جلسه ي اول معجون سازي
معجون سازي با استفاده از اجزاي بدن حيوانات به تندي در راهروهاي پوشيده شده از انوار طلائي خورشيد هاگوارتز راه مي رفت تا به دخمه هاي مدرسه رسيد . پشت در يكي از دخمه ها ايستاد؛ سر و وضعش را مرتب كرد و كمي ردايش قرمزش را كه بي شباهت به رداي كوييديچ گريفيندور نبود تكاند تا خاكش را بگيرد .
پس از خشنودي و رضايت مندي از سر و وضعش در دخمه را باز كرد و داخل شد .
فضاي دخمه ها هنوز مانند زماني بود كه پرسي ويزلي مدير فعلي مدرسه در آن جا به بچه ها درس معجون سازي مي داد .
ديوارها پربود از پوستر معجون سازان مهم دنيا ؛ در كنار هر نيمكت چند پاتيل طلايي ديده مي شد كه معجون سازي در آن ها بسيار راحت تر بود. فرصت نكره بود كه دكوراسيون آنجا را عوض كند ولي قصد داشت كه اين كار را انجام دهد .
به آرامي به سمت ميزش رفت و بر روي صندلي نشست . هنوز هيچ كدام از بچه هاي كلاس متوجه ورود او نشده بودند و داشتند با موشك هاي جادويي اشان بازي مي كردند و يا به دختر بازيشان مشغول بودند .
- اههمم اههم ...
با صداي سرفه همه به سمت او برگشتند . با ديدن او هركس سر جايش نشست و سكوت كرد .
لبخندي زد و شروع به صحبت كردن نمود:
- سلام به همگي ، اميدوارم كه حالتون خوب باشه ! آغاز ترم هشتم رو به همگي تبريك مي گم ، دلم مي خواد كه تا الان بهتون مدرسه خوش گذشته باشه و تونسته باشيد توي اين يكي دو روز براي گروهتون امتياز جمع كرده باشيد .
رو به تخته كرد و با حركت چوب دستي اش نامش بر روي تخته پديدار شد .
- همين طور كه روي تخته نوشتم اسم من گودريك گريفيندور هستش ، خيلي ها اشتباهي من رو گريفـِـندور صدا مي زنند كه غلطه .
من معلم اين ترم درس معجون شناسي هستم و دوست دارم كه ترم خوشي رو با هم ديگه داشته باشيم .
از پشت ميز بلند شد و به سمت در كلاس رفت ، در را باز كرد و سوتي زد . چند ثانيه پس از سوت او شيري با ابهت درون كلاس پديدار شد و به سمت تخته رفت و بر روي زمين نشست .
دانش آموزان همه متعجب به شير نگاه مي كردند و نيم خيز برروي صندلي خود ايستاده بودند ، كم مانده بود كه از ترس غش كنند .
يكي از دخترهاي كلاس جيغي كشيد و غش كرد ، فوري دست چند پسر كه آب قندي داشتند سمت او رفت
.
به سمت ميزش برگشت و دركنار شير نشست . همان طور كه شير را نوازش مي كرد گفت :
- لازم نيست بترسيد ، شير دست آموزه خودمه . حالا لطفاً بدقت به حرفام گوش كنيد . امروز جلسه ي اول درس ماست و دلم نمي خواد كه كاري كنم كه از تكليف زياد توي اولين جلسه زياد خسته بشيد .
سرفه اي كرد تا صدايش رساتر بشود و سپس ادامه داد :
- اول برنامه ي درسي اين ترم رو ميگم و بعدش در باره ي درس امروز توضيح مي دم .
بار ديگر چوبدستي اش را تكاني داد ولي اين بار به جاي تخته بر روي هوا نوشته ها ظاهر گرديدند .
جلسه ي اول استفاده از اجزاي بدن حيوانات در معجون سازي
جلسه ي دوم معجون هاي مفيد و كاربردي
جلسه ي سوم معجون هاي خطرناك
جلسه ي چهارم معجون ها و معجون سازان معروف پس از ظاهر شدن نوشته ها بر روي هوا بادي به غبغب داد و گفت :
- همين طور كه مي بينيد درس امروز ما درباره ي معجون سازي با استفاده از اجزاي بدن حيوانات هستش . شما مي دونيد كه يكي از معجون هايي كه وزارت خونه به عنوان يك معجون مرگبار اون رو به رسميت شناخته معجون مرگ هستش كه از زهر باسيليسك درست مي شه .
در ايران باستان نيز معجوني به نام نوش دارو وجود داشت كه از تار موي شير تهيه مي شد . دانش آموزان دقت داشته باشيد كه اگر در اين معجون به جاي استفاده ازدو تار موي شير يعني دو موي يال شير از سه مو استفاده كنيم اين معجون تبديل به نيش دارو مي شود و اثر كشنده اي دارد كه بيشتر در هند استفاده مي شد .
در افسانه هاي ايراني آمده است كه رستم پهلوان آنجا نوش دارو را براي نجات پسرش كه در حال مرگ بود از پادشاه وقت درخواست كرد كه به وي داده نشد و مثلي پديد آمد به مضمون نوش دارو پس از مرگ سهراب .
از كنار شير بلند شد و شروع به قدم زدن در كلاس كرد .
- منظورالنظر من اينه كه ما مي توانيم براي ساخت بعضي از معجون ها از زهر، مو ،نيش ،زبان ، معده و حتي از بعضي از ماده هاي درون بدن كه بيناموسي هستش استفاده كنيم و معجون هايي در قالب معجون ساده و معجون خطرناك درست كنيم.
در ترم پيش استاد عزيز معجون سازي جناب پرفسور پرسي ويزلي معجون ساده را به زيبايي تدريس كرد ولي در برنامه ي درسي من جايي ندارد .
رو به تخته كرد و دوباره با حركت چوبدستي اش چيزهايي بر روي تخته ظاهر گشت .
- همون طور كه بر روي تخته نوشتم تكليف جلسه ي اول شما دو قسمت هست :
1- به صورت يك مقاله نقش اجزاي بدن سه نوع حيوان در معجون سازي را بنويسيد .(حيوانات بستگي به علاقه ي شخصي دارد)(15 امتياز)
2- به طور خلاصه مواد لازم و طرز ساخت معجون نوش دارو را بنويسيد .(15 امتياز) به سمت قفسه ي كلاس رفت و سعي كرد از داخلش چند كتاب كهنه و قديمي در بياورد .
- دلم ميخواد كه براي تكاليفتون وقت كافي بذاريد تا امتياز بالاتري بگيريد .
بعد از آن كه توانست دو كتاب از سه كتاب را دربياورد رو به دانش آموزان گفت :
-جلسه ي اول كلاسمون تموم شد . زودتر بريد بيرون كه من بايد اينجا رو به تغيير دكوراسيون اساسي بدهم . تا جلسه ي بعدي موفق باشيد .
و دوباره به سمت قفسه برگشت .
دانش آموزان با بي حوصلگي وسايلشان را جمع كردند و در راهروهاي هاگوارتز متفرق شدند .
[color=0000FF][b]" - خوش به حالش رفته تو آسمون پيش خدا !!!
دست كوچكش كه در دستانتم بود محكم فشردم و پرسيدم :« كي ؟!»
با انگشت