نام: یه کم زور بزن میبینی
سوابق: عضویت در محفل(فقط 2 هفته)، حزب ارزشی
انگیزه عضویت:میخوام رییس جوخه بشم
کفن میت چند تیکه است؟ تو چند تیکه میخوای؟بگو تا برات جور کنم
یک رول با توجه به موضوع هفته:
کوسه و مار
روزی بود روزگاری بود. در شهری دور در کشوری دور در قاره ای دور در سیاره ایـ .... ببخشید یه لحظه جو گیر شدم.
از اتفاق شهرش خیلی هم نزدیک هست.
افکت صدا با تصویر گرومپ گرومپ پا:
داشت به طرف دفتر جوخه میرفت.خیلی عصبانی بود.در راه سر جیگرکی علی آقا 2 تا الف دالی خورده بود.نزدیک به دفتر جوخه بود که گلگو رو دید جلوی دفتر ایستاده.با خشم به او نگاه کرد خون جلوی چشمانش را گرفته بود.هرچه نزدیک تر میشد بیشتر پی میبرد که گلگو چقدر گنده است.وقتی به او رسید ثانیه ای فکر کرد و تصمیمش را گرفت.با لبخندی ملیح دستش را به زانوی گلگومات(بالا ترین جایی که دستش میرسید) زد و گفت:
به به ...ببین کی اینجاست گلگوی عزیز خودم.خوب از ما خبر نمیگیری ها.
گلگومات:من تو را نشناخت.
ارنی:بابا یادت نیست من عضو همین جوخه بودم.
گلگو: :no:
ارن:بابا مارکوس رو مسخره میکردیم میخندیدیم...
گلگومات با خوشحالی گفت:آهان یادم اومد چطوری؟
و با دستش روی شانه ی ارنی زد که تا کمر توی زمین فرو رفت.
ارنی همین طور که بیرون می آمد گفت:میتونم برم تو؟
گلگو گفت:آره ولی مواظب باش مارکوس برگشت کودتا کرد.
ارنی: پس چرا رفت
گلگو:من ندانست اما شرط کرده هرکی میخواد عضو شد باید کوسه و مار داشت.
-از اتفاق آوردم.
-پس موفق باشی.
ارنی از درب چوبی دفتر داخل شد و مارکوس و کینگزلی رو دید.
مارکوس با عصبانیت گفت:چی میخوای؟
ارنی گفت اومدم عضو شم.
مارکوس گفت:شرایط رو میدونی؟
ارنی دستش را توی جیبش کرد و یک مار و یک کوسه در آورد و توی صورت مارکوس و کینگزلی پرت کرد.
با این حرکت همه از اتاق هایشان بیرون آمدند و ارنی را تشویق کردند و بازگشت او را به جوخه تبریک گفتند.