خلاصه:لرد و مرگخوارا سایت جادوگران رو به طور اتفاقی پیدا کردن و توش ثبت نام کردن.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لینی و رز، که هر زمان دیگری بود به دلیل ابراز علاقه های رودولف از وی فاصله میگرفتند، این بار به دلیل نگرانی از قمه های وی با فاصله و البته به سرعت به داخل خانه ریدل برگشتند تا دسترسی های لرد را به وی پس دهند.
وقتی رز و لینی وارد خانه ریدل شدند، دیگر صدایی نیامد.
مرگخواران نگاهی به یکدیگر انداختند و گوش هایشان را تیز کردند تا شاید صدایی بشنوند. اما نشنیدند.
پس در چهارچوب در جمع شدند، همه نگاهی به رودولف انداختند، سپس با دیدن رودولف، که با وجود لنگ زدن و کبود بودن، اما همچنان قمه داشت، نگاهشان را به آرسینوس انداختند که با چهره ای ریلکس ایستاده بود و سعی میکرد ویتامین های موجود در نور آفتاب را جذب کند.
مرگخواران به یکدیگر چشمکی زدند، سپس آرسینوس را با ده ها اردنگی هماهنگ به خانه ریدل پرتاب کردند.
چند ثانیه بعد، آرسینوس با لحن آرام همیشگی اش گفت:
- امنه. همه چیز هم درسته و درست تر میشه.
مرگخواران به آرامی و پس از نگاه دیگری به چپ و راست وارد خانه ریدل ها شدند، سپس خود را روی مبل ها و صندلی ها رها کردند. و بعد همگی گوشی های موبایل مشنگی، تبلت ها و حتی لپ تاپ هایشان را از جیب های گشاد ردا، و بعضا شلوار کردی هایی که تنها برای حمل لپ تاپ و تبلت خریده بودند، بیرون آوردند و وارد سایت شدند.
مرگخواران در حال رول زدن و گشت و گذار بودند که ناگهان در صفحه اصلی انجمن ها اطلاعیه ای با عنوان "انتخابات وزارت سحر و جادو" را مشاهده کردند.
سیم های مغز مرگخواران به دلیل مشاهده این میزان از دموکراسی اتصالی کرد. حتی چندین مرگخوار ردا دریده، به سوی افق رفتند.
اما پس از چند ثانیه، خوی پلیدی و فرصت طلبی مرگخواریشان کارگر افتاد و به سرعت همگی به سوی تاپیک ثبت نام انتخابات به راه افتادند.
تعدادی با دیدن شرایط ثبت نام، تصمیم گرفتند بیخیال شده، کلا ضد وزارت شوند، اما تعدادی باز هم فرم هارا پر کردند و با چهره هایی همچون شاهینی که شکارش را زیر نظر گرفته، به انتظار تایید صلاحیت نشستند...