هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۱:۵۴ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۴

آبرفورث دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۰ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۲۶ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 805
آفلاین
تریلر اول

تریلر دوم :

دامبلدور پیکچرز پرزنت...


"هلی شات"

پیرمردی در حال رفتن به سمت عمارتی سنگی و بلند در میان دشتی سبز است.

"رَوند شات"

دوربین دور سر پیرمرد میچرخد
پوست چروک افتاده اش زیر نور آفتاب، لکه های بازمانده از زخم ها را نمایان میکند...


"بَک شات"

در سنگی عمارت را با فشاری باز میکند و وارد می شود.
نور از پنجره مثلثی شکل آن سوی عمارت به داخل میتابد، پرتو نور مستقیماً روی میز چوبی خاک گرفته ای افتاده.


"دور بین همراه پیرمرد جلو میرود"

جلد چرمی یک دفتر خاکستری رنگ نمایان می شود

"کلوز شات روی جلد دفتر"


داستان روزگاری خوب...


پیرمرد با دستان خسته و فرتوتش کتاب را بر میدارد، روی آن دست میکشد و گرد و خاک ها را میتکاند...

"فور شات"
پیرمرد کتاب را باز میکند، قرچ قرچ ناشی از چسبیدن برگه ها به گوش میرسد...

تصویر سیاه میشود، بوق ممتد....



بی نام... و غیر قابل انتقال به غیر

بزودی در هالی ویزارد



seems it never ends... the magic of the wizards :)


پاسخ به: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۲:۰۱ چهارشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۴

هری پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۵۱ چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۶:۳۷ جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 224
آفلاین
مستند انتخاباتی


دوربین به آرامی در تاریکی شب پیش میرود و به خانه ی شماره ی دوازده گریمولد نزدیک شد، در به آرامی باز شد و به سوی آشپزخانه حرکت کرد. گوینده ی این مستند در حالی که تا دقایقی پیش با کارگردان درگیر بود، گفت:
- خانه ی گریمولد، مقر محفل ققنوس است اما به جز مقر محفل، خانه ی پسربرگزیده، هری پاترم هست. او در حال حاضر، ناظر این گروه بزرگ جامعه ی جادوگری است، او وظیفه ی رسیدگی به مقر محفل را دارد، اما کار او فقط به این کار محدود نمیشد، او سابقه ای طلایی دارد.

در آشپزخانه باز شد و دوربین روی هری پاتر زوم شد که در حال نقد بود. ناگهان دوربین با صدای مهیبی به زمین خورد و صدای اعضای محفل ققنوس شنیده شد:
- اینجا محرمانه س آقا! فیلم نگیر! فیلم نگیر! لو رفتیم!
- الان مرگخوارا میریزن سرمون!
- باید اسباب کشی کنیم!

ناگهان صفحه سیاه شد، کم کم نوری در صفحه به وجود آمد، از دور هاگوارتز پدیدار شد و متنی روی صفحه ایجاد شد:

هاگوارتز، سال قبل


دوربین از راهرو ها و کلاس ها گذشت تا به کلاس فلسفه و حکمت رسید، در باز شد و پروفسور تافنی که با لبخند به دانش آموزان درس میداد، پدیدار شد. در انتهای کلاس هری پاتر که مشغول گوش دادن به استاد بود، مشخص شد، دوربین بر روی او زوم شد و گوینده مجدد لب به سخن گشود:
- از اولین افتخارات او، افتخار برترین دانش آموز هاگوارتز در سال گذشته بود. وی با تلاش های خستگی نا پذیر در آخر سال با نمرات عالی، ترم را به پایان برساند و دو بار نیز برترین دانش آموز هفته شود.

با پایان سخن گوینده، صحنه به آخر ترم و زمان تحویل کارنامه پرید، هری با کلاه فارغ التحصیلی و با طومار کارنامه از هاگوارتز بیرون آمد و خوش حال و خندان در افق محو شد.

بعد از گذشت چند ثانیه، جمله ی " چند ماه بعد " در پایین صفحه درخشید، با محو شدن نوشته، آزکابان پدیدار شد. دوربین به آزکابان نزدیک شد و از دیوانه ساز ها و دیوار آزکابان گذشت و وارد دفتر مدیریت شد. هری پاتر در میان انبوهی از کاغذ ها بود و دست خود را میان مو هایش برد.

- او چند ماه پس از پایان هاگوارتز، به دلیل توانایی، از طرف دولت خاکستری به نظارت آزکابان در آمد، او اقداماتی برای آزکابان انجام شد که در فرم ثبت نام او برای وزارت نیز نوشته شده است، او پس از چند ماه دیگر به دلیل موفقیت در نظارت آزکابان مسئول تالار خصوصی گریفیندور شد که متاسفانه فیلمی درباره ی آن در دست نیست.

به آرامی صفحه سیاه شد و گوینده ادامه داد:
- او علاوه بر این افتخارات، صاحب رنک های مختلف برترین ناظر ماه، فعال ترین عضو محفل ققنوس و گریفیندور است، او با شعار " زخم شدگان " کاندیدای وزارت سحر و جادو است. قضاوت با شما ملت جامعه ی جادوگری که با کسی با این افتخارات رای بدید یا خیر. تا مستندی دیگر شمارا به مرلین و مورگانا میسپاریم، خدانگهدار.


به یاد گیدیون پریوت!

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱:۰۹ چهارشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۴

کنت الاف old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۱۶ جمعه ۶ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۰۰:۴۹ جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲
از یتیم خانه های شهر
گروه:
کاربران عضو
پیام: 206
آفلاین
شماره 2


مجله انتخابات یازدهم


رودولف لسترنج


درینگگگ درونگگگ درانگگگگ

پس از این که صفحه ی ابی رنگ مزین شده به آرم وزارت محو شد، تصویر مجری خندان بلافاصله روی ریل رفت:
- به نام نامی مورگانا و مرلین. در خدمت شما بینندگان عزیز هستیم با دومین مجله انتخابات یازدهم، که سعی داره شما رو در انتخاب بهتر یاری کنه. جناب کنت؟

دوربین به سمت دیگر صحنه میچرخه و تصویر کنت الاف روی تلویزیون نقش میبنده.
- من هم سلام میکنم. امیدوارم تا اینجا از انتخابات راضی بوده باشید.

- جناب کنت، برنامه ی امشب ما رو برای بینندگان توضیح میدید؟

-خب من تصمیم گرفتم طی پنج شب به بررسی مفصل پنج کاندیدا بپردازم. امشب ردولف لسترنج که یکی از پر سرو صدا ترین کاندیدا هاست، زیر ذره بین میره.

- پر سر و صدا؟ چرا؟

- اوفففف. بهتره بدون مجری ادامه بدم.

نور قرمز رنگ به سینه ی مجری نگون بخت برخورد کرد و او را از صندلی به پایین پرتاب کرد.

- خب! رودولف لسترنج! اون پیشرفتش مانند ایلین پرنس بوده. عضوی که بعد از بدست اوردن رنک بهترین تازه وارد، نظارت دیاگون و سپس اسلیترین را به عهده گرفت. و حالا شما اون را با اسم سوروس اسنیپ میشناسین. ناظر اسلیترین، مدیر هاگوارتز و در دوره وزیر سحر و جادو. و یکی از مدیران خوب سایت که همچنان مسئولیت نظارت بر اسلیترین را همراه رودولف بر عهده دارد.

