مگی به سرعت عرض اتاق رو طی می کرد و بعد طول اتاق رو طی می کرد.
مگی:چهار ضربدر چهار می شه شونزده!آرتــــــــــــــــــــــــــــی!
آرتی:بله مامان؟(گیزر ندید آرتی از کجا پیداش شد!زود از مقر ارتش برگشت!)
مگی:این اتاق چند متر مربعه؟
آرتی:بیست فکر کنم!
مگی:بزار این آلیوس بیاد من حسابشو کف دستش می زارم!بازم سرش کلاه گذاشتن!
دامبل در خونه رو باز می کنه و با نگرانی داخل می شه!
آلبوس:سلام عزیزم.چیزی شده؟
مگی:آلبوس این چه وضعشه؟
آلبوس:وزش بادهای موسمی!
مگی:مرتیکه بوقی چرا این اتاق شونزده متره؟
آلبوس:چی؟شونزده متره؟نه بابا!بیست متره!
مگی:بیا خودت متر کن!
----------دقایقی بعد-----------
یک...دو...سه...چهار...خوب!
یک...دو...سه...چهار...پنج!حالا مچ پاهاتونو تا حلقتون بالا بیارید...این تمرین برای تقویت عضله کشاله ران بده...ولی کلا مفیده!
مگی:آرتی صدای اونو کم کن!
آرتی:اه...همش به من گیزر بدیدا!باشه!کم می کنم!
آلبوس:بیا...اون یارو تو تی وی هم شمرد!چهار پنج تا می شه بیست تا!
مگی:نه عزیزم...چهار چهار تا می شه شونزده تا!
آلبوس:فهمیدم قضیه چیه!عزیزم ببخشید اینو می گم ولی چون قدمای تو مثل فیلن پنج قدم رو چهار قدم حساب می کنی!
مگی:به به!به به!چشمم روشن!آنیتا.دخترم.اون ماهیتابه منو بیار!
ناگهان در به باز می شه و کله مونتاگ به صورتی کاملا ارزشی از لای در نمایان می شه!
مونتاگ:آنیتا دختر کفیه!دختر شما نیست پرفسور مک گونگال!
مگی:برو بابا!خز شد رفت پی کارش!
مونتاگ:پس من برم به سارا خفنز گیر بدم!خداحافظ!
مگی:برو گمشو!مرتیکه ارزشی!آلبوس...
مک گونگال به روبروش نگاهی انداخت.ولی جایی که قبلا دامبل ایستاده بود الان خالی بود!
مگی:ای شیطون!حداقل میزاشتی من چشم بزارم بعد می رفتی قایم می شدی!باید رو در ساک ساک کنی!باشه؟
صدای آلبوس تو اتاق می پیچه:
_باشه...
مگی به سمت زیرزمین به راه میفته....محل محبوب آلبوس!
ولی قبل از اینکه در اونجا رو باز کنه صدایی رو از پشت می شنوه.
_ساک ساک!
مگی:قبول نیست.کجا بودی؟
آلبوس:پیشت واستاده بودم!
مگی:چجوری؟من که ندیدمت!
آلبوس:من می تونم بدون استفاده از شنل غیب شم هری!ببخشید مگی!
مگی:پس بگو!
آلبوس:عزیزم اگه کاری نداری من دوباره برم محفل!مردم بدون رهبرن!من باید برم بالاسرشون!
مگی:هوی واستا ببینم!قضیه این تلفن چیه؟کتی کیه؟هان؟
ادامه دارد...