- دمار از روزگار این مرد در میارم. مرد که نه! نامرد، روباه، اصلاً هر چی صفت نسبت بدم بهش حقشه!

- آقای الاف، آرامش خودتون رو حفظ کنید و شرح شکایت رو بگید تا بنویسم.
الاف که مثل اسفند روی آتیش بالا پایین میپرید چند دقیقه ای بود که خودش و گربه اش رو به دفتر اعلام جرم آزکابان رسونده بود و حالا داشت شکایتش رو برای آریانا شرح میداد.
- جمع کن گربه رو، پرونده هارو آتیش زد!

- آتش زنه عصبانیه، مثل ما. وقتی عصبانی هستیم آتیش میزنیم. بذار پرونده هات بسوزه تا اینکه خودت بسوزی!
- الان تهدید کردی مامور دولت رو؟
- پیشگیری کردم.
آریانا صلاح رو بر این دید که زودتر قضیه رو جمع و جور کنه قبل از اینکه کل دفتر توی آتیش خشم کنت بسوزه.
- بگو خب شکایتتو!
- من از یوآن ابروکمون شکایت دارم. این آدم...
- متاسفم، کسی به نام ابروکمون توی سایت ثبت نشده.

- آبروکمان، ابروکره ای یا هر چیز دیگه ای!

این آدم که مثلا گزارشگره تا حالا دوبار بازی تیم رابسورولاف رو قبل از شروع گزارش کرده. یعنی چی؟ بازی هنوز شروع نشده چی چی رو گزارش کرده؟ هردوبار رو هم ما رو بازنده اعلام کرده. اصلاً به چه جرئتی تیم حکومتی رو بازنده میکنه؟ مگه دست اونه؟
آریانا در حالی که زیرچشمی داشت آتش زنه رو میپایید تا مبادا نره سراغ احکام اجرایی، خطاب به الاف گفت:
- مورد مشکوکیه، حتماً بررسی میشه. میتونید برید...
- صبر کن تموم نشده! من از فنریر گری بک و بلاتریکس لسترنج هم شکایت دارم. چرا باید رای داور ها یه روز بعد از اعلام نتایج برگرده و مارو بازنده کنن؟ جواب به هم ریخته شدن تمرکز تیم ما رو کی میده؟

من از هوریس هم شکایت دارم. این بشر یه روده راست توی شکمش نیست! اصلاً شما میدونید این آقا قبلا توی سایت های شرط بندی با ل.ب همکاری میکرده؟ شک ندارم اعمال نفوذ کرده توی هیئت داورا! فساد توی کوییدیچ!

- تند نرو مستر! سیستم ما فقط میتونه یه شکایت رو ثبت کنه.
- یعنی چی؟

- مشکلات زوپسه دیگه. داریم سعی میکنیم که مشکل از بنیان حل بشه.

الان بگید کدوم شکایت رو بررسی کنیم؟
الاف و آتش زنه نگاهی گذرا به هم انداختن و به کمک قدرت مرلین هردو همزمان رو به آریانا گفتن:
- یوآن ابر و کرومب!