رودولف لسترنج سرعت مشابهه ایلین پرنس برای پیشرفت دارد، حتی کمی بیشتر! بررسی مجدد و تایید او و حرفای سوزان بونز هنوز برای خیلی ها مشخص نشده. مهمترین مسئله ی رودولف، قطعا جذب اعتماد اعضاست. حالا به برنامه های اون نگاه کنید:
نقل قول:
آها...رسیدیم به بخش مهم...ببینین...من یک هفته است دارم تیم جمع میکنم...برای تک تک اون انجمن های زیر نظر وزارت دارم آدم های اینکاره جمع میکنم...نصفشون الان اماده ان...اگه تایید صلاحیت بشم به امید مرلین،اون نصف دیگه هم اوکیه...یعنی...من وقتی میام و میخوام از ملت رای بگیرم،تیمم و کابینه ام مشخصه...مردم اگه بخوان رای بدن به کل تیم رای میدن...این یه حرکتیه که خودم مبدعش هستم و میخوام انجام بدم...پس حق کپی رایت میگیرم!
سه طرح خیلی خوب هم از وزارت سابق مونده که صد در صد به دنبالش خواهم رفت...
اولیش طرح معجون راستیه که یکم گسترده تر و هدفمند تر خواهد بود...حالا بعدا بیشتر توضیح میدم!
دومیش طرح مجلس بود...خب خیلی پروژه عظیمیه و البته نیاز به داشتن و بودن اعضا داره...ولی خب در حد توانم صد در صد پیگیر راه افتادنش خواهم بود!
سومیش هم طرحی بود که رفت توی ویزن پارسال ولی نفهمیدم سرانجامش چی شد...این و پست های بعدیش به طور مشروح درباره ی طرح توضح داده شده...حالا به طور خلاصه هم میگم که طرح چی بود...این بود که یه سری از کاربر هایی که تخلف میکنن ولی تخلفشون در حدی نیست که بلاک بشن و نمیشه از تخلفشون هم چشم پوشی کرد،محکوم بشن به آزکابان...یعنی فقط دسترسی آزکابان رو بهشون بدیم...و به شرطی میتونن آزاد بشن که محکومتشون که توسط دادگاه مشخص میشه رو طی کنن...مثلا محکوم به فرستادن 3 رول مورد تایید توی تاپیک های انجمن آزکابان بشن...فکر کنم واقعا طرح خوبیه!
درضمن...ناگفته پیداست یکی از هدف ها و برنامه هام بازگشایی حموم مختلط وزارته...به این دلیل که این تاپیک یک نماده...یک نماد آزادی...باید به آزادی بها داد...زنده باد آزادی!


ایده هایی که از وزارت های قبلی نشات میگیرند و هیچ ایده نویی در انها دیده نمیشود. البته این طرح ها بسیار خوب هستند. و حالا بیانیه دوم:
نقل قول:
امت!همونطور که قول دادم و رودولف کسی نیست که زیر قولش بزنه،اسامی تنی چند از اعضای تیمم و اگه مرلین بخواد،اعضای کابینه دولت بعدی رو خدمتتون اعلام میکنم!
اما قبل از این امر باید بگم که بعضی از این اشخاص از اول اینطور نبودند...یعنی من اشخاص دیگه ای رو هماهنگ کرده بودم که با تایید نشدن صلاحیت من جذب دیگر کاندیداها شدند و بعد از تایید صلاحیت من ترجیح دادن نباشن درکنار من!
یکی دو نفر هم مثل رییس دادگاه حاضر نشد که اسمش اعلام بشه قبل از انتخابات!

به هر حال فعلا به غیر از رییس دادگاه که این طرح رو پیگیری خواهد کرد و قرار شد اسمش رو نگم(ولی آدمش هست یعنی!) معاون اول و رییس آزکابان احتمالی هم رو اکنون میتونم اعلام کنم!

مفتخرم که بگم برای معاون اولی ،مدیر سابق و همچنین وزیر سابق،یکی از قدیمی ترین اعضای سایت و از بهترین نویسنده های سایت، کسی که چندین مسئولیت مهم رو در این سایت داشته و از همه مهمتر یکی از مرگخواران وفادار لرد سیاه،جناب لودو بگمن رو معرفی کنم که برای این این پست درنظر دارم!
داخل پرانتز این نکته رو بگم که ممکنه،یا بهتره بگم مطمئنا خیلی ها با لودو بگمن مشکل دارند...ولی حتی اونها نمیتونن توانایی های لودو رو زیر سوال ببرن...امیدوارم بودنش کنار من که یک ساله عوض سایت هستم، به من کمک کنه!

اما برای پست ریاست زندان،یکی از مشتی ترین و با استعداد ترین تازه واردها رو درنظر دارم که هبچ کس در مرامش نمیتونه شک کنه...باافتخار اعلام میکنم برای این پست تراورز رو نظر دارم...امیدوارم این کاربر هم در آینده در صورت اعتماد شما به من،به بهترین شکل ممکن از عهده آزکابان بربیاد!

در مورد باقی پست ها هم در بیانیه های بعدی اسامیشون رو برای مسئولیت اون انجمن یا هر پست دیگه اعلام میکنم...به هر حال من برنامه دارم...باید کسایی رو پیدا کنیم که با برنامه هامون بسازه!

در پایان ذکر این نکته لازم است که در مورد سوتفاهمی که صورت گرفته(بیناموسی نویسی)کاملا توضیح داده خواهد شد در بیانیه های بعدی تا اگر کج فهمی هایی در این مورد وجود داره،برطرف بشه!

هیچ ایده دیگری مطرح نشده غیر از کابینه. که زیاد نمیتونه تاثیر گذار باشه.

به بخش اخر نگاه کنید، بیناموسی! چه معنی میدهد. شاید اکثر دعواها و اعتماد نکردن ها به این کاندیدا ی اب زیرکاه همین مسئله باشد. به نظر من حتی نباید این کلمه در جمعه بکار برده شود. ضمنا اینکه همه از ظرفیت آحاد جامعه مطلع اند. این طرح اساسا غیر قابل کنترل است. جناب لسترنج حتما باید تو ضیح بیشتری در این مسئله بدهند. و تیکه ی دیگر و آخر:
نقل قول:
من و آرسینوس جیگر کاملا قبل از اینکه نتیجه تایید صلاحیت ها بیاد،با هم هماهنگ بودیم و قرار بود که با هم یه کارایی انجام بدیم!
نتیجه تایید صلاحیت ها که اومد و شورای عالی ویزنگاموت آرسینوس رو تایید کرد و تشخیص داد من ممکنه بعدا با قشر خاصی مشکل پیدا کنم(!) داستان عوض شد و آرسینوس شد تنها نماینده مرگخوارها و طبیعتا از حمایت خیلی هاشون برخوردار شد!
اونایی که قبلا از من حمایت کرده بودن و توقع نداشتن رد صلاحیت بشم،بعد نتایج تایید صلاحیت ها اکثرا به طرف باقی کاندیدا ها کشیده شدن و دیگه منتظر نتیجه تجدید نظر نشدن...چون توقع نداشتن رای برگرده همونطور که حتی من انتظار نداشتم!
حالا طی اتفاق عجیب و بی سابقه ای توی همون ساعات اولیه ملت بدون اینکه برنامه ها رو ببینن پریدن و اعلام حمایت کردن از کاندیدا ها...و الان احساس میکنن که ضایع است اگه رای شون برگرده...نه...ضایع نیست...تا 18ام فرصت تبلیغات گذاشتن که چی؟!برای اینکه ملت تصمیم بگیرن به کی رای بدن!

