هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۲۰:۴۱ سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۶

لی جردن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۱ شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۱۷ چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۶
از fozool sanj
گروه:
کاربران عضو
پیام: 280
آفلاین
اولین تکلیف من با اجازه ی استاد
======================
یه روز سرد ابری لی جردن و فرد و جرج با هم زیر درخت معروف گریفندور توی حیاط مدرسه سرگرم بحث بر سر یه موضوع جالب:
لی: نه فرد این راهش نیس نفوذ از اینجا محاله. مگه نه جرج.؟
جرج:درسه ولی با این حال اگه توی زمان معلوم شده بریم فکر نمیکنن تازه ما که تغییر شکل و اوستاییم.!!
فرد: ببینین. حرفت منطقیه لی ولی اگه تو زمان معلوم بریم مشکلی پیش نمیاد. حالا هستین؟
و فرد دستش را به پشت لی زد.
لی و جرج گفتن آره ما تا آخر پاتیم دادا!!
پس همونطور که داشتن نقشه رو مرور میکردن به سرسرا برگشتن و راهی کلاس آمبریج شدن.
آمبریج: شما 3 تا که بازم دیر کردین نقری 10 امتیاز کم میشه ازتون.
لی با نهایت خونسردی میگه: شما کارتو بکن چی کار داری ما میایم یا نه!!!
آمبریج تا آخر کلاس لی را سر کلاس یه پا بالا نگه داشت تا مثلا ادب کرده باشه.
لی تو ذهنش میگه آخ بذار کلاس تموم شه بهت میگیم. و چشمکی به برادران ویزلی زد.
زنگ خورد و در آخر کلاس آمبریج گفت: خوب دیگه تکرار نکنم تکلیف رو یادتون نره!!!
فرد گفت: شروع!! و یه دفعه به سمت آمبریج رفت.
فرد:استاد ببخشید میشه این ورد قبلی رو یه بار دیگه انجام بدین؟
و با دست باعث شد که چوبدستی آمبریج بیفته.
صدای فریاد لی اومد که گفت: ریجکت لوموس. و یه دفعه کلاس تاریک شد و شمعها خاموش شدن.
حالا نوبت فرد و جرج بود سریع به داخل دفتر آمبریج رفتن و تمام کاسه بشقاب های آمبریج رو تبدیل به سگ های تازی کردن.
و با هم فریاد زدن:ایماجینیشن...یماجینیشن...
در نهایت زمانی که آمبریج کلاس را روشن کرد دید که همه همونطوری که بودن ایستادن و انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده!!
به فرد طرز استفاده از طلسم را از کتاب یاد آوری کرد و آنها را از کلاس بیرون کرد.
آشوبگران ویزلی به همراه لی دمه در کلاس آمبریج بودند که ییهو آمبریج در کلاس را با صدای گرومپی باز کرد و بچه ها دیدند که سگهای تازی تمام ردا و صورت آمبریج را با چنگال هایشان میدرند.


همه ی بدبختیا از اونجایی شروع میشه که فکرای بد به سرت میزنه.
همه ی بدبختیا از اونجایی شروع میشه که فکرای خوب از سرت پر میزنه


Re: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۱۸:۵۰ سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۶

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
پستی زیبا و تکی زده و درآن پست (که بصورت داستان میباشد)تغییر شکل جسمی را(بجز فنجان)که خود انجام داده اید را توصیف کنید.

ماه با قرص کامل بر فراز شهر برآمده بود و همه ی سگ های شهر ، به سوی آن پارس میکردند ؛ نور ماه فضای کوچه را در بر گرفته بود ، آن خانه مرمری را که با جسارت پشت به یک دوئل سرای قدیمی قد بر افراشته بود . مقابل خانه ساقه ی علفی با سایه ی درخت بزرگی که منبعش نور نقره ای رنگ ماه بود به بحث و جدل پرداخته بود : تو بی وقفه به چپ و راست حرکت میکنی و با این کارت آرامش و آسایش شبونه منو به هم میزنی !

سایه با دلخوری گفت : من نیستم که حرکت میکنم ، به آسمون نگاه کن ، اون بالا درختی هست که بین زمین و ماه ، در برابر نور ماه به سمت شرق و غرب حرکت میکنی و باعث رنجیدگی خاطر تو میشه .
ساقه علف با عصبانیت ، به بالا نگریست ؛ برای نخستین بار ، درخت را دید و با خود گفت : عجب ! مثل اینکه گیاهی بزرگ تر از من هم هست ! این را گفت و خاموش ماند و دیگر دم بر نیاورد ...

