پاتریشیا : بر می گرده طرف ساتانیکا... نه نه باید بگم اشتباهه و خواهش می کنم باید بیشتر سر کلاسم تلاش کنی تا ازت امتیاز کم نکنم.... نفر بعدی که می خواد جواب بده................(حیوان هاتون را اسم بنویسید و بدید به من......
پس سوالاتون:
1_گونه شاهزاده ی قورباغه ها ایا گونه ی دیگری هم هست؟؟؟؟؟؟

2_غذای این گونه جانوران؟؟؟؟

3_( یه سوال جدید :) جادوگران اول شاهزاده ی قورباغه ها را یافتند یا مشنگ ها چرا؟

ساتانيكا:پرفسور اول بايد ازتون عذر خواهي كنم بعدشم بايد بگم كه يك نوع ديگه هم هست كه بيشتر دوست داره ر مناطقه حاره اي زندگي كنه و پوستش قهوهاي و سبزه اما اين نوع پوستش با اير قورباغه ها فرق داره و يكم حالت مخملي داره و چشم هاشم قرمزه و البته اين قورباغه يك كار ديگه هم ميتنه بكنه و اون پرواز البته پرواز واقعي كه نه اما پرشهاي بلندي كه تقريبا تا نزديكي 5 متر هم گاهي ميرسه. درست گفتم پرفسور ....؟؟
پرفسور:.........

جلسه ی دوم:

اهم ....اهم: پاتریشیا که وسط کلاس وایساده با این کار باعث می شه همه به طرفش برگردن
پاتریشیا : دوشیزه ساتانیکا من مجبورم از شما 5 امتیاز کم کنم چون سر کلاس من با اقای اسمیت جر و بحث کردی و انگار من این وسط توپکم.....
ساتانیکا : پروفسور........!!
پاتریشیا: ببخشید ما امروز خیلی کار داریم حد اقل اگر در این پستت سوالی داشتی مشکلی نبود اما تو همین طوری اومدی این حرف را زدی خوب خوب اول باید به سوال دوشیزه دلاکور پاسخ بدم در باره ی شاهزاده ی قور باغه ها من نمی دونم چه طور شما از این حیوان به عنوان حیوان خانگی استفاده می کنید؟ چون این حیوان به علت غروری که داره حاضر نیست با جادوگر ها که از خودش برترن رابطه بر قرار کنه.........
این حیوان مثل تک شاخ و پری نقش به سزایی در افسانه های مشنگ ها داره اما مثل همیشه بی سر و ته مثلا این شاه قور باغه ها به علت غرورش می خواد با یه دختر زیبا ازدواج کنه اما این کاملا اشتباهه چون همان طور که گفتم به خاطر غرورش این قور باغه سعی می کنه تا حد امکان از کسایی که از خودش برترن دوری کنه...... از خصوصیات بعضی از این قورباغه ها قدرت تکلمه و به همین خاطر این گونه قور باغه هایی که قدرت تکلم دارن فوق العاده مغرور می شن و خودشون را شاهزاده ی دیگر قور باغه های عادی می دونند من یک دونه از این نوع قور باغه هایی که می تونن حرف بزنن را اوردم اما باید شما ساکت باشی د تا این قور باغه ناراحت نشه که از خودش بهتر هم هست خوب وقتی دره جعبه را باز کردم شلوغ نکنید تا من اروم حرف بزنم........خوبه 1،2،3 الوهومورا.........هیششششش نگاهش کنید چه با غرور سرش را بالا گرفته با اینکه در بین قورباغه هاش نیست باز هم حالت شاهانه ی خودش را داره........





