اپیزد یک- و دارم بهتون میگم، هر کی لوگو نداشته باشه ازش حمایت نمیشه!
بوم! دوپس! گرومپ! پایگاه ارزشی ها پر از گرد و خاک میشه و دیگه کسی کسیو نمیبینه، پرنس هم که از این اتفاق کف کرده بود منتظره ببینه چه خبر شده...
فففففففووووووو (افکت باد اومدن که کم کم گرد و خاکو از صحنه دور میکنه)
گرد و خاک محو میشه و ملت با دیدن دیوار خراب شده پشت سرشون کف می کنن.
( در این لحظه افکت آهنگ خوب بد زشت پخش میشه)
صدای پای یه نفر میاد که داره به پایگاه نزدیک میشه.
(در اینجا آهنگ به اون نقطه اوجش میرسه)
شخصی بس خفن در آستانه دیوار خراب شده وایمیسه. یه کلاه قهوه ای کابویی رو سرشه، یه کت و شلوار قهوه ای خاک گرفته پوشیده و سمت چپ کتش یه نشون خیلی قدیمی شبیه اختاپوس صورتی وجود داره.
از نوک چوبدستیش که تو دست چپشه دود بلند میشه. یه چوبدستی دیگه رو لبشه که داره دودش میکنه! اون شخص مخوف که صورتش مشخص نیست چون لبه کلاهشو پایین کشیده چوبدستی دستشو با این فرمت
غلاف میکنه و با گام هایی بس گولاخ مآب میره به سمت وسط پایگاه. جماعتی که سر راش بودن عینهو که عصای موسی بهشون بخوره شکافته میشن و میرن کنار.
خفن: خوش نئارم وقتی میام پایگاه کسی جلو رام باشه!
ممد1: ببخشید آقا کی باشن؟!
خفن: سوال به جایی بود!
خفن دس میکنه تو جیبش و یه مشت چوبدستی شکسته رو میندازه رو زمین. ملت همه به صورت کف کرده به نشان ریز رو چوبدستی ها خیره میشن...
ممد2: ههههههههه! این همونیه که داشای روزیه رو کشت!
بر کف ملت افزوده میشه.
خفن: اره... هر هفتاشونو! اونم با یه طلسم!
در اینجا کفشون میبره: هر هفتاشونووووو؟!!!!!
ممد3: ببخشید قربان... میشه بگید اسمتون چیه؟
خفن چوبدستی تو دهنشو تف میکنه که تهش نشان بزرگ خاندان مالفوی بوده. دساشو میکنه تو جیبش... (سرش همچنان پایینه)
سرشو بالا میاره و میگه: به من میگن...
رنگـــــو... سیریوس بلک!