با سلام؛
نقل قول:
بسیاری معتقدند هری پاتر یک کتاب سیاسی است که ...
به شدت با این نظریه مخالفم. هری پاتر به نظر من یکی از غیر سیاسی ترین داستانهایی است که خوانده ام. کتابی را می شود سیاسی گفت که یک پیام سیاسی واضح داشته باشد مثلا کتابهای مزرعه حیوانات و یا 1984 جرج اورول سیاسی هستند چون در ورای داستان خود یک پیغام روشن سیاسی را در نقد سوسیالیسم به خواننده منتقل می کنند... اما شما چه پیام سیاسی را از هری پاتر برداشت کرده اید که به نفع صهیونیسم یا ایدئولوژی و دولت خاصی باشد؟ در تمام این 7 کتاب چندین پیام به خواننده منتقل می شود که عمدتا جنبه انسانی و اجتماعی دارد و کل داستان هم بر محور مقابله نیک و شر می چرخد که از زمان قدیم تا کنون محبوب ترین دستمایه داستان نویسان بوده است و در تمام فرهنگ ها دیده می شود. جالب است که عده ای می گویند نبرد نهایی می خواهد "آرماگدون" را تصویر کند و از این غافلند که این نبرد نهایی در همه فرهنگها (از جمله رستم و اسفندیار خودمان!) وجود دارد.
اتفاقا نکته جالب در هری پاتر این است که رولینگ سعی کرده فرهنگهای مختلف را در داستانش بگنجاند و در عین حال در صدد نشان دادن غلبه یک فرهنگ بر دیگری نباشد... اکثر اسامی داستان منشا تاریخی از زبان لاتین یا یونانی دارند و شما نمی بینید اسم هایی را که به نوعی یهودی به نظر برسند. اما در عین حال داور مسابقه کوییدیچ (حسن مصطفی) را دارید که یک اسم اسلامی است و هیچ جنبه منفی هم ندارد. کینگزلی را دارید که سیاه پوست است و در عین حال شخصیت مثبت است و ...
هری پاتر قبل از محاکمه در وزارت سحر و جادو در سال پنجم وقتی حوض برادران جادویی را می بیند با خودش عهد می کند که اگر از محاکمه به سلامت خارج شد 10 گالیون داخل حوض بیندازد... پس من با طرز تفکر بعضی ها بگویم سیاسی است و می خواسته فرهنگ نذر یا صدقه را به غربی ها تحمیل کند؟! این ساده اندیشی است...
متاسفانه عده ای دائم دست بیگانگان را در همه امور می بینند و گمان می کنند هر اتفاقی می افتد کار استعمار است. این "توهم توطئه ای" بیش نیست. نقش استعمار را وقتی می توان بها داد که واقعا وجود داشته باشد نه اینکه فقط تحلیل کنیم که می خواهد فلان شود. مثلا عده ای می گویند که اینکه هری پاتر این قدر محبوب شده و در دنیا برایش تبلیغ می شود، پس حتما توطئه ای در کار است و دشمنان از طریق آن می خواهند بر ما چیره شوند! و وقتی از آنها می پرسید که چگونه قرار است این اتفاق رخ دهد از پاسخ باز می مانند!
متاسفانه ما یک کشور عقب مانده هستیم و برای یافتن علت این عقب ماندگی به سراغ راه حل ساده تر یعنی دیدن دست استعمار و صهیونیسم در همه امور رفته ایم! به حای اینکه به کم کاری ها و بی عرضگی های خودمان برسیم گوشه ای نشسته ایم و می گوییم "ما عقب مانده ایم چون دشمنان ما را استثمار کرده اند" و طبیعی است که این را بگوییم چون دلیل راحت تری است که مشکلات خود را همه به جبر تاریخ و عامل خارجی نسبت بدهیم و مسئولیت را تماما از دوش خود برداریم تا اینکه مجبور شویم ذره ای به خود تکان داده و در صدد حل مشکل برآییم!