با سلام بر ملت هميشه بيدار!من 4روز آن نشدم ميبينم كه وضع تاپيك هاي اين تالار باز خراب شده و گير اساسي پيدا كرده.
به نظر من به جاي اينكه براي جواب فرضيه سازي كنيم، بهتره سوال رو خوب بخونيم چون_يه معلم داشتيم كه هميشه ميگفت:_ نصف جواب تو سواله!!اصلا شرايط رو در نظر نميگريم.لطفا با هم همراه بشيم:
اصلا چرا ولدي اومد هاگوارتز كه جانپيچ رو قايم كنه؟خب چون اون جا رو خونه ي خودش ميدونست و با شكوه ترين جاي جادوگري.
چه زماني اونو اون جا گذاشت؟وقتي كه اومده بود از دامبي براي شغل درخواست بده ولي دامبي هم گفت كه مطمئنه شغل تنها هدف ولدي نبوده.خب ولدمورت يه لحظه ،زماني كه خواست آلبوس رو(با جادو) بزنه ،درنگ ميكنه...من اينطور ميگم كه ولدمورت در اون لحظه كار ديگري داشت كه اگر آلبوس رو ميزد ناتمام ميمونده..در اون لحظه بايد تاج رو در هاگوارتز پنهان ميكرده و از دفتر آلبي مياد بيرون در حالي كه عصبيه و در راهرو قدم ميزده كه ناگهان دري براش باز ميشه..(دفتر آلبوس و اتاق ضروريات در طبقه ي7بودن)... تامي كوچولو كف بُر ميشه و ميره توش.و تصميم ميگيره كه اون رو همونجا مخفي ميكنه.
{نظر دوم :ولدي بايد ميرفته تا دامبي رو ببينه ولي همش در فكر اين بوده كه زودتر تاج رو قايم كنه ولي اگه به جاي ديگري_مثلا تالار اسرار_ ميرفته تا اون رو قايم كنه به خاطر تاخيرش ممكن بوده آلبوس مشكوك بشه.در همين فكر در براش باز ميشه و...}
در هردو صورت تامي ،وقت كمي براي كارش داشته و اصلا به اين فكر نميكرده چه غلطي ميخواد بكنه ...بايد هرچه سريعتر اونجا رو ترك ميكرده و چون در هفت سال تحصيلش در هاگوارتز_وقتي به دنبال تالار اسرار ميگشته،اون اتاق رو پيدا نكرده _ به همچين جايي اطمينان پيدا ميكنه و مطمئن ميشه كه كسي اون رو نميتوني پيدا كنه.به همين دليل اقدام امنيتي براي اون تاج انجام نميده.نقل قول:
*هري پاتر:مساله اينه که ولدمورت در کتاب به صراحت ميگه فکر نميکرده کس ديگه اي از وجود اون اتاق با خبر باشه. اگه کس ديگه اي از اون اتاق خبر نداره پس اين همه وسايل از کجا اومدن؟*
البته من در پستي قبلا اين موضوع رو خاطر نشان كردم كه بعضي از اون ها به طور ضابلويي(ضايع+تابلو) معلوم بوده كه متعلق به دانش اموزان قبلي هاگوارتز بوده (دست نوشته هاي ممنوعه و وسايل جادوگري خطرناك) ولي خب ولدي جون در شرايط اضطرار بوده و به اين چيزها توجه نكرده {اين نظر منه}و اينكه در اون شرايط از اونجا جاي مطمئن تر و بهتري نميتونسته پيدا كنه.(بالا توضيح دادم)و ولدي مجبور بوده.
نقل قول:
*بليز زابيني:هري وارد آن اتاق شده و ديده کلي خرت و پرت هست و فکر کرده هر وسيله اي قاعدتا بايد يه جوري به اونجا اومده باشه پس حتما يه شاگردي اونو به اونجا برده ...*
بله اين ديد درسته ...اين متن {: مانند كليسايي ميماند...اتاق انقدر توش شلوغ بود كه گويي دانش آموزان هاگوارتز ،آنها را در طي قرن ها در آنجا گذاشته بودند.} از زاويه ديد اول شخص_خود هري پاتر_نقل ميشه.نه رولينگ!پس اين تصوير ذهني هري بوده.البته يه چيز ديگه هم هست :اينكه عمدتا اون وسايل رو براي هميشه رها كردند و هيچكي دنبال چيز قايم كرده اش نيومده و يكي ديگه اينكه اگه كسي اومده ،درست درخواستش رو بيان نكرده ؛مثلا گفته دنبال فلان كتابم اومدم...در حالي باز بايد همون مخفي گاه رو تقاضا ميكرده و اتاق براشون كار نميكرده{همون طور كه هري به دنبال جايي براي پيدا كردن چيز مخفي دراكو ميگشته ولي تقاضاش اشتباه بوده.تا اينكه تريلاني رو ميبينه و ميفهمه بايد براي وردو به اون اتاق دراكو بايد باز هم نيت مخفي كردن چيزي رو داشته باشه} وبنابراين تعداد كساني كه اون اتاق رو ميدونند خيلي كمتر ميشن.
