هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مسابقات لیگالیون کوییدیچ را قدم به قدم با تحلیل و گزارشگری حرفه‌ای دنبال کنید و جویای نتایج و عملکرد تیم‌ها در هر بازی شوید. فراموش نکنید که تمام اعضای جامعه جادویی می‌توانند برای هواداری و تشویق دو تیم مورد علاقه‌شان اقدام کنند. (آرشیو تحلیل کوییدیچ)


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۲:۱۴:۰۵ چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۳

گریفیندور، مرگخواران

کوین کارتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۴ چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۲۲:۰۹:۱۸ شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳
از تو قلب کسایی که دوستم دارن!
گروه:
جـادوگـر
جادوآموخته هاگوارتز
گریفیندور
مرگخوار
پیام: 207
آفلاین
این اشعار(؟ هرچیزی که اسمشو میذارین) توسط شاعرشون رودولف لسترنج، قبلنا تو چت باکس منتشر شده و اینجانب فقط اونا رو جمع آوری کردم. چون پیامای چت باکس زود پاک میشن اینجا قرارشون میدم تا یادگاری برای آیندگان بمونه.
توجه!: هیچ دخل و تصرفی صورت نگرفته اما اگه حس می کنین جایی از شعر ها طور دیگه ای بود بهم اطلاع بدین لطفا.



بزن پدال تو رکاب خودت تهش میبینی همه چی شده به کام خودت
همین می ارزه به صدتا مدال الکی مهم اینه خودت بدونی که رو سفید فلکی


***


اینجا آدم محو ابوالهول می شه از اون همه رمز و رازش هل میشه
اما اگه دست بزنی فول میشه ماسه زیر پات یهو شل میشه...


***


من هم از کوی تو گر بستم بار... باز با کوی تو دارم سر و کار...
تو صنم قبله ی آمالِ منی... چون کنم صرف نظر؟ مال منی!


***


همیشه تو زندگیت بگو میشه، صبرکن... پُک بزن، خیره شو به دودی که محو شد... مشکلات از خودمون میان و ناپدید میشن... عده ای شون جدید میان، عده ای با قدیم میرن...


***


از دل روزهایی که لا به لای قدم هام گذشت، فهمیدم قهرمان شدن یعنی مغز خراب شدن... تو جمع، فنا شدن... تو رنج، تلاش شدن... تو خطرات بلند شدن... و بعدش دست تنها شدن... تو سنگ بنا شدن!


***



گورستان ایستاده، زنده های معمولی... میلیاردها سال برای بلوغ تک سلولی... غرور غم انگیز تنهایی تو ارتفاع... سبک کردن بغض تو سرویس هواپیما...

شش هزار و چهار صد قرن برای فهمیدن... خروج از این چرخه بجای پوسیدن... من عضو نامطلوب برای این دستگاه/ خطای تکنیکی تو آزمایشگاه.

***


نمیشه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره... نمیشه این قافله ما رو تو خواب جا بذاره

***


آرزو یعنی صفر، تو فراماده زیستن... تو سر آغاز بی حدی، بی تقاضای بیشتر... تو پناهگاه ریشه ات، تو عمق سادگی رنگ پذیر... یه مست معنوی، عاشق سرزمین ابدیش...

***

یک شهر دیگه... یک مکان دیگه. با کمالات دیگه ای... چهره ی دیگه ای یککامیون دیگه... یک مسابقه دیگه! من آت و آشغال میخورم، حالم بده...
یک شب دیگه، من دیوونه شدم ساحره من رفت، احساس غر می کنم اما من به زندگی علاقه دارم نوشیدنی کره ای اون چیزی هست که نیاز دارم یک اجرای دیگه، گوشم خونریزی کرد!

***

چراغ ایوونم رفت... جلو چشام جونم رفت... مرغ غزل خونم رفت... یه کارد سلاخ به دلم... آخ به دلم... آخ به دلم!

***

قتل منم... میدونی که من بودم! من اون کسی بودم که تو ندیدی!
من اون بریدگی ام تا توی استخونت! من تو رو زیر سنگ گذاشتم! :رودولف درحالی که قمه اش را تیز می کند این را می خواند!:

***

سعی شد که پرواز کنیم، ولی خیلی ارتفاع گرفتیم! همه چی رو دیدیم، بر ماست که دیگه سقوط کنیم! ولی قسم می خورم این حقیقت بود، که همه اش برای تو بود... باب باب باب باب باب... باب باب باب باب باب... باب باب باب باب باب...

***

ولی فایده اش فدای واژه شدن، رفتن توی متن و درگیر ترانه شدن... وقتی حرفام رو روی کاغذ میارم، میبینم چقدر جای تو خالیه اما... توی حمال... توی حمال... توی حماااااال...

