-هی هرمیون!
-ا....هری تو اینجا چیکار میکنی؟!!اینجا کلاس ریاضیات جادوئیه!
-اره کارت داشتم!
-خب اگه بازم میخوای کمکت کنم نصف شبا باشنل نامرئیت بری تو قلعه ولگردی سخت در اشتباهی!
-چی؟! نه بابا میخوام یه چیزی برام گیربیاری
-خب من بازم متاسفم چون معجون مرکب پیچید.....
-اه هرمیون بذار حرفمو بزنم! ام...چیزه! من یکم عشقینه لازم دارم...
-چیییییییی؟؟!
-گفتم که! عشقینه ! خیلی مهمه!
-واقعا که هری! فکر نمیکردم اینجوری باشی! اینکار یه خیانت بزرگ در حق اون ادمه!....یه لحظه صبر کن!! ببینم تو عشقینه رو به کی میخوای بدی؟؟؟؟!!!
-حالا بعدا میبینی! زود تر جوابمو بده!!
- من نمیدونم و اگه میدونستم هم کمکت نمیکردم.
-تو فقط جاشو میگی هرمیون! اگه چیزی بشه پای تو وسط نیس.
-ولی...اخه ممکنه اخراج بشی!
-اره....هروقت فرد وجرج اخراج شدن منم میشم! خب کمکم میکنی؟
-احتمالا تنها جایی که بشه عشقینه پیدا کرد دخمه ی اسنیپه.
***
وقتی هری مطمئن شدکه همه خوابشان برده است از روی تختش بلند شد و نقشه ی غارتگر را باز کرد:
-من قسم میخورم که حتما کار بدی انجام بدم!
اسنیپ در دفترش نبود. اهسته شنل نامرئی اش را برداشت و از خوابگاه پسرها خارج شد.
وقتی در ساعت 3 نیمه شب دوباره روی تختش دراز کشیده بود از شادی
یک لحظه هم پلک هایش را روی هم نذاشت!
-ا...چو؟
-اوه! صبح بخیر هری!
-ام...میای بریم کنار دریاچه باهم یه چیزی بخوریم؟
-البته! با کمال میل.
در همان لحظه رون که 2 بطری نوشیدنی کره ای را در دست هری دیده بود به طرف هری وچو دوید:
-اخ جون...نوشیدنی کره ای! ا...هری؟! واقعا که! پس من چی؟؟
و بطری ای که هری به سمت چو گرفته بود را از دستش قاپید و یه نفس بالا کشید( وااایییی! فک کنین هری بیچاره اون لحظه چه حسی داشته!!!)
-هری؟ انگار حال دوستت زیاد خوب نیس.
-اوه اره رون به نوشیدنی کره ای حساسیت داره! باید ببرمش پیش خانم پامفری.
-باشه پس من میرم.
-متاسفم که اینطوری شد!
و بطری خودش را به چو داد.
-ممنون هری تو خیلی مهربونی!
و گونه ی هری را بوسید و از انها دور شد
هری که داغ کرده بود سریع رون را به دستشویی پسرها برد:
-رون؟!! رون؟!! حالت خوبه؟
-واااای هری! هیچوقت متوجه نشده بودم چقد لبات قشنگ و جذابه!!!!!
-چیییییییی؟ رون!
وبه فاصله ی یک چشم به هم زدن لب های رون به لب های هری دوخته شده بود که ناگهان دراکو وارد دستشویی شد و از دیدن ان صحنه خشکش زد
واز فردای ان روز هری بیشتر از قبل موضوع پچ پچ های دانش اموزان در گوشه و کنار هاگوارتز شد!!(قابل توجهه که طفلکی دیگه تو خوابگاهم ارامش نداره):D
شما باید نمایشنامه ت رو درباره ی عکس این پست بنویسی.تایید نشد!