تاپیک اول :علت مرموز بودن اسنپ و احترام دامبلدور به وی سرانجام در پایان کتاب هفت خیلی از نکات روشن شد.همان طور که متوجه بودیم اسنیپ عاشق لیلی اوانز همسر جیمز پاتر بود در نتیجه در پایان ان پیشگویی وقتی لرد سیاه برای کشتن پدر و مادر هری رفت اسنپ از اون خواسته بود که به لیلی اسیبی نرسونه و لرد سیاه هم در پایان مقاومت های اون نابودش کرد.
اسنپ به خاطر عشقش به طرف دامبلدور اومد و اطلاعات مهمی رو به اون داد.اطلاعاتی که جز اطلاعات مخفی مرگخواران محسوب میشد رو گفت و دامبلدور به اون اعتماد کرد.اسنیپ فقط و فقط می خواست انتقام لیلی رو از لرد سیاه بگیره و برای همین به محفل پیوست
تا اواخر کتاب ششم همه ما دچار ابهاماتی در مورد دوگانگی شخصیت اسنپ شده بودیم که در پایان متوجه شدیم که اسنپ تظاهر کرده و به علت قدرت چفت شدگی بسیار بالا توانسته لرد سیاه رو گول زده و اطلاعات کافی در مورد مرگخواران رو به محفل برسونـه
مشخصات تاپیک :توسط فرانک لانگ باتم ۱۶:۰۱ چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۸۵
پاسخ ها:62
تاپیک دوم :پیشبینی اتفاقات کتاب هفتم خب اکثریت هری پاتریست ها کتاب هفتم رو مطالعه کردند اما به طور کلی خلاصه ای از وقایاع کتاب می گذاریم :
در این کتـاب هری رون و هرمیون در راستای ادامه دادن اهداف دامبلدور به دنبال جانپیچ های لرد سیاه میروند که بعد از نابودی ان ها لرد سیاه رو به جادوگر ساده ای تبدیل تا قدرت مقابله با اورا داشته باشند.
در این کتاب هری متوجه میشه که هفتمین جانپیچ خودش هست و برای نابودی لرد سیاه قربانی کردن خودش الزامیه .به همین دلیل میره و خودشو قربانی می کنه اما نیروی عشقی که مادرش در اون گذاشته باعث میشه فرصت بازگشت داشته باشه و وقتی بر می گرده در یک دوئل لرد سیاه رو شکست می ده.دیهم که یکی از جانپیچ ها بوده در هاگوارتز بوده و هری برای نابود کردنش به اونجا میره که لرد ولدمورت می فهمه و به دنبال هری راه می افته.در دوئلی که بین مرگخواران و افراد محفل در میگیره فرد ویزلی کشته میـشه و بلاتریکس در حالی که به جینی حمله ور شده بود توسط مالی ویزلی به قتل می رسه.
از طرفی سه وسیله ی جادویی بودند که هرکس ان هارا داشته باشه به ارباب مرگ تبدیل میشه .اولین اونها شنل جادویی بوده که هری از پدرش گرفته..دومینش ابر چوب دستی و بعدیش هم اگه اشتباه نکنم یک انگشتر بوده است...ولدمورت فکر می کنه که چون اسنیپ در اخر کتاب شیش دامبلدور رو کشت و ابر چوب دستی ماله دامبلدور بوده حالا ابرچوبدستی از اسنپ اطاعت می کنه در نتیجه اسنپ رو میکشه تا ابر چوب دستی در خدمت اون باشه و قدرت های اصلیش رو نشون بده امـا وقتی که اسنپ به حال مرگ می افته خاطراتش توسط هری گرفته میشه و هری به واقعیت زندگی اسنپ پی می بره.سپس مشخص میشه که ابر چوب دستی که ماله دامبلدور بوده باید توسط دراکو گرفته میشده و چون هری دراکو رو خلع صلاح کرده در نتیجه هری صاحب ابر چوب دستیه و قدرت های این چوب دستی فقط از اون اطاعت می کنه.
سرانجام نوزده ساله بعد هرمیون گرنجر با رونالد ویزلی ازدواج میکنه و صاحب دو فرزند یک دختر به اسم رز ویزلی که زیبایی و هوشش رو از مادرش به ارث برده و یک پسر به اسم هوگو ویزلی می شوند و هری هم با جینی ویزلی عشق دیرینه اش ازدواج کرده و صاحب سه فرزند به نام های جیمز سیریوس پاتر ،البوس سوروس پاتر و لیلی هری پاتر می شوند .
اگر در مورد این تاپیک چیزی رو جا انداختم پرسی لطفا خودتون اضافه کنید چون الان در حال حاضر من چیزی بیشتر از این در مورد کتاب هفتم به یاد ندارم.
ممنون