***

زلفای قجریر در هم و بشکسته مکن واز.. درهای سلامت ر بروم بسته مکن واز

***


از همه جهان راحت ترم، همین را بگویم که من سیم باندم دم دم دم دم دم دم دم دم من زیر پا افتاده ام بی آنکه جان دم دم دم دم دم دم دردردم!

***


صبر از پاچه ام در رفت... علاقه خاص در مغزم سر رفت.. از اول هر صبح... حوصله مون سر رفت... علی هذا آوخ... چه کنم جانم رفت...

***

این سطح از درد برای پوست نازک یک روح برای پیر شدن تو یکروز از عمر یک نوح

***

من خودم رو چهره نگاری کردم از آدم و عالم مخفی کردم سرتاسر شهر آگهی کردم که برم دنبال خودِ خودم بگردم!

***

دل آدم گل خونن.. هماره درد و گلگونن.. با دیدن یکی لیلا... تا عمریشن یه مجنونن..

***

دل مممممن به چیزی روشن نیست... افق بی چراغ رو می فهمی!
ته قصه ااااااام نرسیدن شد... قاقار کلاغ رو می فهمی!

***

حالا وقت مرگت رسیده، طوفانی از فلز میباره... جنگ و قتل دوباره میان، خوش شانس باشی میمیری... هیچ شانس نجاتی مقدر نشده، نفرین و جیغ فایده نداره... هرگز به یاد نخواهی اومد، هیچکس اسمت رو نمیدونه گمنامی!

***

ایوان روزیه: همه رفت کسی دور و برم نیست!
رودولف لسترنج: چنین بی کمالات شدن در باورم نیست!

***

تو اگه با من قهری من که آشتیم، گل گل هر شهری عمری کاشتی ام. اگه بری از پیشم باز علاقه خاص دارم دوباره فدات میشم صد هزار بارم

***

سر درسام میشینم، دستای دامبلدور رو می بینم دونه دونه کتابایی که از کتابخونه می ره رو می شمارم.




پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۲:۱۲:۳۰ چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳

هافلپاف، محفل ققنوس

روندا فلدبری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۵ پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۷:۴۱:۳۶ جمعه ۲۰ مهر ۱۴۰۳
از دنیا وارونه
گروه:
جـادوگـر
هافلپاف
جادوآموخته هاگوارتز
محفل ققنوس
پیام: 220
آفلاین
اشعار جادویی نوشته شده توسط یک عدد تازه وارد چهارساله



☆☆☆
ای پیکسی آبی

نیش می زنی بلایی پاشو پاشو بهاره

گل وا شده دوباره پاشو پاشو بهاره

گل وا شده دوباره

ای لینی آبی

نیش می زنی بلایی پاشو پاشو بهاره

شادی بساز دوباره پاشو پاشو بهاره

شادی بساز دوباره

☆☆☆
مالی:
هری پاتر قشنگم هنوز تو رختخوابه
نمی دونه که بیرون آفتاب داره می تابه هری پاتر کوچولو خواب و دیگه رها کن
ببین آفتاب در اومد پاشو چشماتو وا کن
محفلیا روی بوم دارن آواز می خونن
خوب صداشونو گوش کن ببین چه ناز می خونن
به من بگو که وقتی همه جا غرق نوره
با چشمای سبزت دنیای ما چه جوره


ویرایش شده توسط روندا فلدبری در تاریخ ۱۴۰۳/۳/۳ ۹:۱۲:۵۳
ویرایش شده توسط روندا فلدبری در تاریخ ۱۴۰۳/۳/۳ ۹:۱۴:۴۴



پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۰:۵۶:۵۸ یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

کدوالادر جعفر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۲۴:۴۸ جمعه ۱۷ فروردین ۱۴۰۳
آخرین ورود:
۰:۲۳:۴۷ دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳
از وسط دشت
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 214
آفلاین
دیوان جیم جیم


تهیه شده مشترکا توسط: جوزفین مونتگومری و کدوالادر جعفر


ساده بودم چوب خوردم!



یه روزی گشنه بودم، از گشنگی چوب خوردم!
میدونم، گشنه بودم، ساده بودم، چوب خوردم!

چوبی سفت بود، سخت بود، این چوب سنگ
می دیدم، گاز می زدم، ساده بودم، چوب خوردم!

هرچی گوسفند تو آغل بود شد آدم واسه‌ی من
چون علف کم اومد و گشنه بودن، چوب خوردم!

تشخیص آدم و گوسفند واسه من چالش بود
چالشا گشنه کننده ان واسه من، چوب خوردم!

آخرش نفهمیدم، گرگه آدم یا گوسفند؟
چون سرم توی هوا بود از ننه‌م چوب خوردم!

ندونستم که چه موقع شده وحشِ باغ، زمین
بوفه این باغ وحش، پاپ کورن نداشت، چوب خوردم!