هی دیدید چشم هایش را بست نمی خواد قبول کنه که ما از اون بهتریم خوب حالا که در جعبه را بستم می تونین بیاین جلو تا بقیه ی درس را بگم......... این قور باغه به دلایل متفاوت بر دیگر قورباغه ها حکومت می کنن مثلا این قورباغه قدرت تکلم داشت اما مثلا این یکی برین عقب.............الوهومورا..... این یکی به علته رنگشه (مسی ) ببینینش این نوع خیلی کمیاب تره.......
همگی:
پاتریشیا : از ماده ای که این قورباغه از خودش ترشح می کنه یک سری معجون فراموشی می سواختن اما حالا دیگه افسون فراموشی جایه این معجون را گرفته به قورباغه نگاه کنید برای جلوه ی خودش هر چیز مسی رنگی را دور خودش جمع کرده این وسایل را معمولا زیر دستانش براش جمع میکنن من هر کاری کردم نتونسم این وسایر را ازش جدا کنم..........





خوب یه مدل دیگه که به علت پوستش در خطر انقراضه رنگ طلایی اونم تمام وسایل طلایی از جمله پول مشنگی گالیون و..... اینا دورش بود به احتمال زیاد قورباغه ها از مسافرا اینا راکش می رفتن....الوهومورا.......
همگی:



تک شاخ دیگه وقت نمیشه اگه خواستین جلسه ی دیگه سوال هاتون:

1_ غیر از این سه گونه شاهزاده ی قورباغه ها ایا گونه ی دیگری هم هست؟؟؟؟؟؟

2_غذتی این گونه جانوران؟؟؟؟


0-0-0-0-0-0-0-0-0-0-0-0-0-0-0-0-0
برای جلسه ی دیگه حیوونتون را بدبد ....... و مرسی از دوسیزه دلاکور : اگر قورباغه ی شما حرف نمی زنه به احتمال زیاد به علت رفت امد زیاد با انسان ها این بلا سرش اومده به احتمال زیاد اون الان خیلی ناراحته..........
فلور:
پاتریشیا : اما شاید هم یه مشکل دیگه باشه اما تا بچه ها سوال ها را جواب ندن نمی تونم بگم..........

ساتانيكا:بابا زاخارياس فهميديم ققنوس داري بابا مايه دار
زاخارياس:(يكم رنگ وارنگ ميشه) چه ميشه كرد ما اينيم ديگه

زاخی:ببخشید پروفسور اگه میخواین من میتونم ققنوسمو بیارم که شما دیگه زحمت نکشین.
پروفسور:....

خوب خوب ...! باید بگم برای جلسه ی دیگه اگه کسی موضوعی برای مطرح کردن نداره من تصمیم دارم تک شاخ به کلاس بیارم و هم چنین شاهزاده ی قورباغه ها برای دوشیزه دلاکور......

پاتریشیا: زاخاریاس اسمیت...
زاخاریاس:
پاتریشیا : تو فکر می کنی وقتی می تونم براتون یه مانتیکور بیارم و مجبورش کنم اینجا پشتک بزنه نتونم یه دونه ققنوس پیدا کنم تو واقعا اینطور فکر می کنی؟؟؟
در هر حال بچه ها حیوون هاتون رالیست کنید و بدید مرسی

پروفسور اینم اون جانوری که قرار بود بدیم:ولی فکر نکنم شما بتونین یکی دیگشو پیدا کنین.چون اینی رو که میبینید رو هم من از جدم به ارث بردم:ققنوس:

پاتریشیا: خوب اقای اسمیت باید بگم سوالتون را من توضیح ندادم اما همان طور که دیدید بادیمان خیلی ترسوئه و با صدای کم سعی کرد پنهان بشه پس نتیجه میگیریم وسیله ی دفاعی قابل توجه ای نداره اما می شه گفت دفعیاتی که داره و باعث بوی بد در محیط می شه یک راهی هست که از خودش محافظت کنه این کار باعث میده بیگانه ای به مخفیگاهش نره....

حیوان هاتون یادتون نره اگه سوالی دارین بگین...

زاخی:عذر میخوام پروفسور.
پروفسور:دیگه تکرار نشه.به درس خوب گوش کن.
زاخی:خب گوش کردم ولی نگرفتم.
پروفسور:میتونی سوال کنی خب.
زاخی:یه سوال دیگه دارم.
پروفسور:بپرس.
زاخی:آیا خاک خوره وسیله دفاعی نیز دارد؟؟؟
پروفسور:.......