افراد بالای 18 سال مطالعه کنند :دی اول اینکه بگم استاد بوقیدی این ایده رو از روی فیلم ماگلی "بهترین دوست من " گرفتی
ولی چون فکر میکنم که ممکنه نگرفته باشی و من بوقیده باشم همون رو برات مینویسم
فضای متصور در یک اداره ، دو همکار هستند که یکی از انها مونث بوده و دیگری مذکر ، که هر دو نیز برای یکدیگر احترام زیادی قائل بودند ، اما ناگهان روزی روزگاری همکار مرد عاشق همکار زن میشود ولی این کجا و ان کجا !
همکار مرد بسیار مقرراتی و به قول خودمون حزب مرلینی
بوده و همکار زن خیلی شرته شلخته و تیریپای درب و داغون و اینا
راهکارهای لازم برای رسیدن این مرد به آن زن :
1. میریم سراغ دوستمون که اونم دقیقاً تیریپش مثل اینه زنس و بهش میگیم که فلانی ، توکه آنقدر روابط بین المللت
بالاست بیا برو باهاش دوست شو ، ولی بعد از دو سه روز قهر کن و کلی ضایعش کن که بعد قدر منو بدونه .
2.شعر دریا دادور رو براش میزاریم منتهی با لهجه فرانسوی که میگه :
* بونوسرابوفونوارسلابونه ... مارارنجادوئقن قاراقدونه .
ترجمه : جونوم چرا انقدر با ما نامهربونی ... میخوام بسوزونمت تا قدرُم بدونی
سپس دقیقاً در همین لحظه که طرف خیلی احساس تاثر و اینا از رنجوندن شما میکنه ، یک شی داغ ترجیحاً همانطور که در فیلم ارائه شئ ، یک ماهیتابه
زیر فرد قرار میدین تا بسوزه و هیجانورا قدرتونو بدونه .
3.
توضیح مورد سوم :
الان دختره چون خیلی چیز و ایناس ( خودت بگیر دیگه بوقی
) یه دامنایی میپوشه که نگو و اینا ، بعد پسره هم از این رفتارش بدش میاد دیگه ، باید کاری نه که ترک کنه
فردا صبح با لباسی دقیقاً کُپ لباس جدید پادشاه :دی یا اگر واضح نیست از همون لباسایی که توی مجلس برلین ملت داشتن
وارد اداره میشیم که دختره کلی اول هیجان بگیرتش بعد بفهمه که آره نباید اینطوری رفت اداره و اینا .
4.
توضیح مورد چهارم :
الان دختره رو تصور کنین که خیلی رفقای باحالی از همه نوعی داره و کلی هم تا نصفه شب میره کافه مادام رزمرتا و اینا و اصلا نمیشه جلوشو گرفت
دقیقاً در همون کافه مادام رزمرتا ، همچین خود مادام رو میگیری و برای ینکه خودتو لارژ نشون بدی همچین ابراز احساسات با صورتش ایفا میکنی که کلاً همه بفهمن تو اینکاره یی و کلی هم حال کنن و هیجان زده بشن
5. یه پست توی کلاس طرف میزنی ( البته اسمش ایگور نیستا :ygrin) بعد کلی در مورد همین فیلمه توضیح میدی ... که کلی جذب بشه بخواد آخرشو بدونه
بعد دو روز همون فیلم رو میبری جلوی خونشون آتیش میزنی ، تا بفهمه که هنوز این جور فیلما رو دین براش زوده