یه مورد مهم دیگه رو هم باید اینجا بگم تا سوتفاهمی پیش نیاد....فکر کنم قشنگ نباشه لرد رو بیارم اینجا توضیح بده...ولی داستان اینه که حمایت لرد از آرسینوس قبل از تایید صلاحیت من بود و حتی اگر نظر واقعی لرد آرسینوس باشه(که هست)همونطور که ایشون فرمودن صرفا نظر شخصیه حضرت لرد بوده و به باقی مرگخوارها صریحا اعلام کردن که به هر کسی که میخوان رای بدن...نه فقط من و آرسینوس...به هر کدوم از پنج کاندیدای دیگه خواستن میتونن رای بدن!


مطمئنا طرفداری لرد برای کاندیدا بسیار مطلوب است. اما هیچگاه لرد به کسی نگقته اند به فلانی رای بدید چون مرگخواره! اگر کسی کاری این چنینی انجام داده ، قطعا باید خجالت بکشد و در همان جایی که این موضوعات را مطرح کرده عذرخواهی کند. وزارت امسال مهم تر از دیگر سال هاست. این انتخابات باید فارغ از مسائل گروهی برگزار شود.

و ضمنا اینکه از حالا رای خود را نیز مشخص کنید غلط است. باید اینکار با صبر و حوصله انجام گیرد:اینکه برنامه ها رو ببینن پریدن و اعلام حمایت کردن از کاندیدا ها...و الان احساس میکنن که ضایع است اگه رای شون برگرده...نه...ضایع نیست...تا 18ام فرصت تبلیغات گذاشتن که چی؟!برای اینکه ملت تصمیم بگیرن به کی رای بدن!
موضوع مهمی بود که رودولف به خوبی به ان اشاره کرد.

- اخخخخخ
صدا از سمت صندلی مجری می امد.

- و قطعا مقاله ی دیگه ای خواهم داشت در باب بررسی رفتار عجیب و تقریبا زننده سیریوس بلک که میخواستم همینجا مطرح کنم ولی این برنامه زیادی طولانی می شد.

- کنتتت! واییی

- برنامه ی بعدی در رادیو وزارت خواهد بود تا ما به هر سه رسانه خواندنی دیدنی و شنیدنی سر زده باشیم.

- کنت الاف! من ازت شکایت میکنم.

فیــــــــــــــــــس! شترق!



پاسخ به: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۱:۰۸ دوشنبه ۸ تیر ۱۳۹۴

وندلین شگفت انگیز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۲ پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۱:۲۹ دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶
از اون طرف از اون راه، رفته به خونه ی ماه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 382
آفلاین
[بله...و اگر خدا یاری نمیکرد و انتخاباتی به راه نمی افتاد، همانا که سیریوس تا ده سال آینده تاپیک را قرق(قرغ؟غرغ؟غرق؟ اوه نه!) کرده و به اجرای کنسرت و کسب درامد جهت کسب بودجه همان ده سال آینده وزارت می پرداخت...والاع]


بینندگان جادوگر تی وی که از اردیبهشت تا الان با هر بار روشن کردن تی وی مذکور با یکی از کنسرت های آقامون ابی سیریوس قمیشی مواجه می شدند، از خوشحالی سکته نکنند و به دار باقی نپیوندند. انتظارها به سر رسید! با برنامه ای متفاوت میزبان نگاه گرمتان خواهیم بود! این شما و این ویژه برنامه انتخاباتی جادوگر تی وی!


(دوربین با سرعت خسته ای از ورای دریای سیاه عبور می کند و کم کم به آزکابان نزدیک میشود. دیوانه ساز هایی که چونان مگسان دور شیرینی گرد این زندان مخوف پرواز می کنند، با آیکن آقای دوربینی* به دوربین نزدیک شده، بای بای می کنند و دور می شوند.)
-اینجا دریای سیاه؛ آزکابان. غرش امواج ناله زندانیان را در خود می کشد. زندانی که حتی صدای فریاد کمک خواهی هم از آن گریزی ندارد. یوهاهاهاهاها!

(کارگردان سوار بر جارو از گوشه کادر ظاهر شده، با کروشیویی گوینده را وادار به چسبیدن به متن و نمک نریختن می کند! دوربین با همان سرعت خسته از دیوار بلند ترین برج زندان عبور کرده-پناه بر مرلین!-، زرتی وارد دفتر آرسینوس جیگر می شود. جیگر در آرامش مشغول مطالعه است.)

-آرسینوس جیگر سرزندان بانی این قلعه مخوف را بر عهده دارد. در طی مدت مدیریت وی بر آزکابان، نه تنها بر اثر سر و کله زدن های هر روزه با دیوانه ساز ها دیوانه نشده، بلکه با آرامشی مثال زدنی سرسختانه آنها را مدیریت می کند. از بین چهار کاندیدا تنها اوست که در وزارتخانه تجربه عملی و نظارتی دارد. جیگر با زندانیان تعامل خوبی برقرار کرده است...

(صدای هری پاتر که گویی سلول بغل دست دفتر مدیر را اشغال کرده، رشته کلام گوینده را را پاره می کند:)
-جیگَر!
-جیگِر با گاف مکسور پاتر!
-جیگــــــَــــــر!
-جیگِــــــــِـــــر با گاف مکسور، پاتر!
-جیگَــــــــــَـــــر!
(کارگردان وارد عمل شده، نیمی از فیلمنامه را توی حلق پاتر جا می دهد. گوینده با اضطراب برگه های متنش را مرتب می کند و ادامه می دهد!)
-وی با وجود سر و کله زدن با خطرناک ترین مجرم های دنیای جادوگری، هرگز با هیچ جادوگر و ساحره ای دست به یقه نشده و نهایتش طرف را به طور رسمی در دوئل نابود ساخته است. نظارت موفقیت آمیز وی بر آزکابان برگ زرین دیگری بر موفقیت این معجون ساز شگفت انگیز© است. و آرسینوس فقط بر آزکابان نظارت نمی کند، او رییس گروه گریفندور نیز هست!

(تصویر کات می خورد. دوربین نمای بسته ای از راهرو منتهی به تالار گریفندور می گیرد و ذره ذره به ورودی آن نزدیک می شود.)
-گریفندور که پر جمعیت ترین گروه از گروه های چهارگانه هاگـ...
بوشومف!

(دوربین به شدت به عقب پرتاب شده و با دیوار محشور می شود. تصویر قطع شده، صدای فریاد بانوی چاق روی برفک ها پخش می شود!)
-اینجا یه ملک خصوصیه! احدی از غیر گریفندور چشمش به توی تالار ما بیفته چشمش رو از کاسه در میـــــــــــــــارم!

(دوربین با فلاکت تعمیر شده، به آزکابان برمیگردد لاجرم. در این فاصله گلچین کنسرت های اخیر سیریوس پخش می شود! )
-شایعات از این قرارند که گروه خفن© مرگخواران از آرسینوس حمایت تمام و کمال میکند. شایعاتی که با تایید صلاحیت شدن رودولف لسترنج، مشکوک تر و هیجان انگیز تر شده اند...! هر چند که رهبر مرگخواران، لرد ولدمورت، خفن خفنان©، بلافاصله حمایت خود را از این معجون ساز محبوب و محجوب اعلام کرد!

(صفحه سیاه می شود. کلمات زیر با روخوانی گوینده بر صفحه نقش می بندد!)

#به کسی رای دهید که تجربه لازم و کافی در امور اجرایی وزارتی داشته باشد!
#به کسی رای دهید که با جدیت برای وزارت برنامه ریزی کرده و امتحان خود را در دو انجمن مختلف پس داده است!
#به کسی رای دهید که سرد و گرم ایفا چشیده باشد!
#به کسی رای دهید که دشمنان و دوستانش به یک اندازه به او احترام می گذارند!
#مهم نیست مرگخوارید یا محفلی، گریفندوری هستید یا راونکلاوی، یا شاید هافلپافی و اسلیترینی! به شایسته ترین فرد رای دهید!
#رای شما، سرنوشت شماست!



