بان گردباد گل میزنه ...گل...!"
پادلمر اینبار نه تنها توانسته بود امتیازات عقب افتاده اش را جبران کند بلکه دوباره نزدیک به برنده شدن بود. یکبار دیگر ورزشگاه سراسر هلهله و غوغا شد.و حالا این گردباد توسط طرفداران پادلمر به پاشده بود....
------------------
با احترام
A.M