آپارات درون سایتی ،میزگرد جادوگری !ابرکسس : ببین آبر تو نمیخوای آدم بشی، حتی نمیخوای توجیه بشی، درست و حسابی هم که دفتر پرسی نرفتی، حالا من باید باهات چکار کنم؟
آبر: حرفت رو پس بگیر، بشین، بینیم، باوووووووود!
ابرکسس : نه اینطوری نمیشه ، تو اینطوری میکنی ، دراکو آنطوری میکنه ، عله یه طور دیگه میکنه ، حاجی بعد مدتها میاد میخواد اونم یه کاری بکنه، بعد میگن سایت بیناموسی نداره
آبر : این حرفت نشون میده که پستات سوژه رو منحرف کرده ، تو کلاً از زندگی پاک میشی؟
در همین لحظه ریگولی بلند میشه ، بعد میشینه :D
آرگوس: خب برای اینکه میبینم همه چی گل و بلبله !( ملت :
)، من بحث رو تموم میکنم و فقط یه اخطار میدم ، اوهوی تویی که آنجایی اصلا هیچی حالیت نیست
ابرکسس: ببینم آبر حالا چطوری پاک میکنی با صابون یا شامپو!
در همین لحظه کل این ملت با همین تفکرات( الان آلبوس میاد میگه تفکر ها درسته
) آپارات میکنن توی حمام مختلط و کلاً سوژه رو دگرگون میکنن !
آپارات درون سایتی ، حمام مختلط وزارت !مگی :
نقل قول:
اگر کسی تاپیک رو از حد خودش خارج کنه باهاش برخورد میشه و از انجمن وزارت معلق میشه این تصمیم با هماهنگی ایوان روزیه مدیر ایفای نقش گرفته شده .
ریگولی :
خب الان چکار کنیم که معلق نشیم، مخصوصاً تو ابرکسس من میترسم یادی معلق بشی یه سری مشکل برای سینه هات ... نه چیز سین هات بوجود بیاد .
ابرکسس : امممم بزار ببینم !
رجوع به بالا برای جور کردن ادامه رول !ابرکسس : آهان ایناهاش!
نقل قول:
ابرکسس: ببینم آبر حالا چطوری پاک میکنی با صابون یا شامپو!
خودشه ، تو پست من که ایوان داره، پاک کنندگی هم داره، مگی هم داره، آره، پست من مربوط میشه به حموم، حالا دیگه خودتون میدونین و خودتون!
مگی :
عله : ببین مشکل از جای دیگه اس تو اگر منظور این کتابای گاج رو فهمیدی منظور پست قبلی رو هم میفهمی ، بعد میتونی ادامه اش بدی !
ریگولی: یعنی نفهمیدی؟ آرگوس بیا اینم هیچی نمیفهمه
کوییرل به صورت تک خطی جلو میاد و میگه : مشکلی نیست که !
و بازم میگه : سر جاشه که !
در همین هنگام کلیه اعضای ایفای نقش محو پست و حموم و بیناموسی و عله و ... شدن که...
در باز میشه و 5 6 تا ناشناس وارد حموم میشن و لباساشو در میارن و میپرن تو آب و در حالی که از فرط تمرکز به ابروهاش چین انداخته با جدیت تمام قارتی در میدن و شروع به استحمام میکنن...
ملت :
افراد ناشناس که شامل آنیت و ویولت و بلاتریکس و مورگانا و درک
هستند رو به ملت میکنن و یک صدا میگن :
اممم .. ما دیدیم اینجا حمام مختلطه، بعد مگی تنهاست گفتیم یه وقت عله زیادی کیفور میشه بیناموسی رو آزاد میکنه بعد مگی زنده نمیمونه
عله : برین باب! من از ایوان شنیدم اینجا مختلطه و پر پسره دست پرسی رو گرفتم و اومدم، فقط قرار بود پدر و پسر باشن، میگ رو هم داشتیم کم کم مینداختیم بیرون!
جمعیت بسی بسیار گشته و رول داره به خوبی و خوشی پیش میره ، عله رو هم دارن کم کم رضایتش رو میگیرن که!
آبر: همش كه ديالوگه . فضاسازي نكني جرقه ميزنما!
پس نویسنده شروع به فضا سازی میکنه!
فضا سازی حمام بسیار مجللی بود، همه جادوگران و ساحره ها در استخری به طول و عرض زیاد و عمق بیشتر و مهمتر آنکه در کنار یکدیگر به راز و نیاز میپرداختند، در قسمت سمت راست اتاقکی نمور و کوچک قرار داشت که سونای آن مکان بنظر میرسید، دو تن از ساحره ها و جادوگران در آن محل به لاغر کردن خود مشغول بودند ، عله نیز که از وضع حمام راضی بود در گوشه ای استخر که ر زیر تشعشعات نورانی خورشید دراز کشیده و متنی را برای تایید حمام تهیه میکرد. ایوان ماموریت خود را تمام و کمال انجام داده بود و شامپوهای مختلفی را برای هر چجه بهتر و بهتر کردن حمام درون ستخر ریخته و طعم و بوی بسیار دل انگیزی را پدید آورده بود که ناگهان...
در باز میشه و فرد شناسی که یه چیزی در پایین و دو تا چیز در بالا داره ! وارد حموم میشه و لباساشو در میاره و میپره تو آب و در حالی که از فرط تمرکز به ابروهاش چین انداخته با جدیت تمام شروع به استحمام میکنه...
خارج رول : ناظر :
ای بوقی این چیه ؟ این یارو که خودش مختلطه، الانه که در حموم رو پلمپ کنن!
نویسنده : ای بوقی چرا فکر بیناموسی میکنی؟ منظورم یه سر و دو گوشه!
میخوستم سوژه جدید و ترسناک و تازه بشه!
اصلاً من دیگه نیستم ، خودتون بنویسین!
ناظر( ملقب به آبر ): این پست و هزارتا پست قبلش درنظر گرفته نمیشه، چون من قبلاً کلی سوژه داشتم توجه نکردین !داخل رول : ...