دیوان جیم جیم
تهیه شده مشترکا توسط:
جوزفین مونتگومری و
کدوالادر جعفر
ساده بودم چوب خوردم!
یه روزی گشنه بودم، از گشنگی چوب خوردم!
میدونم، گشنه بودم، ساده بودم، چوب خوردم!
چوبی سفت بود، سخت بود، این چوب سنگ
می دیدم، گاز می زدم، ساده بودم، چوب خوردم!
هرچی گوسفند تو آغل بود شد آدم واسهی من
چون علف کم اومد و گشنه بودن، چوب خوردم!
تشخیص آدم و گوسفند واسه من چالش بود
چالشا گشنه کننده ان واسه من، چوب خوردم!
آخرش نفهمیدم، گرگه آدم یا گوسفند؟
چون سرم توی هوا بود از ننهم چوب خوردم!
ندونستم که چه موقع شده وحشِ باغ، زمین
بوفه این باغ وحش، پاپ کورن نداشت، چوب خوردم!
خار زهرآگینِ عجز در پاشنهی پایم خلید
هرچه نالیدم ز درد، حاصل نداشت، چوب خوردم!
هرچه کردم عاقبت، جز چوبکاری حاصل نبود.
چوبکاری حاصلش، خوب همینه. چوب خوردم!
من که در این دنیا آزار و خصم نداشته ام
سادگی، جرمم همینه. ساده ام. چوب خوردم!