نقل قول:
*Ignotus Peverell:در حالي که ولدمورت از تمام خصوصيات اين اتاق با خبر بوده و دقيقا اتاق رو به شکلي مي خواسته که هيچ شخص ديگه اي نتونه دستش هيچ وقت به هوروکراکس برسه...
كي و كجا كسي گفته گه تامي عزيز از تمام خصوصيات اون اتاق اطلاع داشته؟؟!! اگه مدركي داريد ارايه بديد.من كه ميگم ولدي جون هم اونو به طور اتفاقي پيدا كرده،اونهم زماني كه اومده تاج رو قايم كنه.
نقل قول:
*هري پاتر:. اينکه يکي بتونه ديهيم رو در اون اتاقه ببينه احتمالش نزديک به صفره و اينکه هري اونو ديده يکي از شانس هاي مسلم هري در کتابه.*
البته كه با اين نظر موافقم ...در كتاب6 كه هري ميره كتاب شاهزاده رو قايم كنه{... در راهرويي از وسايل روي هم چيده شده ،ناگهان در كمدي باز ميشه كه توش يه آدمك مسخره با رداي پاره و كهنه ،با تاجي روي سرش به گوشه ي كمد تكيه داده بود...} پس در كمد تا اون زمان بسته بوده و (احتمالا) كسي اون رو نديده بوده.
نقل قول:
*چيزي که بليز زابيني نوشته خيلي جالبه.اينکه اول اتاق به چه صورتي بوده؟
خب پاسخ به اين سوال خيلي غلط انداز خواهد بود.من ميگم همون طور كه كسي ميخواد يه پست به تاپيكي اضافه كند وارد همان تاپيك ميشود ،اگر كسي بخواد چيزي قايم كند بايد به همان اتاق شود(تمثيل رو حال كن!!!)يعني يك باكسي به وجود اومده به نام اتاق مخفي جات كه هركس كه چيزي بخواد مخفي كنه ،اون باكس براش باز ميشه...اگه بگيم اون جا مكاني جادويي و مجازيه كه در اثر آتش سياه نابود نميشه، پس فرد بعدي بايد خيلي بدشانس باشه .چون اثرات اتش سوزي اونجاست و دوده و...و اگه اتاق ضروريات واحد مخفي جات نابود شده باشه پس يه لوكيشن ديگه براش باز ميشه.
ببنيد؛ در مورد وضعيت ابتدايي اتاق هرچه فكر كنيم ،چون اطلاعات ناقص داريم به جايي نميرسيم.ولي من اينطوري ميگم كه
همون طور كه براي آلبوس مرحوم اتاق با دست شويي و لگن و مجهز آماده شده ،پس براي مخفي كنندگان ابتدايي هم يه چيزهايي داشته(مثلا كمدي ،صندوقي، چاهي) ؛نه اينكه اتاق از اول خالي بوده.و ولدمورت اصلا تصور نكرده كه همش براي اتاق بوده.چاره ي ديگري نداشته.نقل قول:
*مرلين مك كنين:در مورد حمله مرگخوارا هم ولدمورت كه نميدونست اون كمد كجاي اتاق قرار داره و احتمال داده كه نزديك اون جان پيچ نباشه و بازم احتمالا نخواسته با حساسيت توجه مرگخورا رو به اونجا جلب كنه!*
خب من كه اينطور فكر نميكنم.همه ميدونيم كه تقريبا هيچ كدام از مرگخوارها از نقشه ي دراكو خبر نداشتن.ولي در مورد ولدمورت جيگر ،فقط ميتونم اين نظر رو بدم كه دراكو بهش بگفته دارم كمدي رو تعمير ميكنم كه مونتاگ توش افتاده و به مغازه ي بورگين راه داره.(و حتي مغازه ي بورگين رو هم نگفته.چون خودش به بورگين گفت) و اون كمد رو بعدا به اتاقه فرستاده.و اصلا ولدي اطلاعي در مورد محل فرود مرگخوارهاش نداشته.
-----------------------------------
پ.ن. من با خودم كتابهاي هري پاتر رو به خوابگاه نياوردم بنابراين نقل و قول هايي كه از كتاب ميكنم عينا درست نيست.ببخشيد.
Ignotus Peverellعزيز.شما تحليل هاي عمدتا جالب و دقيقي ميكنيد ... از شما انتظار فعاليت بيشتري در سايت ميره.اميدوارم كه به ايفاي نقش وارد شويد تا فعاليت بيشتر كنيد.