*آقای دوربینی بنده خدای جالب و بامزه ای بود که در تماااااااااااام مراسم های رسمی و دولتی تصویرش دیده میشد و الان یه مدته نیست نمیدونیم کجاست بنده خدا. آقای دوربینی اگه منو داری سلام. مخلصیم دادا. دلتنگتیم


ویرایش شده توسط وندلین شگفت انگیز در تاریخ ۱۳۹۴/۴/۸ ۲۰:۴۹:۳۶

تصویر کوچک شده


دیدمش از این جا رفت، اون بالا بالاها رفت!


پاسخ به: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۳:۳۴ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴

گریفیندور، مرگخواران

مرلین کبیر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۴۸ دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲
آخرین ورود:
دیروز ۲۲:۵۴:۵۲
از دین و ایمون خبری نیست
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
گریفیندور
ناظر انجمن
پیام: 739
آفلاین
دی دی دی دینگ دینگ دینگ

دوربین از چشمان و بینی عقابی مجری زوم اوت کرده و صحنه ی استودیو را نشان می دهد. مجری با اشاره کارگردان در حالیکه سعی داشت هیجان زدگی خود را کنترل کند، شروع به صحبت کرد:
- شب همگی تون بخیر! اینجانب باسیل کوزلوف، همراه با همکار عزیزم، اباذر، در خدمت شما هستیم.

دوربین به صندلی خالی کنار مجری زوم کرد، در ابتدا چیزی معلوم نبود، اما با روشن کردن حالت مادون قرمز، سایه ی کمی تا قسمتی مفهومی از یک جن ِ واقعی دیده شد که بر روی پیراهنش و یا آن چیزی که به نظر پیراهن می آمد، نوشته شده بود بدن سالم در گرو معجون سالم، معجون سالم تخصص ماست. جن به سمت دوربین لبخندی زد و با اشاره سر به همکارش اشاره کرد.
- ممنونم از همکار عزیزم که از اول تا به امروز طرفدار رفیق جیگِر بوده و هست. و اما برنامه امشب رو با مهمترین اتفاق چند روز اخیر شروع می کنیم.

موزیک هیجان انگیزی پخش میشه و تلویزیون درب ورودی ستاد انتخاباتی آرسینوس جیگر رو نشون میده که جمعیت عظیمی از طرفداران و هواداران و دوستان و یاران وی حضور دارند و لحظه به لحظه به جمعیت افزوده میشه.
آرسینوس در نهایت خضوع و فروتنی بر روی یک میز معمولی و ساده نشسته بود و در حال حرف زدن جداگانه با ملاقات کنندگان و طرفداران بود. همه چیز در ستاد به نظر عالی می آمد تا اینکه دوربین به زمین خورد و فقط پای افراد دیده و صدایشان شنیده میشد.
- اومدن! مژدگونی بده آرسینوس! اومدن!

دوربین چکمه های سیاهی را نشان می داد، چکمه هایی از چرم اصیل و براق که از شدت پاکیزگی، می درخشیدند و انتهای ردای سیاه رنگ فرد نیز دیده میشد. تصویر بردار به سختی بلند شد و بعد از مقداری تنظیم، توانست چهره ی شخص سیاه پوش را نشان دهد. لرد ولدمورت، رئیس مرگخواران و پدر معنوی جادوگران جهان، در چارچوب در ایستاده بود و با لبخندی به آرسینوس و ستادش نگاه می کرد.
- اینجور موقعیت ها همیشه پیش نمیاد. شاید سالی یک بار. برای همین سعی کنین در روند انتخابات شرکت داشته باشین. از کاندیدای مورد نظرتون حمایت کنین. البته هیچ اهمیتی نداره که آرسینوس اون وسط مثل یک ستاره می درخشه... شما از هر کاندیدایی که دوست دارین حمایت کنین اما اگر از آرسینوس بیشتر حمایت نکردید، مایل هستیم تا با دخترمون، نجینی آشنا بشین و گپ و گفت کوتاهی داشته باشین، ایشون دلایل خوبی برای قانع کردن شما دارند.

آرسینوس بعد از شنیدن این سخنان، به نشانه ادب و احترام به بزرگتر که همیشه واجبه، به سمت لرد سیاه شتافت و سعی کرد که دست اربابش رو ببوسه که البته در آغوش گرم لرد سیاه فرو رفت.

دوربین به سمت بقیه ی افراد حاضر در ستاد چرخید، همگی در حال تشویق سوت زدن بودند، صدای جمعیت به جرئت تا به بارگاه ملکوتی و تخت زرین مرلین نیز می رسید. لرد سیاه صدایش را صاف کرد و دوربین نیز به سمت وی برگشت، رئیس مرگخواران دست آرسینوس را بالا برد و خطاب به اعضای حاضر در ستاد گفت:
- و باز هم اهمیتی نداره که آرسینوس ما بسیار با کفایت و با درایت و با استعداد(برخلاف هکتور) هستن. و اصلا مهم نیست که به نظر ما ایشون هم همچون سیوروس وزیر بسیار خوبی خواهند شد و ما در کنارشونیم. شما از هر کاندیدایی که دوست دارین حمایت کنین ولی باز هم مایلم به اطلاعتون برسونم که مرلین شدیدا منتظر تصمیمات شماست و از اونجایی که ایشون از دل و ذهن شما آگاه هستند، مطمئنا خواهند فهمید که از کدوم کاندیدا حمایت تر می کنین، و ایشون وعده عذابی سهمگین دادن به کسانی که مقداری از حمایتشون به آرسینوس کمتر و به بقیه کاندیدا ها اضافه بشه.

مرلین از پشت سر لرد سیاه ظاهر شد و در حالیکه دستش را بر روی شانه آرسینوس گذاشته بود، گفت:
- ما حرف های لرد سیاه را تایید میکنیم و بدینوسیله حمایت خودمون رو از این فرد شایسته و فرهیخته اعلام می کنیم، باشد که با حمایت اربابانه لرد سیاه و برکت ملکوتی مرلین، به موفقیت های بسیاری دست یابد.
صدای کف و سوت دوباره از ستاد برخاست و دوربین بر روی چهره ی پر افتخار آرسینوس زوم کرد و سپس به سیاهی گرایید.

مجری در حالیکه خودش نیز همراه با حاضرین در آنجا کف و سوت میزد، بعد از اینکه متوجه شد پخش قطع شده است، با لبخندی گفت:
- تا دیداری دیگر که به امید مرلین خبر وزارت جناب جیگر را به شما بدهیم، مرلین یار و نگه دارتان.


خخخخخخشششششششششششششششششش




پاسخ به: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۴:۳۸ سه شنبه ۲ تیر ۱۳۹۴

سيريوس بلك قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۶:۲۲ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴
از موتور خونه جهنم !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1086
آفلاین
موزیک ویدئوی دستی!

سیریوس و چهار پنج نفر پشت سرش وارد چت باکس میشن. موسیقی همزمان شروع میشه.

دی ری ری ری دین. دی ری ری ری دین. دی ری ری ری دین دیــــــــــــن. دی ری ری ری دین دیری دین.

سیریوس شروع می کنه به قدم زدن در سطح چت باکس و شروع به خوندن می کنه:

اینجا چت باکسه، یعنی جائی که
هر کی که توش می بینی دنبال چیز میزه

تهیه چیز توی مکان عموووومی،
می فهمی تو هم سالم نیستی یه بیمار بودی!


