سلام ایوا!
بررسی
پست شمار 428، قصر مالفوی ها، الکساندرا ایوانوا:
نقل قول:
ایوا با ذوق به مثلا آب قندی که قرار بود ذره ای از آن را بنوشد نگاه کرد. رنگ به چهره ی لوسوس مالفوی و نارسیسا نمانده بود. فکشان قفل کرده بود و هیچی نمیتوانستند بگویند. ایوا لیوان را بالا برد و یک قلپ از عرقِ شورِ مالفوی را قورت داد.
صحنه رو خیلی خوب توصیف کردی. با جمله های کوتاه، ساده، و قشنگ. یکی دو نکته داره که اگه رعایت کنی این پاراگراف قشنگ تر و تاثیرش بیشتر می شه.
یکی این که با لحن نوشتاری نوشتی. برای همی "هیچی" باید تبدیل به "هیچ چیز" بشه.
یکی این که توی توضیحات بهتره اسامی مخفف نشن. ولی چون ایوانوا طولانی و نسبتا سخته، اشکالی نداره که همینجوری جا بندازیش.
یکی دیگه اینه که خیلی پشت سر هم نوشتی. برای نشون دادن هیجان صحنه و مکث ها می تونستی گاهی بری سر خط. مثلا:
ایوا با ذوق به مثلا آب قندی که قرار بود ذره ای از آن را بنوشد نگاه کرد.
رنگ به چهره ی لوسوس مالفوی و نارسیسا نمانده بود. فکشان قفل کرده بود و هیچ چیز نمیتوانستند بگویند.
ایوا لیوان را بالا برد و یک قلپ از عرقِ شورِ مالفوی را قورت داد!اینطوری بهتر شد.
نقل قول:
مروپ که اصلا خوشحال به نظر نمیرسید، لیوان جهیزیه اش را از دست ایوانوا قاپید، بویید و اخم هایش در هم رفت. موهایش به یک باره پریشان شد. با دندان های به هم فشرده گفت:
گفتم صحنه ها رو خوب توصیف می کنی؟
خب تکرار می کنم!
صحنه ها رو خوب توصیف می کنی. جمله ها ساده و روشنن ولی اصلا تکراری نیستن. مثلا صحنه "موهایش به یکباره پریشان شد" رو همیشه و همه جا نمی خونیم؛ ولی خیلی راحت می تونیم تصورش کنیم و این عالیه!
نقل قول:
-این جیش لک لک نیست... عرق یه آدمه... میدونم با شما دوتا چی کار کنم احمق های مامان! گردو ها بی مغز مامان! گوجه های گندیده ی مامان!
فحش های مروپ خیلی خنده دار بودن. خیلی خوب و متناسب با شخصیتش. حتی جایی که عصبانیه هم همه رو متعلق به خودش می دونه. شخصیت ها رو بشناسین و ازشون طنز بگیرین یعنی همین!
شما تازه واردی... تجربه زیادی هم نداری. ولی اینطور که معلومه استعداد زیادی داری!
نقل قول:
ایوا همه چیز خوار بود، ولی آخه غرقِ شور و چندش ناکِ لوسیوس... بله! حتی عرق چندش ناک لوسیوس! ایوا لیوان را گرفت و تا آخرین قطره اش را سر کشید...
این صحنه هم برای تاثیر گذاری احتیاج به فاصله داشت. وقتی پشت سر هم می نویسی، خواننده هم یک نفس و پشت سر هم می خونه. الان این قسمتو بدون هیچ مکث و تغییر لحنی سریع بخون. منظور رو می رسونه... ولی به اون قشنگی که قرار بود بشه نمی شه. یه ایرادش هم باز لحنشه که عوض شده. "آخه" محاوره ایه. اگه محاوره ای راحت تر می نویسی، کلش رو همونجوری بنویس. وگرنه همین کلمات تک و توک رو هم نوشتاری کن.
ایوا همه چیز خوار بود، ولی آخر عرقِ شور و چندش ناکِ لوسیوس؟
بله! حتی عرق چندش ناک لوسیوس!
ایوا لیوان را گرفت و تا آخرین قطره اش را سر کشید...اینجوری لحنش بهتر منتقل می شه.
نقل قول:
در مغز لرد...
در مغز لرد هیاهویی برپا بود! سلول های بینایی، آنچه را دیده بودند، باور نمیکردند! باور نمیکردند که یک نفر بتواند یک لیوان پر از عرق لوسیوس مالفوی را تا آخر سر بکشد! سلول های بینایی آنچه را دیده بودند، در چند کابین "انتقال اطلاعات دید شده" گذاشتند و به قسمت های مختلف مغز لرد، از جمله مرکزِ تعجب، مرکزِ خواب ها، و مرکزِ سنجش میزان احمقانه بودن هر چیز فرستادند. سلول های به جنبش افتاده بودند. از اینور به آن ور میپریدند. اطلاعات را ذخیره میکردند و نام گذاری میکردند. خدا میدانست لرد قرار بود چقدر "تعجب" کند و چه خواب هایی ببیند. و آیا امکان داشت از شدت احمقانه بودن این اتفاق به هوش آید؟!
این قسمتش عالی بود. خلاقیتت خیلی خوبه. طنزت خیلی خوبه. اینا رو خیلی خوب با هم ترکیب می کنی.
معمولا با سوال های مطرح شده در پایان پست مخالفم. ولی این یکی مفید بود. سرنخ می داد. نفر بعدی می تونه به همین بهانه لرد رو به هوش بیاره یا نه.
از همون اول داشتم فکر می کردم چه فایده ای داره که ایوا اینو بخوره یا نه. ولی آخرش مشخص شد که ممکنه فایده ای داشته باشه.
پستت طولانی نبود. گرچه دیگه از پست های طولانیت هم شاکی نیستم. چون محتواشون خوبه. ولی این پست عادیت هم همونقدر خوب بود. ظاهرا توجهی به طول پست نمی کنی. هر چقدر که لازمه می نویسی و اینم عالیه!
پستت خیلی خوب بود. توجهت به جزئیات و شخصیت ها خیلی خوبه. طنز و جمله هات خیلی خوبن.
ایوای خوبی هستی!