نقل قول:
شما به سناریو من توجه نکردید. پتی گرو در خواست میکنه راز دار بشه بقیه مخالفت میکنن که فلانی قابل اعتماد نیست بعد جیمز میگه من به همه دوستام اعتماد دارم و باید همین پتی گرو راز دار بشه.
هوم این سناریو غلطه. اونجور که در کتاب سوم گفته بود اول سیریوس رازدار خانواده پاترها بوده ولی اون پیتر رو به جیمز پیشنهاد کرده چون فکر میکرده که ولدمورت میدونه که اون رازدار پاترهاست و حتما سراغ اون میاد تا بتونه جادوی رازداری رو بشکونه.
برای همین به جیمز پیشنهاد داد که پیتر رازدارشون باشه چون میدونست ولدمورت حتما سراغش میاد میخواست اینجوری کاری کنه که حتی اگر خودش مرد (که فکر میکرد حتما اینجور میشه) جون جیمز و لیلی همچنان در امان بمونه (در واقع به ولدمورت کلک بزنه)
ولی همه چیز برعکس شد و پیتر جای لیلی و جیمز رو به ولدمورت لو داد و دقیقا به همین علتم بود که سیریوس در کتاب سوم خودشو مقصر مرگ لیلی و جیمز میدونست چون اون پیتر رو پیشنهاد کرده بود.
--------------------------
اما در مورد اینکه چرا جیمز پیتر رو انتخاب کرد منم با این تئوری موافقم که جیمز فقط بخاطر دوستی و اعتماد به اطرافیانش این کار رو کرد چون برای دوستی ارزش قائل بوده.
اما اینکه چرا خودش رازدار نشد به نظر من احتمالا جادوی رازداری یک شرایط خاصی رو احتیاج داره تا این جادو عمل کنه ... یعنی در اینجا احتمالا باید بیش از یک نفر در اجرای جادو حاضر باشه ...
چون در غیر این صورت این تئوری کاملا غیر منطقی میشه و هر کسی هم خودش تنهایی میتونه جادوی رازداری رو درست کنه و در نهایت این سوال پیش میاد که اصلا چرا برای اجرای این جادو جیمز و لیلی و حتی بقیه کسانی که میخوان مخفی شن دنبال رازدار میگشتند در صورتی که خودشونم میتونستن رازدار باشند؟