-بارتی، میشه به من گوش بدی؟
آنیتا پاشو از روی پایش برداشت و اون پاشو رو اون یکی پاش انداخت.
-بارتی، میشه به من .. اینو که گفتم
.. بارتی، میشه توضیح بدی؟
-در چه مورد بانوی من؟
-در مورد شناسه سازی هات!
بارتی یک مقداری فکر میکنه:
-من و خواهرم و برادرم، خیلی از این کارها کرده ای.
آنیتا با هیجان خاصی گفت:
-میخوای بگی سه نفرتون- چهار پنج تا شناسه دارید؟
-
!
انیت از شدت هیجان قلبش وامیسته. از روی صندلی بلند میشه و نگاهش به چوبدستی بارتی می افته.
-بارتی؟
-هان؟
-چه وردی.. بود؟
-چی؟
-وینگاردیوم له ویوسا!
و آنرا به سمت خودش کشید، آخرین جادو را اجرا کرد و با دیدن ورد های :"چنجیوس طفیوس و اینا ! (:دی) " با عصبانیت یه چک ِ مَشت میزنه تو صورت بارتی.
بارتی از شدت شک ِ وارد شده بهش؛ پشت سر هم از آنیتا معذرت خواهی میکنه.
سپس میگه:
-قول میدم. دیگه.. شناسه ..نسازم..
دو روز بعد آنیت زیر پست ِ تاباتا رو ویرایش میکنه و میزنه:
تایید شد. خوش اومدید به ایفای نقش.و سپس، به ای پی ِطرف نگاه میکنه.
- بارتــــــــــــــــــــــــــی!
چند مدت بعد - چتر باکس نقل قول:
ایگور کارکاروف: سلامممممممممممممم
ایگور کارکاروف: چطوریییییییییییییییییییییییییییییییییییید؟
ایگور کارکاروف: من باز هم برگشتم!!!!!!!!!!!!موهاهاهاهاهاهاهاهاهاههاهاههاهاه
مورگانا لی فای: وا، ایگور! تو که اینقدر ارزسی نبودی.
آبرفورث دامبلدور: عله جونیور، بیا دست َ رو بلاک کن. عله!
مورگانا لی فای: ارزشی * .
گابریل دلاکور: مورگانا، چرا تمرین نمیکنی بوقی؟ همش آبرو ببر.
ایگورکارکاروف: خوببببببببببی؟ مورگانا تو خوبی؟ گابر! به به آبرقورث! منو یادت هست :دی... یادت نیست؟ :دی...
پرفسور کوییرل: اخطار! ایگور کارکاروف عزیز خفه شوید. ایگورکارکاروف: بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووق!
آنیتا پشت کامپیوترش نشسته. قلبش رو میگیره و غش میکنه!
دو سه روز بعد آی پی بارتی کراوچ: 19.90.87.43
آی پی ایگور : 19.90.87.43
آنیتا به لرد پیوسته و یک زوج کچل تحویل جامعه دادند.
-----------
میخواید اگه کلا" نفهمیدی چی شد من 4 تارو نام میبرم!
1. بارتی اشاره میکنه به خواهر و برادرش و آنیتا هیجان زده میشه.
2.آنیتا میفهمه که بارتی سعی داشته هیجان زده اش کنه!
3.بارتی وردهای هیجان آور روی آنیتا به کار میبرد.
4.آنیتا با یک سیلی بارتی را به خودش آورده اورا بسیار شک زده میکند.
6.ارزشی بازی شناسه ی ایگور کارکاروف آنیتا را هیجان زده میکند و اورا مجبور به اقدامات ِ سریع در مورد این کاربر میکند!
7. آنیتا متوجه میشود که بارتی همان ایگور است و مجبور به بلاک کردن خودش میشود.
8 کل جامعه ی جادوگری از کچل شدن یکی از داف های آنها ناراحت و هیجان زده اند.
9. همه بابت ِ زوج شدن لرد و آنیت کف کرده و هیجان زده اند!
10. آنیتا فهمیده بود تاباتا همون بارتیه!
11. شما نفهمیدی که من شماره ی 5 رو جا انداختم و الان بسیار هیجان زده شده ای!
حال کردی؟