جادوگر میانسالی سوی دیگر کوچه که شباهت فراوانی به باغی عریض داشت به گفتگوی آن دو گوش سپرده بود ، علاقه فراوانی به این بحث و جدال ها داشت و با وجود توانایی فهم و درک زبان موجودات دیگر بر این عقیده بود که سخنان آنان به مراتب با ارزش تر از بحث های بی ارزش و پایان انسان هاست ؛ چون به پایان رسید پیش خود گفت : تصور نمیکردم که این خود بینی در وجود گیاهان هم راه داشته باشه ... نیم نگاهی به زباله های انتهای کوچه انداخت و ادامه داد : پس حتما این آشغال های بی ارزش هم اگر جون بگیرن چیزهایی توی دلشون دارن که ارزش شنیدنش رو داشته باشه . تصویر کوچک شده

بی توجه به رودر شدن با زمان و مکانی که انتظارش را نداشت ، حرکت کرد ، گویی لحظه به لحظه قوای عضلانی اش افزایش میافت ، هیچ وقت در رسیدن به خواسته اش سستی نمیکرد . دقایقی گذشت و او اکنون در برابر کپه عظیمی از اشیا و موادی ایستاده بود که تا ساعتی پیش از ارزش و اعتباری نزد صاحب خود برخوردار بودند و حال توسط آنان با ناشی گری روی یکدیگر تل انبار شده بودند .

با احتیاط چوبدستی چوب زبان گنجشکش را از زیر ردایش خارج کرد و با علاقه خاصی تکه چوب طویلی را نشانه رفت و زیر لب به آرامی زمزمه کرد : اسیکارمین ... لرزید و با صدای پاقی تغییراتی در آن صورت گرفت ؛ از شکاف انتهایی آن گوشت دراز و فلس داری به بیرون رانده شد ، کمی جلوتر از آن چهار تکه دیگر که شکل پنجه ای قدرتمند را به نمایش میگذاردند سر بر آوردند و سر مستطیل شکل از ابتدای چوب بیرون آمد و شکل گرفت . دیگر اثری از چوب به چشم نمیخورد تمساح عجیب و نسبتا بزرگی جای آن را گرفته بود .

این بار با چوبدستی خود سطل زباله پلاستیکی کهنه ای را نشانه گرفت و زیر لب ورد اسیکارمین را خواند . صدای خس خسی از سطل زباله شنیده شد ؛ دهانه آن بسته شد و رنگی خاکستری به خود گرفت ، سر مثلثی شکل پدید آمد و به طرفی از آن چسبید و چهار دست و پای بلند و کریهی در بدنه فرو رفتند و تکه گوشت بلندی که بزور در انتهای بدنه جا خوش کرد ، یکی از اندام کفتار را تشکیل داد .

جادوگر که از اعمالش راضی بود ، به آرامی به عقب قدم برداشت و در پشت بوته عظیمی خویش را استتار کرد و گوش فرا داد .

به یکدیگر سلام کردند و بدون وقت کشی به سراغ طبیعت خویش رفتند . کفتار گفت : امروز رو چطوری گذروندی ؟
تمساح پاسخ داد : روز خیلی بدی بود ، من گاهی به خاطر رنج و دشواری هایی که دارم به گریه میفتم ، اما موجودات اطرافم همیشه به هم میگن : اینها اشک تمساحه ... این موضوع خیلی منو میرنجونه ! تصویر کوچک شده

کفتار با بی حوصلگی گفت : از رنج ها و بدبختی هات میگی و از حال من خبر نداری ، یه لحظه هم که شده به حال و روز من فکر کن که به زیبایی های جهان نگاه میکنم ، شگفتی ها و عجایبش رو میبینم و از سر خوشحالی و سروری که جانم رو پر میکنه لبخند میزنم ، اما ساکنان دخمه ها میگن : اینها خنده ی کفتاره ! تصویر کوچک شده




پی نوشت : تلفظ صحیح imagination ایمیجینیشن هست !


ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۶/۹/۲۷ ۲۱:۴۱:۴۲

چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۱۴:۵۳ سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۶

آقای الیوندرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۴ چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۲۴ چهارشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۰
از دستت عصبانیم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 266
آفلاین
این هم تکلیف ما استاد (ببخشید کوتاه شد):


روزی آفتابی بود و هری و رون و هرمیون در راهروهای هاگوارتز قدم می زدند.
هرمیون گفت : راستی راجع به ورد جدیدی که یاد گرفتم بهتون چیزی گفته بودم؟
هری گفت : نه ! حالا این ورد چی کار میکنه؟
هرمیون گفت : با این ورد می شه یک سطل آشغال ساده رو به یک سگ تبدیل کرد.
رون گفت : خب چرا نریم تو یکی از کلاسای خالی و این ورد رو امتحان کنیم؟
آن ها به یک کلاس خالی که به نظر متروکه می رسید رفتند و رون یک سطل آشغال را برداشت و توی آن را خالی کرد ، سپس آن را در چند متری هرمیون گذاشت و گفت : بفرما!
هرمیون چوبش را بالا برد تا افسون را اجرا کند ولی ناگهان چوبش را پایین آورد و گفت :
راستی شما چیزی دربارۀ ایماجیناتین چیزی شنیدید؟
هری و رون با هم گفتند : نه!
هرمیون گفت : خب پس به دقت به این سطل آشغال نگاه کنید.
سپس چوبش را بالا برد و ورد را به زبان آورد. سطل شروع به لرزیدن کرد سپس یک دم پشمالو در پشت سطل و دو گوش پشمالو هم در دوطرف جلوی سطل سبز شدند سپس سطل شروع به بزگ شدن کرد و پشمهایش هم کم کم در می آمدند و چهار پای پشمالو نیز در زیر آن سبز شدند و کم کم یگ سگ را تشکیل دادند و تا سگ به آن ها حمله کند ورد معکوس را خواند و سگ به شکل قبلی اش برگشت.
رون گفت : واااااااو!
هرمیون گفت : بالاخره فهمیدی ایماجیناتین چیه؟ به این مراحل تبدیل ایماجیناتین می گن.


چوبدستی ساز معروف
چوب می خوای؟
تصویر کوچک شده


Re: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۱۹:۰۴ دوشنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۶

باب آگدنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۳۹ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۹۰
از گروه همیشه پیروز گریفیندور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 527
آفلاین
کلاس تغییر شکل.
جلسه اول.

هیاهو کلاس از صد متری کلاس شنیده میشد.گوله های کاغذی از داخل کلاس به خارج پرت میشدند.
در همین هنگام بود که پرنده ای پرواز کنان وارد راهرو شد.ناگهان دودی در راهرو ایجاد و بجای پرنده مردی قد بلند با ردایی بنفش,موهایی ژولیده و پاشیده و کلاهی عجیب پدیدار شد.مرد کیفی قهوه ای در دستان خود داشت و با خونسردی به طرف کلاس رفت.
با داخل شدن پرفسور آگدن به کلاس سکوت عجیبی در کلاس حکمفرما شد.
پرفسور با خونسردی کیفش را روی میز گذاشت و بدون گفتن چیزی با چوبش شروع به نوشتن چیزی بر روی تخته کرد:
کلاس تغییر شکل جلسه اول:
ایماجیناتین(imagination)
و بعد شروع به صحبت کرد:
سلام
من پرفسور آگدن هستم.معلم امسال درس تغییر شکل.من فکر کنم شما با این درس آشنا هستید و پرفسور ورانسکی سال قبل به خوبی خوب به شما درس داده.
پرفسور بعد از مکس کوتاهی دوباره شروع به صحبت کرد:
ما تغییر شکل رو برای دفاع از خود ،فان(fun )و خیلی چیزهای دیگر استفاده میکنیم برای همین این خیلی مهمه که بدونیم چطور میشه یک تغییر شکل صحیح رو بوجود آورد یا انجام داد.و حالا درس اول
ما. امسال درس اولمونو ما با این موضوع شروع میکنیم.
آگدن با چوبش به تخته اشاره کرد و بعد دوباره ادامه داد:
ایماجیناتیون.
ایماجیناتیون بمعنای فرض کردن میباشد.
پرفسور بعد شروع به راه رفتن در کلاس کرد و ادامه داد:
برای انجام تغییر شکل جسمی، شما باید ابتدا شکل جسم رو در سرتون فرض کنید.نه فقط اون بلکه تمامی مراحلش رو.مثلا مراحل تغییر شکل فنجان به موش.شما باید تمامی مراحل رو در سرتون فرض کنید.
مثلا باید در جلوی چشماتون ببینید که دسته فنجان به دم موش تبدیل شده,از گوشهای فنجان دوگوش و سر موش هم از جلوی فنجان درمیاد.به اینکار میگن ایماجیناتیون.
پرفسور به کنار میزش رفت.از کیفش فنجانی سفید رنگ دراورد و گفت:
فقط شکل و تغییر شکل جسم مهم نیست بلکه رنگ و تغییر رنگ نیز مهمه که البته هنوز ما روی اون کار نمیکنیم.
بعد پرفسور فنجان را روی میز,طوری که همه دانش آموزان بتونن ببیننش گذاشت.چوبش را دراورد و با بلندی گفت:
اسیکارمین.
فنجان شروع به حرکت کرد.دسته فنجان تبدیل به دم،از گوشه های فنجان دوچیز شبیه به گوشهای موش و از جلوی فنجان سری پدیدار شد.موش اول با ترس به جمعیت و بعد به باب نگاه کرد و بعد قصد فرار داشت که باب ورد را دوباره تکرار نموده و موش را به فنجان بازگرداند.
پرفسور بعد از برگردوندن موش به فنجان سرفه ای کرد و گفت:
در درس تغییر شکل،وقتی شخصی تصور تغییر جسمی رو به جسم دوم میکند.یعنی مرحله به مرحله برای خودش میگه که ایکس در جسم اول تبدیل به وای در جسم دوم شده میگیم وی مراحل تغییر شکل رو داره تصور میکنه.مراحل تغییرشکل و ایماجینیتیون باهم بعنوان پایهات تغییر شکل نیز نامیده میشن .
_________________________________
برای این هفته لطفا پستی زیبا و تکی زده و درآن پست (که بصورت داستان میباشد)تغییر شکل جسمی را(بجز فنجان)که خود انجام داده اید را توصیف کنید.
من دوستدارم وقتی پست شما رو میخونم
یک:بتونم مراحل تغییر شکل(و ایماجیناتین) یک جسم رو به جسم دیگر ببینم و بتونم متوجه بشم که کدام تکه از جسم اول یه کدام تکه جسم دوم تبدیل شده
مثلا مراحل فنجان به موش و توصیف کردن این پروسه:دسته فنجان تبدیل به دم موش،از پهلوهای فنجان دو جسم شبیه دو گوش و ....(مثل خودم که در داستان توضیح دادم کدام قسمت فنجان به کدام قسمت موش تبدیل میشود)
دو:فضا سازی ببینم.دوستدارم مثلا اون شخص اول داستانتونو بتونم برای خودم بخوبی فرض کنم(یا مثلا مکان رو).
*سه:که شخص دیگری شخص اول میباشه.سعی کنید کس دیگری رو در پست خود قرار داده و از اون شخص استفاده کنید.
*مورد سوم اجباری نیست ولی بهتره این جوری باشه.
لطفا هر گونه سوال رو همین جا بپرسین که همه بتونن از سوال و جوابش استفاده کنن.و تکلیف هم همین جا انجام شود.