(تصویر ساحره ای که کنار چت باکس داره یه چیزایی رو بسته بندی میکنه)

اینجا همه چیزن میخوای باشی مث بی چیز؟
بذار چش و گوشتو اون وا کنه با چیز!

اینجا چت باکسه لعنتی! شوخی نیستش
خبری از گل و نوشیدنی کره ای نیستش!

اینجا چیزیه بکش تا کشته نشی
اینجا نصف چیز می کشن نصف تیزی!

اختلاف دوز چیزا اینجا بیداد می کنه
روح مورفین و زخمی و بیمار می کنه


(مورفین نشون داده میشه که در بستر بیماری افتاده و قلبش از این همه نا به سامانی چیز گرفته)

همه کنار همن کتابدار و محفلی خفن
واسه یه نخود همه میخوان گالیون ندن!

حقیقت روشن خودتو به اون راه نزن
روشن ترش می کنم پس بمون چیز نزن

مرلین پاشو! من چند سالی باهات حرف دارم
مرلین پاشو پاشدی نشو ناراحت از کارم
کجاهاشو، دیدی تازه اول کارم
مرلین پاشو من یه چیزیم باهات حرف دارم

فلو با تسترالش کنار یه بنزه (آذرخش مدل بنز)
داره مواد میفروشه به جادوگر بنزه!


(تصویر ساحره معلوم الحال نشون داده میشه که داره به جادوگری بسته میده پول میگیره)

من و تو او بودیم از یه مکتب
ولی حالا ببین جوون مردم اَ دس رفت!

دلیل چرخش سر ایرما نیس حادثه
چیزه که سرشو می چرخونه، جالبه


(ساحره ای کنار چت باکس در ملا عام در حال استفاده از زغال و ...)

این روزا اول چیزه، چیز فروش!
همه مردم، ایرما، اون فلو!
()

بچه میخواد با فلو بازی کنه، دامبل نمیذاره
فلو سابقه اش خرابه، چون تو چتر چیزی داره


(کودکی پاک و معصوم به فلورانسو خیره شده که با ظاهری فریبنده از کودک دعوت به عمل میاره که به آغوش او بره. در این بین دامبلدور وارد عمل میشه و با نگاهی غضبناک به فلو امر به معروف می کنه که حجابشو درس کنه و از مواد فروشی دست برداره)

همه آگاهیم از این بلایا
حتی فرشته هم نمیاد این ورا تا،
نشه فنا با، همین بلایا

اما کمک نخواستیم اشک بریزه کافی
همین برا ما آدم سالم حرفامو درک کرد، تموم نکردم حرفامو برگرد

مرلین پاشو! من چند سالی باهات حرف دارم
مرلین پاشو پاشدی نشو ناراحت از کارم
کجاهاشو، دیدی تازه اول کارم
مرلین پاشو من یه چیزیم باهات حرف دارم

تا حالا شده عاشق دختر بشی؟
میخوام حرف بزنم رک تر، بشین


پیش خودت میگی اینه عشق تاریخی
اما عشقت با یه چیز فروشه بابا خواب دیدی!


(تصویر پسری که شکست عشقی خورده، نامزدش رو می بینه که داره با ساحره ای سالخورده به سمت کتابخونه میره)

خیره، یادت باشه غیره، خودت بزن قید
هرچی آدم تو کنارت میبینی چو عیبه

یکی همسن تو سوار تسترال آلبالویی بهت پوزخند میزنه
میکنی با کینه دعا که منم میخوام مایه دار بشم عقده رو کنم ترکش
دعا نکن بی اثره نمی کنن درکش


(ساحره ای جوان سوار بر 206 تسترال آلبالویی نشون داده میشه که با درآمد حاصل از چیز داره میره دربند دیزی بزنه)

میخوای بخوابی؟ تو بیداری کابوس ببین!
بیا با هم به این دنیا چیزه درست بدیم

باید چیز کشیده باشی تا نبینی تو چیز رو هر جا
کنار هاگزمید نبینی چیز رو اونجا

مرلین بیدار شو یه سالم باهات حرف داره
نکنه تو هم به فکر اینی که چیز صرف داره؟!


(تصویر مرلین که خوابه و داره به فلو فکر میکنه که کی میاد واسش چیز بیاره)


ویرایش شده توسط سيريوس بلك در تاریخ ۱۳۹۴/۴/۲ ۲۰:۵۲:۱۴

تصویر کوچک شده


پاسخ به: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۸:۴۴ شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۴

سيريوس بلك قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۶:۲۲ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴
از موتور خونه جهنم !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1086
آفلاین
اینجا، جادوگران

- و همینک ارتباط زنده ای داریم با محل برگزاری کنسرت سیریوس بلک ملقب به حاج سیریوس آهنگران در سالن سی هزار نفری وزارتخونه که قراره این کنسرت رو به طور زنده برای شما عزیزان پخش کنیم. زیاد وقتتون رو نمی گیرم بریم برای دیدن و شنیدن کنسرت.

در این لحظه محل برگزاری کنسرت نمایش داده میشه. ردیف های متعدد صندلی مملو از مشتاقان و طرفداران سیریوس هست. صندلی ها به صورت منحنی در کنار یکدیگر قرار گرفته اند. نور صحنه تاریک میشه. در این لحظه سیریوس که یک شلوار جین و یک پیرهن مشکی یقه باز پوشیده با یک حالت غمگین و سنگین از طرف راست تماشاچیان به روی سن میاد. از طرف دیگر هم رودولف لسترنج وارد صحنه میشه.
بر روی اسکوربورد بالای سن کلمات رودولـ ـ ـ ـ ـفـ ـ ـ ـ & آهـ ـ ـنـ ـ ـگـ ـ ـران نقش می بنده و در این لحظه همه شروع به کف زدن می کنند.
سیریوس دستش رو به نشانه سکوت و احترام بالا میاره و در این لحظه آهنگ شروع به نواختن می کنه. رودولف:
- هاااااااااایییییییییی هاااااای هاااای هاااااای هاااااای...

(سیریوس شروع به خوندن می کنه و دستانش رو هم در حین خوندن حرکت میده)

واسه سه دیقه تو دلت راه بده مارو
تا من نشون بدم جادوگران و رابطه هارو
اینا حرفای امروز و دیروزه برپا
جادوگران شده اسیر یه ویروس مرگبار
دیگه احتیاجی به گِله از مدیرا نداریم
دیگه احتیاجی به محفل و مرگخوارا نداریم
یه جنگ روانیه حالا تو جادوگرانه
همه افتادیم به جون هم ویزارد و بیگانه
با تنی خسته کوفته خشکیده میری
که با ایفای نقش مدیرا کشتی بگیری
وقتی جلوت پست می زنم میگی موفق باشی
توی پخ (پیام شخصی) بهم میگی میخوای بلاک بشی؟
نگاه ما به همدیگه شده مثل قاتل
توجه نمی کنیم دیگه به حس باطن
توی "نحوه ی برخورد" چندتا کاربر ساده
دارن از دعوا می کنن سوءِ استفاده
چه کاربرا که تا می بینن یارو مدیره
میگن رول بی رول این آقا بُتِ کبیره
رول چیه بابا؟ این حرفا رو ولش
رولو دیدی برسون سلام ما رو بهش
چه کاربرایی که واسه همین از اینجا رفتن
اما این مشکلات همه توی روزای هفته ن
هرکس شناسه ی خودشو بغل کرده
اینا پیشرفت نیس اینا عقبگرده

