در یک رول بنویسید ارباب ریگولوس چطور تونست موی سر لرد سیاه رو بدست آورد؟(30 نمره)
_باید بالاخره ی راهی باشه. من پیدا میکنم. من ارباب ریگولوسم. من مورد احترام کریچرم. من میتونم. تامام.
ریگولوس بعد اینکه کلی تو دل و ذهن و معده و روده و خلاصه همه ی اندام های بدنش با خودش صحبت کرد به این نتیجه رسید که میتونه خودشو با معجون مرکب واسه جشن هالووین شبیه لرد کنه.
سه روز بعد_ اررررباب؟
_چی شده ریگولوس؟ چرا مزاحم خوابمان میشوی؟
_ارررررباب؟
_مگر ما با تو شوخی داریم؟ حرفت رو بگو وگرنه با یک اشاره ی چوب دستی به پودر پرسیل تبدیلت میکنیم.
_ :
_
_چیزه... میگم که ارباب. نمیخواین یکم چیز میز به کلتون بزنین یکم مو دربیاره جذاب و دختر کش بشین؟
_ما همین الان هم جذاب و دختر کش هستیم.
_بیشتر خب.
_بیشتر هم هستیم.
_یکم بیشتر از بیشتر خب.
_یکم بیشتر از بیشتر هم هستیم.
_خب خیلی بیشتر از بیشتر.
_دیگه داری اعصابمون رو خورد میکنیا... شانس آوردی امروز حالمان خوب است وگرنه تا الان هزار بار به پودر پرسیل تبدیل شده بودی.
_خب چیزه ارباب... الان پروف رو ببینین چقدر رو کلش چیز میز داره. شما مگه چیتون از اون کمتره که مو نداشته باشین؟
و بالاخره ضربه ی آخر کار ساز بود و لرد به فکر فرو رفت.
بعد از یک ساعت تفکر، لرد گفت:
_راه حلی داری؟
ریگولوس ک پا از سر و سر از پا نمیشناخت مثل قورباغه خودشو انداخت کنار لرد و با خوشحالی گفت:
_بعله که دارم.
_چه راه حلی؟
_عسل!
_عسل؟
_آره ارباب جونم... میمالی به کلت. همچین مو درمیاری که حد نداره. جذاب و دخترکش هم میشی.
_حالا این عسل که گفتی همراهته؟
_بعله... من کاملا مجهز اومدم.
یک ساعت بعد_ارباب مرگ عمت کم تکون بخور.
_چی میگی زیر لب ریگولوس؟
_هیچی ارباب... میگم چشم حسودا کور چقد کلتون خوشگله. خب ارباب... اینم تموم شد. بذارین یه ساعت رو سرتون بمونه. بعد یه هفته میشی لرد مو دار.
_ از الان بگوییم... اگر مو در نیاوردیم تو رو شبیه مو میکنیم و روی سرمان میگذاریم.
_ نه ارباب خیالتون راحت... اثر میکنه.
یه هفته بعد_مگر تو نگفتی که مو درمیآوریم؟ پس کو؟ ما را مسخره میکنی؟ نفرین مرلین و کروشیوی خودمان بر تو باد.
_ارباب به جون شما...
_
_چیزه... اصن به جون خودم... من اینو رو کله یکی دیگه امتحان کردم عمل کرد. نمدونم چرا اینجوری شد. ولی اصن نگران نباشین ارباب جونم. یه راه حل دیگم دارم.
_خفه شو از جلو چشمام!
_ جانم ارباب؟
_میگیم خفه شو از جلوی چشمامون تا به پودر پرسیل تبدیلت نکردیم.
_ارباب یه فرصت دیگه... اگه بازم درست نشد اصن منو به پودر تاژ تبدیل کنین. خوبه؟
_نه تاژ دوست نداریم.
_خب هر پودری ک دوست دارین.
_همان پرسیل را دوست داریم.
_ خب همون پرسیل... حالا بگم راه حل رو؟
_بگو... افتخار میدهیم و به چرت و پرت هایت گوش میدهیم.
_پیوند مو!
_ چی؟
_پیوند مو ارباب جونم... از زیر بغلتون میکنن میچسبونن رو کله تون. خیلیم شیک و مجلسی.
_خفه شو از جلو چشمام!
_ دوباره چرا ارباب؟
_چیکار به زیر بغل ما داری؟
_ مگه شما نمیخواین جذاب بشین؟
_ما جذاب هستیم.
_خیلی بیشتر.
_خیلی بیشتر هم هستیم.
_خیلی خیلی بیشتر.
_خیلی خیلی بیشتر هم هستیم.
_خب ینی بزنین رو دست موهای دامبل... منظورم اینه.
_خب این پیشنهاد وسوسه کننده بود.
_خوبه دیگه... بقیشو بسپارین به من دیگه.
_از الان به تو میگوییم ریگولوس... اگر درست نشه خودت را برای پرسیل شدن اماده کن.
_حله ارباب.
روز بعد _ بیمارستان جادوگران_خب ارباب... الان بیهوشتون میکنم تا درد نکشید.
_چی؟ درد؟ صبر کن ریگو...
اما قبل از اینکه حرف لرد تموم بشه ریگولوس ماسک بیهوشی رو چسبوند به صورت لرد و نتیجه ش بیهوش شدن لرد بود.
ریگولوس موچین مخصوص رو برداشت و سه تار مو از زیر بغل لرد کند و دو تا پا داشت، دوتا دیگه هم قرض کرد به سمت آزمایشگاهش به راه افتاد.
یک ماه بعد_ نهههه... این امکان نداره.
ریگولوس جلوی آینه وایساد و ناباورانه به خودش نگاه کرد.
_ من شبیه چی شدم؟
میرتل گریان سرشو از توی یکی از چاه های توالت در آورد.
_ شبیه زیر بغل مار شدی.