Re: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۲۲:۰۳ یکشنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۶

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
اين درس دو شنبه ها توسط باب آگدن تدريس خواهد شد.

آذر:26
دي:10
بهمن:8-22
اسفند:6


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۱۰:۳۷ سه شنبه ۶ شهریور ۱۳۸۶

جوزف ورانسكي


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۹ سه شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۵۹ چهارشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۰
از دارقوز آباد !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 916
آفلاین
پست دوم ، نقد پست های دانش آموزان و بررسی آنها

شرح سوژه : چند وقتیه که در هاگزمید کشت و کشتار هایی انجام میشه و همه اون رو به نواده ی گریگینه قاتل سال ها پیش نسبت میدن . دانش آموزان کلاس تغییر شکل جهت حل ماجرا به هاگزمید میرن ...
____________
گریفیندور :

پرسی ویزلی
لینک تکلیف
خوب ، برای پست شروع پست خوبی بود و پاراگراف بندی خوبی داشت و تیکه هاش هم بامزه بود . فقط یک مشکل بسیار بزرگ داشت و این بود که قرار بود دانش آموزان کلاس تغییر شکل به هاگزمید برن ولی شما خودتو به این ماموریت فرستادی و داستان تا آخر به همین روال پیش رفت .
ارزیابی : E (فراتر از حد انتظار )
______________________
آبرفورث دامبلدور
لینک تکلیف
پست خوبی بود . تیکه های بامزه ای داشت و سوژه رو خوب دنبال کرده بود . یکی از تیکه های خوبش این بود "پرسی که لباسش اوغی شده بود " ولی داستان رو پیش نبرده بود که باعث کسر امتیاز شد .
ارزیابی : E ( فراتر از حد انتظار )
_____________________
سارا اوانز
لینک تکلیف
پست خوبی بود . داستان رو بد دنبال نکرده بود و پاراگراف بندی خوبی داشت و سژه هم خوب دنبال شده بود ولی فقط مشکلات کوچکی داشت که باعث کسر امتیاز شد .
ارزیابی : E (فراتر از حد انتظار )
_____________________
جسیکا پاتر
لینک تکلیف
ایول ! بعد از مدتها یه پست رو خوندم و حسابی خندیدم . تیکه هاش خیلی بامزه بود و داستان رو خوب پیش برده بود و پاراگراف بندی خوبی داشت و سوژه رو هم درست دنبال کرده بود . در کل عالی بود .
ارزیابی : O ( فراتر از حد انتظار )
____________________
پرد فوت
لینک تکلیف
خوب ، پست بدی نبود ولی خوب هم نبود . داستان رو زیاد پیش نبرده بود و سوژه رو ریاد دنبال نکرده بود . در کل تقریبا میشد گفت که پست قابل قبولی بود .
ارزیابی : A ( قابل قبول )
_____________________
آماندا لانگ باتم
لینک تکلیف
خوب ، پست گنگی بود . بعضی قسمت هاش نامعلوم بود و نمی شد فهمید چیه . داستان رو هم خوب پیش نبرده بود . از نظر پاراگراف بندی بد نبود . در کل پست متوسطی بود .
ارزیابی : P ( ضعیف )
_____________________________________________________
راونکلاو :
متاسفانه دانش آموزی از این گروه در کلاس شرکت نکرد .
______________________________________________________
هافلپاف :