( در این لحظه سیریوس مشتش رو در هوا تکون میده و عقب میره. رودولف ادامه شعر رو می خونه:)

ای داد از این همه بیداد
خواهم که ز غم شوم آزاد
از جور و ستم همه فریاد
چون خانه ی من شده بر باد

( دوباره سیریوس میکروفون رو بالا میاره و ادامه میده:)

دیگه ریخته توی دل من هرچی درده
دلیلش به شیش سال پیش برمیگرده
روزای اوج دعوا و بحث که از
همه شون چیزی نموند جز ترسِ محض
به یکی گفتم تو بیا بین کاربرا یک باش
اشکال نداره که اون ازت خون به چشم داشت
به حرفش گوش کن منصف باش باهاش یه خورده
گفت: مینروا وزیر بوده، حالا که مرده!!
خاطراتیه که من تو شعرم می نویسم
قلم کلماتو میاره و مینویسم
اینا باعثه گلوم پره از بغضی شه
که ببنده به دهنم راه اکسیژن
شاید به اینجا و این شعر اهمیتی ندی
منظورم اینه تو اینجا هم هس کاربرای بدی
ولی هه! اینجا خونَمه، وطنمه
جادوگران دلیل وجود شناسَمه

(دوباره رودولف به وسط سن میاد و شروع به خوندن می کنه:)

ای داد از این همه بیداد
خواهم که ز غم شوم آزاد
از جور و ستم همه فریاد
چون خانه ی من شده بر باد

(سیریوس:)

دیگه ترس برخورد و رفتار و روابط ما
داره کثیف تر میشه از هوای تهران
بعضی میگن جادوگران یه قفسه باید
از اینجا بری تا بکشی یه نفس راحت
میگن از بین فسیلا فقط مونده پرسی
اوله راهه واسه لینی و لونای خرسی (این بر می گرده به سال های قبل)
که بعدِ منفجر شدن بمب ریونی
هیچ تاپیکی تو جادوگران دیگه بی سوژه نی!!
تو هم بیا جلو خودتو بساز، میتونی!
چرا واسه سطح پست همو قصاص میکنین؟
دوست من به خدا من هستم به صعود تو راضی
پس بیا با هم بشکنیم این خطوط موازی

( موزیک - سیریوس سرش رو پایین میندازه - دوباره بالا میاره و با صدایی گرفته ادامه میده:)

میدونم اینو، غرور ما جادوگرانی ها به گذشته ی ماست، به تاریخ ماست
ولی به خدا اون دیگه گذشته!! الآن ما چی هستیم؟ الآن واسه آینده مون چی داریم؟
بیا دوست من، بیا دست همدیگه رو بگیریم، تا آینده ی جادوگران به اسم منو و تو افتخار کنه..


ویرایش شده توسط سيريوس بلك در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۲۳ ۸:۵۰:۱۳

تصویر کوچک شده


پاسخ به: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۷:۱۸ جمعه ۲۲ خرداد ۱۳۹۴

سيريوس بلك قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۶:۲۲ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴
از موتور خونه جهنم !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1086
آفلاین
اخبار ساعت 2

ما مسلح به ارکان دولتیم
بر صف شورشیان حمله می بریم

ما همه پیرو خط قدرتیم
بر صف دشمنان حمله می بریم

لا الا...
لا الا لا الا...


متعلقات اخبار و اینا خلاصه تموم میشه و تصویر گوینده نمایش داده میشه. (کت و شلوار خاکستری. قیافه ولایتی وزارتی . شما هم فک کن الان یه ناهار سنگین زدی به بدن، بشین اخبار ببین حالا )

- بسم المرلین الچپر چلاق پیر! بینندگان عزیز، سلام، ظهر آدینه شما بخیر! و اینک سر خط خبر ها.

دیری رین رین، بوم بوم!

گوینده: مقابله با اشرار و قاچاقچیان در سطح شهر!

تصویر فلورانسو نشون داده میشه که گرفتنش دارن می برن.
مامور1: قربان سوژه رویت شد! الان می گیریمش!

فلو که در چت باکس مشغول چیز فروشی بود با دیدن ماموران فرار می کند. سه مامور از رو به رو شیرجه می زنن میگیرنش.
فلو: من معتاد نیستم! اوا دستمو ول کن نامحرم!
مامور: حرف نزن بوقی! در ملا عام داری مواد میفروشی!
فلو: مواد؟ مواد چیه باو؟ این حرفا چیه؟
مامور: بیا اینا چیه تو جیبت پس؟
فلو: بابا اینا آرده من بین جوونا پخش می کنیم واسه شفا!
مامور: حرف بوق نزن. برو توی ماشین... گیش گیش! (افکت درگیری)

دیری رین رین، دین دین!

گوینده: خطیب ناماز جمعه محفل ققنوس خاطر نشان کرد:

تصویر دامبلدور نشون داده میشه که پشت تریبون وایساده.
- وزارتیان بدانند، که ما آنها را قبول نداریم. انقدر تحریم کنید... تا تحریم دانتان پاره شود.

جماعت که مث موج چپ و راست میرن:
- مرلیییییییییییییییین اکبر! مرلییییییییییییییین اکبر! مرگ بر ضد ولایت ققنوس. مرگ بر وزارت. مرگ بر وزارت. مرگ بر منافقین مزدور!

دیری ری رییییییییییییییییییییین!

دوباره مجری نمایش داده میشه.
- و اما قبل از اخبار، در خدمت وزرای سحر و جادو هستیم و گفت و گوی کوتاهی رو با این عزیزان داریم.

دوربین لانگ شات میشه و یکی از وزرا سمت راست گوینده مشخص میشه. سیریوس با کت و شلوار قهوه ای همیشگیش شروع به صحبت می کنه:

- سلام عرض می کنم خدمت مردم عزیز. وزیر اسنیپ به دلیل افتتاح پروژه ساختمان پزشکان جادویی در هاگزمید نتونستن که بیان.

گوینده: ما خوشحال می شدیم که هر دوی شما اینجا بودید. و اما علت حضور شما، شک و شبهه هایی هست که در رابطه با برخی نهاد های منتسب به وزارت به وجود اومده... خودتون توضیح بدید.

سیریوس جرعه ای آب میخوره و میگه:
- عده ای هستن، میان، توهین میکنن، وزارت رو زیره سوال می برن. مردم رو تهییج می کنن. به زندان بان شریف ما تهمت می زنن. زندان مارو زیره سوال می برن. من اجازه میخوام برای اینکه وقت مردم گرفته نشه و به اخبارشون برسن، خیلی سریع این اسلاید ها و تصاویری که پس از بازدید از زندان تهیه کردیم رو نشون بدید.

تصویر کوچک شده


ببینید. این نمای آزکابان از راه دوره. ولی اصلش که اینجوری نیست. تصویر بعدی لطفا.

تصویر کوچک شده


بله... شما نزدیک که بشی اینو می بینی در واقع! مدرنیته در بدنه این ساختمان مشاهده می کنید.

مورد بعدی اینکه در مورد بند زنان و عدم رفاه و اینا گفتن. خواهش می کنم تصاویر بعدی رو مشاهده کنید.

تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


بفرمایید! این وضع زندانی ها! دارن صفا می کنن! وای فای، آب سرد، سونا، جکوزی، آب گرم. همه چی داره. چند تن از زندانیان هم خواستن تا تصاویرشون پخش بشه.

تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


بله! خودتون شور و اشتیاق رو در بین زندانیان عزیز مشاهده می کنید. بنده عذر خواهی می کنم از شما و بینندگان. چون الان مجبورم که برم. نشست سران اتحادیه جادوگری امشب در مقر سازمان ملل جادوگری برگزار میشه و ما هم باید حضور داشته باشیم. مرلین نگهدارتون.

