- چـــــــی؟ تو بلد نیستی
تقلب کنی؟ من که باور نمی کنم.
- مستر
جستجوگر، باور کن...
لی جردن چشم غره ای رفت و حرف
داور را قطع کرد.
- اولا مستر جستجوگر نه هٌ مستر جستجوگر ِ ناناز ِ هندسام ِ خوش تیپِ با کلاس.
تام ریدل اخمی کرد و پرسید: اصلا چرا من باید به نفع
گریفندور همه
تماشاگرا رو گول بزنم؟
لی اخمی کرد و جواب داد: چون ما هم گروهی ایم!
تام ریدل کمی فکر کرد و بعد سرش را بلند کرد و نگاهی به
دروازه کرد. سرش را به نشانه تایید تکان داد و لی را که به طرف
رختکن گریفندور می رفت؛ تماشا کرد.
با این که با تقلب، احساس شادی خاصی می کرد؛ اما این بار،
دفاع از کار های ناشایست گریفندور، سخت بود.
وقتی که لی جردن، می خواست تقلب را شروع کند و سوکسی را در ردای یک ساحره بیاندازد؛ تام ریدل تازه مشکل را فهمید. بعد از جیغ دخترک، او در کمال تعجبِ لی، مستر ریدلف به دیدن پرتاب سوکس ها توسط جردن شهادت داد.
بعد ها، وقتی لی دلیل زدن ـش را پرسید؛ تام ریدل شانه اش را بالا انداخت و غرولند کنان گفت: شاید بخاطر این که من اٌ تو همگروهی نیستیم.
تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