خار زهرآگینِ عجز در پاشنه‌ی پایم خلید
هرچه نالیدم ز درد، حاصل نداشت، چوب خوردم!


هرچه کردم عاقبت، جز چوب‌کاری حاصل نبود.
چوب‌کاری حاصلش، خوب همینه. چوب خوردم!

من که در این دنیا آزار و خصم نداشته ام
سادگی، جرمم همینه. ساده ام. چوب خوردم!


ویرایش شده توسط کدوالادر جعفر در تاریخ ۱۴۰۳/۲/۱۶ ۲۱:۱۴:۳۵

Lorsque vous sentirez que tout est fini, le reflet du miroir vous montrera le chemin


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده



پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۳:۲۲:۱۱ شنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۳

ریونکلاو، محفل ققنوس

جوزفین مونتگومری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۵ چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۴۴:۳۸
از دستم حرص نخور!
گروه:
جـادوگـر
ریونکلاو
جادوآموخته هاگوارتز
محفل ققنوس
شـاغـل
پیام: 359
آفلاین
اتل متل توتوله
دوست هری جچوره

نه مو داره نه دندون
چشماش مث سمندون

اسم اون هستش دابی
شب‌ها می‌شه آفتابی

بلاتریکس جلاد
آخر کرد جن رو آزاد


*****


بیا بریم سایت
کدوم سایت؟

همون سایتی که ولدمورت داره
های، بله

هری پاتر به کله‌ش زخم داره
های، بله

بچه لردم را مزن
ارباب طاسم را مزن

زخم پاتر به رعدوبرق می‌ماند، بله
زخم پاتر به رعدوبرق می‌ماند، بله


بسوز! شعله‌ور شو، با اشتیاق. چنان بسوز که گرمای وجودت رو بشه حس کرد...


پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۴:۵۰:۲۲ چهارشنبه ۱ فروردین ۱۴۰۳

گریفیندور، وزارت سحر و جادو، محفل ققنوس

ریموس لوپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۲۱ جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲
آخرین ورود:
امروز ۸:۲۷:۱۲
از مصرف شکلات‌های تقلبی بپرهیزید!
گروه:
شـاغـل
جادوآموخته هاگوارتز
گریفیندور
محفل ققنوس
جـادوگـر
مشاور دیوان جادوگران
پیام: 78
آفلاین
هملت و قیصر کنار لیرِ شاه
روی میز چوبی این روی‌ماه

پَر شده آغشته بر دود دوات
رقص‌رقصان می‌دمد در وی حیات

نظم و نثر و سجع و شعرش بر زبان
خوانَدش همچون دوا و قند جان

تا سپیده سرزند زیر چراغ
در سرش می‌پرورد رویای راغ

سرپناهش قرص و واقع بر درخت
از برای وی نگینی روی تخت

انحراف زلف او هم‌گون شام
دیدگانش مرغزاری یشم‌فام

هم‌سفر با ابر و بر اختر سوار
بر فراز گندم و سرو و چنار

عاری از گَرد و غبار و پُر ز جود
مملو از مهر و گوارا شبه رود

زادروزت زنده‌دل باشی و شاد
مونتی محبوب جان، فرخنده باد!


...you won't remember all my champagne problems

تصویر کوچک شده



پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۲:۳۳:۳۵ شنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۲

ریونکلاو، محفل ققنوس

جوزفین مونتگومری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۵ چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۴۴:۳۸
از دستم حرص نخور!
گروه:
جـادوگـر
ریونکلاو
جادوآموخته هاگوارتز
محفل ققنوس
شـاغـل
پیام: 359
آفلاین
قد من بود بلند به قامت سپیدار

می‌مردی هر روز برام ز آرزوی دیدار

یه روز شدم یواشکی یهو جلوت پدیدار

جیغ کشیدی، ز خواب خرگوشی بگشتی بیدار

محکم گرفتی‌م تو بغل عین انار آبدار

منو چلوندی و شدم له، پاشیدم به دیوار

گفتی مزاحم نمی‌شم، پس به امید دیدار

گفتم بابا بودی حالا، بده یه دونه سیگار

دود کردیم و خنده زدیم، بعدش خدانگهدار

دفعه‌ی بعدی نیومد، همین شد آخرین بار


ویرایش شده توسط جوزفین مونتگومری در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۲۷ ۲۰:۰۷:۰۸
ویرایش شده توسط جوزفین مونتگومری در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۲۷ ۲۰:۱۴:۰۲

بسوز! شعله‌ور شو، با اشتیاق. چنان بسوز که گرمای وجودت رو بشه حس کرد...


پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۰:۵۱:۲۵ دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۲

گریفیندور

ساکورا آکاجی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۰:۵۲ دوشنبه ۴ دی ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۷:۴۵:۴۷ دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳
گروه:
گریفیندور
جادوآموخته هاگوارتز
جـادوگـر
پیام: 139
آفلاین
صدای سکوت است

که بسیار بلند است و هماهنگ.