گوینده با تعجب:
- بله... خیلی ممنون جناب وزیر. خب، در عالم سیاست این فشردگی های کاری چیز طبیعی هست، و اینک ادامه اخبار...


تصویر کوچک شده


پاسخ به: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۲:۴۰ پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۴

سيريوس بلك قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۶:۲۲ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴
از موتور خونه جهنم !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1086
آفلاین
جماعت زیادی جلوی سن سر پا ایستادن و با شور و شوق منتظرن تا کنسرت شروع بشه. مجری:
- جادوگران و ساحران عزیز و گرامی. تشکر می کنم که تا اینجای برنامه با ما همکاری های لازم رو داشتید. و اما هنرمند و خواننده بعدی که قرار هست امشب اجرا داشته باشه... کسی نیست جز...

در این لحظه روی صفحه نمایش طویل که در بالای سن از این سر تا اون سر طول داشت کلمات زیر نقش بست:

حـ ـ ـ ـ ـاج سیـ ـ ـ ـ ـریـ ـ ـ ـ ـوس آهـ ـ ـ ـ ـنـ ـ ـ ـ ـ ـگـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـران


سیریوس به همراه 13 نوازنده به روی صحنه میاد و به جماعتی که حالا یک پارچه نام اورا صدا می زدند ادای احترام می کند. سیریوس:
- خیلی ممنونم. سلام و شب بخیر دارم خدمت مدعوین گرامی. آهنگی که امشب قرار هست اجرا کنیم، آهنگ بد شدم هست. از جدید ترین کارامه. امیدوارم که مورد پسند شما عزیزان قرار بگیره.

( نوازنده ها شروع به نواختن می کنند )

سیریوس شروع به خوندن می کنه:

متاسفانه اینو یاد گرفتیم، بجنگیم
حتی بعد اینکه زاغ گرفتیم، از یه پست
تا تو نحو پست زدیم سریع محکم طرفو به بوق گرفتیم

فهمیدیم که خوب بودنمون بازتاب نداره
وجدان تا آخره این داستان سرابه
فهمیدیم کبابی آثاره ثوابه
به معترض فقط بگیم که بازار خرابه

فهمیدم کارات میتونه یکی دوروزه عادی شه
حتی خفن ترینا تو ترین ها عادی شه!
یادگرفتم که تخریب کنم ، تا یه خفن دیدم بگم ولش کن شاخ میشه

یادگرفتیم که از همه دورمون آتو جمع کنیم تبدیل به اسلحه کنیم
درد دلارو بشنویمو وقت دعوا، همون درد دلاشونو مسخره کنیم

تو دل یک سایت پر از فازهای منفی راه های مخفی
پُره خطر، مارهای افعی
ایستادی تو چهار راه تردید ، درگیری
که سکوت کنم و مظلوم تر شم اجازه بدم همه از روم رد شن
یا بشم یه مدیر که با طبیعت خودشو وفق داد با مرگ خلاقیت

نگو مسئله رو واکنش باز
خب مسلمه هر کنشی واکنش داشت
رود بودیم سد شدیم
روز بودیم شب شدیم
خوب بودیم رد شدیم
و بد شدیم...

نسل به نسل خون به خون
این بین ما میچرخه اینو خوب بدون
ما مثل دومینو بهم ضربه میزنیم
تو به من من به اون اون به اون

مگه خودم خیر دیدم...
جواب خودمو خیر میدم!!
مدیر سابق که میدید دارم طرح میدم
ولی بوق میزد هی قانونو پیچ می کرد

هی مرلین! ، خودت شاهدمی
حس میکنم داریم میریم تو یه چاه عمیق
قبول کن دفاع تو این مورد وارده
منم بد نبودم ولی خودت یادته اونروزی رو که وایساده بودم تو روی مدیر!
دیدم یارو پشت میز شیک و شکیل
نشسته بود، یه غول بیریخت که از سر تا پاش فقط داشت پول میریخت
تو اون لحظه حس کردم که روز رفتنمه
دیدم اونا که تو آشغالیشه، طرح های خفنمه

منو شناخت ولی کاره ای نبودم
با اون همه ایده هایی که من داده بودم
اینهمه تو طرح دادی اونم پاداشت
تایید کرد اونی رو که نوکره باباشه
یه اعتصاب پست یه اعتراض مامان ینی طرف دمه دره یه پاپیونم بالاش

لفظ میاد همون طرف که روش حساب کنن
میگه میخوام به اموال مدیر اضاف کنم
خیلی خودساختس همون آذرخشم از مدیر خرید از دم قسط ماهی هزار تومن

ولی ، من قرض کردم تا برات طرح کردم
من کف این سایتو برات فرش کردم
من واسه ی نوشتن اون پست وقت صرف کردم
من ، تورو یه مدیر مردمی فرض کردم...

این همه بحث کردیم آخرش چی شد؟
بهتره بگذریم، قصه همین شد

(در ادامه آهنگ، خواننده اشاره داره به ماجرای عشق قدیمیش، آیلین پرینس که یکی از مدیر زاده هارو به سیریوس ترجیح میده و میره و از قضا دوباره بر می گرده)

من با تنهایی ، تو با تنهایی که تورو ولت میکنن تو اوج تنهایی...
تو اون سایت پُر نقاب
تو با اون بساز
من با قرص خواب

اگه بپرسم اون کیه که باهاشی بهم میگی با لبخند بابا اونکه داداشیمه
هه ، همون داداشیا دوشیدنت
منو در آوردن و تورو قاپیدنت

گفتم تو خراب میشی اونو آباد میکنی
تو که عروس نمیشی اونو داماد میکنی
اااااااای.. تو که حرفات تا این روز دروغه
یه تو زردی که حتی نیمروت دو روئه

گفتی برگشتم، دوباره خامت می کنم
گفتم ببخشید؟ گفتی خواهش می کنم
بعد شیش سال درای دلت باز شدن (عه؟)
واسه خودم اومدی یا چونکه شاه شدم؟

متلکاتو نگه داره واسه بعد
اون به کنار در اصل من دائمم (همیشه هستم)
اونکه واسه پستش ریاضت کشیده
حق بده پشت میز ریاست بشینه

دارم عقده هامو در میارم ، از دلم
سرتو درد میارم ، معذرت
تو شاد باش من که نبودم داش
تو این آهنگ تو سنگ صبورم باش
البته اینم یه حرف جالبه
که ما تموم حرفامون حق به جانبه
هه ، ما از خوبیامون دم زدیم وگرنه
منم به خیلیا کم بدی نکردم
پول ، دختر ، موقعیتم
خدایی بد نبوده عمق نیتم
ولی بذار بد و بیراه هارو حوالم کنن
بلکه خالی شن و منو حلالم کنن
منم یاد گرفتم اینارو از اجتمامون
و توجیح نداره کارم اشتباه بود
اگه درد دارم بوده حقم پاتیل لقم
یه حساب کتابی بوده که مونده از قبل
بگذریم اینم با یه دید روتین
بشنو ، بگو بسه بس که دیکته خوندی
تو هم اگه زندگی مارو دیده بودی
تو صدتا ترک سر تا پای مارو مینمودی
ولی واسه من سایت یعنی داستان
از اونکه زخم خورد ولی باز واستاد
آره ، رول یعنی آرمان
از زیرزمین پرواز به آسمان...


تصویر کوچک شده


پاسخ به: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۴:۰۱ پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴

سيريوس بلك قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۶:۲۲ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴
از موتور خونه جهنم !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1086
آفلاین
آگهی های بازرگانی

تابستان در راه است!