پیوز
لینک تکلیف
پست خوبی بود . ولی واقعا کوتاه و کم بود و داستان رو جلو نبرده بود . تیکه های بامزه ای داشت و در همون سطر های کم هم پست خنده داری بود .
ارزیابی : E ( فراتر از حد انتظار )
_____________________________________________________
اسلیترین :
ایگور کارکاروف
لینک تکلیف
پست جالبی بود . از نظر پاراگراف بندی خوب رعایت شده بود و داستان رو خوب پیش برده بود و سوژه رو خوب دنبال کرده بود . تیکه های بامزه ای داشت ولی بینش چیز های بیمزه هم پیدا میشد که باعث کسر امتیاز شد .
ارزیابی : E ( فراتر از حد انتظار )
_______________________________
معدل گروه ها :
گریفیندور : E ( فراتر از حد انتظار )
راونکلاو : T ( غول غارنشین )
هافلپاف : A ( قابل قبول )
اسلیترین : A ( قابل قبول )


[


Re: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۱۳:۲۱ دوشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۶

جوزف ورانسكي


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۹ سه شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۵۹ چهارشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۰
از دارقوز آباد !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 916
آفلاین
امتیازات کلاس تغییر شکل ، جلسه دوم

گریفیندور :
پرسی ویزلی: 27 امتیاز ( به علت پست بسیار خوب )
آبرفورث دامبلدور : 24 امتیاز ( به علت پست خوب )
سارا اوانز : 26 امتیاز ( به علت پست بسیار خوب )
جسیکا پاتر : 30 امتیاز ( به علت پست بسیار عالی )
پرد فوت : 21 امتیاز ( به علت پست نسبتا خوب )
آماندا لانگ باتم : 22 امتیاز ( به علت پست خوب )
راونکلاو :
متاسفانه کسی از این گروه در کلاس شرکت نکرد .
هافلپاف :
پیوز : 25 امتیاز ( به علت پست خوب )
اسلیترین :
ایگور کارکاروف : 28 امتیاز ( به علت پست عالی )

________________
دانش آموزان برتر :
جسیکا پاتر
شرکت نکرده است .
پیوز
ایگور کارکاروف

______________________
جمع امتیازات :
گریفیندور : 150 امتیاز
راونکلاو : 0 امتیاز
هافلپاف : 25 امتیاز
اسلیترین : 28 امتیاز

___________________________
گروه برتر از نظر امتیاز :
گریفیندور

__________________________________
تعداد شرکت کنندگان در کلاس : 8 نفر


[


Re: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۱۵:۴۳ دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۶

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
تکلیف من : پست شماره 167


هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۹:۵۲ یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۸۶

آماندا لانگ باتمold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۱ چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۵۷ پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 240
آفلاین
آقای استاد این تکلیف منه .
از زحمات شما تشکراتی را میکنم و ...و ...همین دیگه !


تصویر کوچک شده


Re: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۱۷:۵۵ جمعه ۲۶ مرداد ۱۳۸۶

پرد فوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۴ جمعه ۱۰ فروردین ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۵:۳۶ شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۶
از در به در!خوابگاه برای من جا نداشت!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 136
آفلاین
ممنون از تکلیف خوبتون!
لینک تکلیف(پست شماره ی 165


تصویر کوچک شده









عضو رسمی محفل ققنوس

-------------------------------------
در مسابق







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.