همانند گلی قاصدکی

در برِ این جنگ

که آن رقص کنان می زند آهنگ

به هر آهنگ برقصند و چنین در گذرد

گُذَرِ ایام و به دل بنشیند چه خوش آهنگ

باشد که طلسمی نشیند به سینه ی من

مگر تسلی یابد این درد

که بدتر ز کروشیو است و این بس که در آمد روح ز پیکر.

مگر آن روح مِک بی دل و صورت

رهایی یابی .

*پی نوشت: میدونم خوب نشد ولی با لحن من نه منم نه من منم یه جورایی میشه خوندش بد نشه...



It's all game...want this or not you are player. soo let's play!wwwwww


پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۰:۴۹:۵۲ شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲

هافلپاف، محفل ققنوس

روندا فلدبری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۵ پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۷:۴۱:۳۶ جمعه ۲۰ مهر ۱۴۰۳
از دنیا وارونه
گروه:
جـادوگـر
هافلپاف
جادوآموخته هاگوارتز
محفل ققنوس
پیام: 220
آفلاین
کی بود کی بود؟

ولدمورت‌ کوچیک موچیک

کروشیو می زد کیچیک کیچیک

می گفت چرا همیشه

هری برنده میشه

هر روز دارم شیر می خورم مرد میشم

اما ضعیف تر میشم

رفتم پیشش نشستم

براش یه جادو بستم

گفتم منم اون زمونا لرد بودم

مثل تو خنگول بودم

هری شدم تا باتو مبارزه کنم

کروشیو بزنم آواردا بازی کنم




پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۲:۴۷:۱۵ شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲

ریونکلاو، محفل ققنوس

جوزفین مونتگومری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۵ چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۴۴:۳۸
از دستم حرص نخور!
گروه:
جـادوگـر
ریونکلاو
جادوآموخته هاگوارتز
محفل ققنوس
شـاغـل
پیام: 359
آفلاین
دور شو از لرد چون خمارت می‌کند
با عنایت‌ جان‌نثارت می‌کند

وُلدِ مورت و مولدِ وُرت و وُلتِ مُورْد
اختیار و انضباطش دل ببُرْد

تازه‌وارد هرچه حاضر داشتیم او قُر بزد
لیک من شاکی نباشم، حق بزد

من تساوی ذره‌ای نادیدمی در جبهه‌ها
چه بگویم؟ ای الهی نگیرید قانقاریا

اهل محفل را بنامند اهل نور
نور کِی آید گرفتار توی تور؟

ارتش تاریکیْ گسترده‌شبی‌ است
عضو محفل همچو رخشان‌اختری است

بی‌شبِ تار اختری نایَد پدید
روزهنگام لیل و انجُم را که دید؟


بسوز! شعله‌ور شو، با اشتیاق. چنان بسوز که گرمای وجودت رو بشه حس کرد...


پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۹:۰۴:۵۵ پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۲

نیوت اسکمندر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۱:۴۴ یکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۷:۴۴:۰۰ شنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۳
از همین تریبون اعلام میکنم که اوضاع، اوضاعی نی...
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 153
آفلاین

یه وقتی تو هاگوارتز یدونه بچه ای بود

این بچه باهوش بود ولی داشت اون یه کمبود

بش گفتن چه عجیبی

که انقد دوری از ما

همش میگی یه حرفی

که ما بزاریمت تنها

این پسر بچه خوب و تک و

جدا شده از جمع

شده از همه غافل

شده با جونوراش جمع

بهش میگن بیکاره

ولی چاره نداره

کار و زندگیش همینه

ولی کسی نمی بینه

---

میگن هست شبیهش ولی من که ندیدم

یه افسانه ی زیباست ولی حالا که میبینم

قوی بود تو هرچی، تو هرچی که می دیدی

بادا همه ضعیفن، ولی نیوت تو که بیدی

بش گفتن چه عجیبی

که انقد دوری از ما

همش میگی یه حرفی

که ما بزاریمت تنها

این پسر بچه خوب و تک و

جدا شده از جمع

شده از همه غافل

شده با جونوراش جمع

بهش میگن بیکاره

ولی چاره نداره

کار و زندگیش همینه

ولی کسی نمی بینه

---


این شعر توسط خواننده محبوب ماگلی، آقای علیرضا طلیسچی، در وصف جانورشناس بزرگ، اینجانب خوانده شده و ساخت ملودی توسط خود خواننده و شعر سروده خودم هست!


.یادگار گذشتگان.



با خود میگفتم اوضاع بهتر میشه و روزای خوبم میبینی!
الان فهمیدم خیر! اوضاع، اصلا اوضاعی نی!



تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.