جی جی جی جیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــنگ!

تصویر یک محیط خیلی سرسبز با آبشار و امکانات رفاهی متعدد نمایش داده میشه که ملت دارن کباب بره به نیش می کشن و بچه هاشون از این ور کادر به اون ور کادر جفتک میندازن. دلورس از سمت چپ تصویر وارد میشه میگه:
- آیا از فضای امتحانات و رخوت بهاری خسته شده اید؟ آیا به زمین و زمان بوق می فرستید؟ آیا امتحانات دهن شمارا سرویس کرده است؟ به تابستان بیندیشید!

تصویر عوض میشه. سیریوس و سوروس رو نشون میده که با چند نفر سر یه میز گرد نشستن و دارن یه سری قرعه کشی هایی رو انجام میدن. (آهنگ شاد و مفرحی هم بر روی فیلم گذاشته شده) سیریوس به دوربین نگاه می کنه و میگه:
- در حال تهیه و تدارک برنامه هایی هستیم برای فصل تابستان که کاربرا بعد از گذروندن ایامی سخت در خرداد، انرژی سابق خودشون رو دوباره به دست بیارن. در سطح بین الملل مسابقاتی رو قرار هست برگزار کنیم مثل لیگ " جهانی" کوییدیچ با حضور تیم ها و بازیکنان مطرح دنیا که میزبانی مسابقات هم بر عهده مجموعه جادوگران خواهد بود. سایر توضیحات رو همکارم سیو ارائه خواهند کرد.

سوروس دست از نوشتن برداشت و با قیافه خشک و جدی همیشگی خود به دوربین نگاه کرد و مشغول صحبت شد:
- بله... ترم تابستانی هاگوارتز برگزار خواهد شد. دانش آموزان مشروطی باید مراجعه کنن تا درس های افتاده رو پاس کنن. همینطور به عنوان وزیر سحر و جادو مفتخرم عنوان کنم که در کنار این ترم، رویداد دیگری نیز برگزار خواهد شد. که احتمالا مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز میزبان آن خواهد بود.

پس از پایان حرف های دو مدیر، دوباره تصویر قط میشه. چهره خواننده ها و گروه های موسیقی سر شناس همراه با قسمت هایی از کنسرت هاشون نمایش داده میشه. گوینده:
- کنسرت خواننده های محبوب شما در جادوگران! تابستان امسال، به جادوگران بیایید و در کنسرت خواننده های محبوب خود شرکت کنید...

(گوینده سکوت می کنه و بخش هایی از کنسرت ها و موزیک ویدئو ها همراه با نام خواننده پخش میشه)

Sivash Ghomayshi


من هنوز عااااااااااااشق ایـــــــنم، توی پاتیلت بشیـــــــــــــــنم، حواست بهم نبااااااشه دزدکی تو اون ***نم!

Shahram shab pare


(تعدادی خواهر با حجاب پشت سر ایشون)
این شبی که میگم شب نیست. هر شب مث اون شب نیست. اون شب مثل هر شب نیست. دیشب مث امشب نیست!

Ebi


کی اشکاتو پااااااااااک می کنه... شبا که قصه دااااااااااری... پروتگو کییییییییی میزنه... وقتی که چوب ندااااااااااااااااری...

Dariush


(در انتقاد به وزارت)
کاااااااامه همگان بااااااااااد روا کاااااااااااام شما نه! ایاااااااااااااامه همه خررررررررم و ایاااااااااااامه شما نه!

Mankan!


ولدک اینا کوجائن! دنباله ریشای کوتاهن! محفلیا کوشن بیاااااا! شیش و هشتی ان کیاااااااااا!

Celine Dion


Every night in darkness... I see you... I afraid of you...

Khajeh Amiri


اگه فکر احساسمووونی برو... اگه... عاشق هر دومونی برو...

تصویر دوباره قط میشه. عدد 90 روی صفحه نمایان میشه. گوینده:
- نقد و بررسی لیگ کوییدیچ، با حضور خبره ترین کارشناسان و داوران مطرح جهان. تابستان امسال در برنامه نود!

صحنه هایی از برنامه:

فردوسی پور: ببینید این صحنه کاملا بازیکن تیم تراکتور سازی گوی زرین رو گرفت. ولی شما هیچ توجهی نکردین!

جیمز پاتر پای تلفن: نخیر! تصمیم من در اون لحظه همین بود و فکر می کنم کاملا درست بود.

علی بشیر کارشناس: الکی میگه تبانی کردن!

-------------- (صحنه ای دیگر)

فردوسی پور: واقعا اجازه بدی من سرمو بکوبم به میز! چطور تیمی با یک بازیکن اضافی ثبت شده و شما توجهی نکردین؟

فلچر رئیس سازمان لیگ مهمان برنامه: ببینید آقای فردوسی پور، رئسای قبلی چیکار کردن؟ طبق بند هفتاد و سه ماده شیش جلد سوم کتاب قوانین و احتمالات لیگ کوییدیچ...

-------------

سوروس اسنیپ کاپیتان تنبل های وزارتی مهمان برنامه: واقعا جای تعجبه. توپ از دست بازیکن میفته، پنالتی به نفع کیو سی! جیمز سیریوس نیم متر با اسنیچ فاصله داره داور سوتو میزنه کیو سی برنده میشه!

فردوسی پور: حالا ما قصد داریم ارتباطی رو برقرار کنیم با رئیس سازمان لیگ جناب فلچر تا ببینیم آیا این قضایا صحت داره یا نه... دوستان اشاره می کنن تلفن همراه ایشون خاموشه. شما آیتمی رو ببینید بر می گردیم در خدمتتون هستیم.

------------

کاپیتان تراکتور سازی عصبانی پشت تلفن: آقای فردوسی پور این چه وضعشه؟ تیم وزارتی با یه بودجه کلان میاد وارد مسابقات میشه هر وقت دلش میخواد بازیکن می خره، الان ما سه ماهه که حقوق بچه هارو ندادیم. اینا برای اون عشقی که پیرهن دارن بازی می کنن. ما شرمنده اینا شدیم. میان سه و نیم میلیارد با سیریوس بلک قرار داد می بندن در حالی که ایشون با ما قرارداد داخلی امضا کرده بود! همین آقا تهش یه بار اونم فقط یه نیمه میاد بازی می کنه! این پولا خوردن داره؟ سقف قرار داد ها کجاست؟ چرا رعایت نمیشه؟

-----------

فردوسی پور: آقای بلک جنجال پشت سر شما زیاد بوده دیگه. اول که با اون رقم قرار داد به تنبل ها پیوستین بعدش جدا شدین. بعد خبر دار شدیم رئیس سازمان شدین بعدش دوباره کلا کناره گرفتین! خودتون توضیح بدین.

سیریوس مهمان برنامه: اهه اهه اهه! اینا همه شایعاتی هست که پشت سر من بوده. من یک ریال هم از تیم وزارتی ها دریافتی نداشتم. و اینا همه کذب محضه!

رودولف میاد روی خط با داد و فریاد: اجازه بده آقا اجازه بده، این آقا با باند بازی وارد این ورزش شد! همین ایشون جوونای مردم رو به خاک سیاه نشوند. مافیای کوییدیچ بریتانیا ایشونه! با دستای کثیف پشت پرده اش این ورزش رو به لجن کشیده! مدارکی داریم مبنی بر دلالی ایشون...

تصویر در اوج شلوغی قط میشه...


تابستان امسال، با برنامه هایی مفرح و جنجالی... تابستان در راه است!


تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.