1-رولی بنویسید و در اون پیشگویی ضعیفی رو خودتون انجام بدید. سالها بعد از اتمام مدرسه
آلیشیا از همان دوران کودکیش علاقه زیادی به پیشگویی داشته و حال به آرزوی دیرینه اش یعنی پیشگویی کردن رسیده و موسسه ای را به همین منظور تاسیس کرده است.اینک می خواهیم شما را با پیشگویی هایش آشنا کنیم و ببینیم درست پیشگویی می کند یا نه.(از زبان خودش)
*************************
موسسه ی پیشگویی آلیشیا اسپینت! اتاق پیشگویی
-خیلی ممنون از پیشگوییتون!
- خواهش می کنم!خدانگهدار!خب...نفر بعدی لطفا!
تق تق تق- بفرمایید!
در همان حال زنی با حالت
وارد اتاق شد.
- سلام!چی شده خانم ؟چرا اینقدر ناراحتید؟
- چی بگم آخه مادرم...
- مادرتون چی؟
- هیچی خودتون با پیشگویی ببینین مادرم چی شده!
- چی؟ آها باشه..خب لطفا دیگه صحبت نکنید تا بتونم پیشگوییم رو درست انجام بدم...
- باشه حتما...
امیدوارم این پیشگویی مثل پیشگویی های دیگه نشه و درست از آب دربیاد! خب حالا شروع می کنم! تمرکز کردم و سعی کردم به هیچ چیزی فکر نکنم.چشمام رو بستم نفس عمیقی کشیدم و چشمام رو باز کردم...به گوی نگاه کردم...
سنت مانگو رو دیدم ...چی؟سنت مانگو؟ آره!خودشه!مامانش تو سنت مانگو بستریه!
ام...حالا اینجا کجاست؟چی؟ ?icu مگه اصلا سنت مانگو آی سی یو هم داره؟چه جالب!پیشرفت کردن این جادوگرا! خب حالا دیگه چی میبینم؟ ا! چی شد؟نفس نمیکشه!قلبش!قلبش هم نمیزنه!وای ی ی!مرد!!!حالا دکترا رو می بینم که از آی سی یو اومدن بیرونو به همین زنه که روبروم نشسته یه چیزایی میگن!صداشونو می شنوم!چی؟! نه!
دارن بهش میگن: متاسفیم!کاری ازمون برنیومد !مامانتون مرد!
چه رک هستن این دکترا! اِ! چرا دیگه هیچی نمی بینم؟نه چرا یه بسته شیرینی می بینم!!بله؟مامانه مرده بود که!
خب فکر کنم تموم شد!حالا باید به زنه بگم این چیزایی که تو گوی دیدم!
-خب تموم شد!
- مرسی ...حالا میشه بگین چی دیدین؟!
- البته! خب من ...من دیدم که مامانتون تو سنت مانگو بود...
- آره درسته!
- (آخخ جووون!درست بود!)بعد تو آی سی یو هم بود!
- بله؟ چی؟!آی سی یو؟!
- آره..خودم هم اول تعجب کردم...آخه سنت مانگو که آی سی یو نداشت!
- چی ؟نداشت؟
- آره !فکر کنم نداشته باشه...
- نخیر !!!داره!!جدیدا داره!مگه ندیدین؟!
-
- ولی مامان من توی آی سی یو نیست!تو سی سی یو هستش!
- چی؟! آها!درسته!خیلی ببخشید من معمولا سی سی یو رو با آی سی یو اشتباه میکنم!
- خب! اشکالی نداره!بقیش؟!
- با کمال تاسف دیدم مادرتون نفس نمیکشه دیگه !!قلبش هم نمیزنه!دکترا دورش جمع شدن !!کاری نتونستن بکنن!!و اومدن به شما گفتن که مادرتون مرده!!
- ها؟
بگو دروغه!نننننننه! حالا چی کار کنم؟بد بخت شدم !بیچاره شدم!ای وای!
- خانم!حالا اینقدر ناراحت نکنین خودتونو!!!بس کنید!
- چی ؟آخه چطوری؟ بس کنم؟؟
- هنوز بخشی از پیشگوییم مونده!
- چی؟ها؟خب بگو!
- بعد از اونا فقط یه بسته شیرینی دیدم!
- جانم؟!ها؟شیرینی؟
-بله شیرینی!
- خب دیگه!من باید برم!ممنون از پیشگویتون!خداحافظ!
- خدانگهدار!
بیچاره!چطوری می تونه تحمل کنه ؟در حالی که این فکر ها را می کردم نفر بعدی را صدا زدم...
هفته بعدتق تق تق-بفرمایید!
در باز شد و... و با کمال ناباوری همان زنی را دیدم که هفته پیش برایش پیشگویی کردم :مادرش مرده.البته این بار با یک بسته شیرینی!
- اِ!! سلام!
- سلام!اومدم بکشمتون!آخه چرا بهم دروغ گفتید؟اتفاقا مامانم فردایی که شما پیش بینی کردین که میمیره،یه معجزه ای شد و حالش الان خیلی خیلی بهتره !حتی از من و شما هم بهتر!
- چی؟!(درست نبود پیشگویم؟)این که خیلی عالیه!
- آره خیلی خوبه!ولی من چون اومدم پیش شما و گفتین که میمیره همه فامیلو خبردار کردم که میمیره و امیدی بهش نیست! و یک عالمه خرج کردم برای مراسم ختمش!
- چی؟هنوز نمرده، چطوری می خواستین.... هیچی... !خب پس به سلامتی حالشون خوب شده !!اشکالی نداره که!حالا از من چی می خواین؟!
- بله؟من چند شب و روز خواب نداشتم! فکر میکردم مامانم می میره!
- مگه فرداش حال مامانتون خوب نشد؟!چند شب و روز منظورتون یه شبه؟
- بسه دیگه !بریم سر اصل مطلب!
- اصل مطلب؟!یعنی چی؟! :
-یعنی این!
!
- حالا فهمیدی؟!
- بله بله کاملا!
************************************************
1-چرا بعضی از پیشگویی ها ضعیف و نادرست از آب در میاد؟ توضیخ دهید.علت های زیادی هستند که بر نادرست بودن پیشگویی ها دلالت می کنند.از جمله این که:
1-با هدف و نیت خاص و پاک نباشد.
2- خیلی خوشحال و یا خیلی ناراحت باشد.
3-به کارش اطمینان نداشته باشد.
4-تمرکز نداشته باشد.
5-قواعد و قوانین پیشگویی به درستی انجام نشود.
6-خسته باشد.
7-محیطی که در ان پیشگوی انجام میگیرد نامناسب باشد.
8-پیشگو از سلامت روحی و جسمی کافی برخوردار نباشد.
9-استعداد پیشگویی را نداشته باشد.
10-از صبر و تحمل کافی برخوردار نباشد.
11-به فکر انتقام دیگری و یا سودجویی برای خود باشد.
13-تجربه نداشته باشد.
14-قبل از شروع کار پیش بینی کند که چه در گوی خواهد دید.
15-به کارش مسلط نباشد.
16-اطمینان نداشتن از از درست و سالم بودن و خراب نبودن وسایل کار
17-پیشگویی کردن با عجله و نداشتن دقت
18-اعتقاد نداشتن و یا بیش از حد اعتقاد داشتن به پیشگویی
19-مردم!بازم بگم؟؟؟