هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: دفتر ارتباطات با وزير
پیام زده شده در: ۲۰:۴۱ چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۶

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
بلیز در حالی که پرونده قطوری را در بغل گرفته با عجله خیابان ها را طی میکند. همه جا ساکت است ؛ هیچ کس در خیابان نیست گویی چند لحظه قبل از ورود بلیز به خیابان چنان سیل عظیمی آمده است که انگار در دنیا خشکی ای وجود نداشته است و سیل تمام ساکنین آنجا را با خود به نیست برده است گویی هستی ای در آنجا نبوده است ، سپس ابرها با سرعت باد به کناری لغزیده اند گویی هیچ وقت ابری در آسمان نبوده است و خورشید با گرمای شونصد درجه بر زمین تابیده است و زمین را چنان خشک کرده است که انگار هیچ وقت خیس نبوده است و بعد تمام رویدادها جهان به حالت طبیعی خود بازگشته است گویی کلمه رویداد در جهان معنا ندارد. آیا اصلا اتفاقی افتاده است؟ (چه مشکوک)

بلیز بدون توجه به انعکاس صدای قدمهایش در خیابان به راه خود ادامه میدهد تا اینکه میرسد ... یعنی به همان ساختمان وزارت میرسد دیگه!

ساختمان همچون برف مثل نوری در تاریکی میدرخشد گویی چند لحظه بیشتر از اتمام ساخت آن نمیگذرد. عجیب است که چنین هیبتی همیشه از دید ماگل ها دور مانده است و تنها جادوگران قادر به دیدن آن هستند اما آیا جادوگران هم واقعا قادرند؟ ... پس چرا اینجا هم کسی نیست؟ هوم ... کاشکی یکی بود ازش سوال میکردم نوشته این تابلو خطاب به کیست؟

به وزارت سحر و جادو خوش آمدید!

دررررییییننگ .... درررریییییینگ ... درررررییییینگ !!!
بلیز با یک پرونده در زیر بغل در آستانه در ایستاده است ... سالن بسیار بزرگی است. نکته قابل توجه آنکه همه جای سالن هم برق میزند ... گویی چند لحظه پیش آنجا را چنان تمیز کرده اند که کثیفی معنای خود را از دست داده است و چنان در تزیین اتاق سلیقه به خرج داده اند که گویی بی سلیقگی تخیلی بیش نبوده است ... امان از دست داستان های جن و پری!

اما ... هه هه .. اینجا هم که کسی نیست؟ حداقل در نگاه اول سالن خالی است ... اما مسئله این است که آیا سالن در نگاه دوم و سوم هم همینطور خالی میماند؟ خب ظاهرا که همینطور است!

پس این ساختمان تمیز و خلوت و ساکت به چه درد میخورد؟ ... هوم؟ نه همچینم ساکت نیست پس این صدای درررینگ .. درررریییینگ که در بدو ورودم شنیدم؛ همون صداهه که به شکل آزاردهنده ای در سالن میپیچید و هنوزم ادامه دارد چیست؟ صدای تلفن هست؟ پس چرا کسی جواب نمیدهد؟ پس حرفمو تصحیح میکنم ... این ساختمون تمیز و خلوت که درررینگ درررینگ صدا میده به چه دردی میخوره؟

بلیز در حالی که ذهنش پر از سوالات بدون جواب شده است بدون توجه به زنگ تلفن از کنار میز منشی میگذرد و به راه خودش ادامه میدهد .. از کنار اتاق خیلی از وزرا رد میشود و حتی از روی کنجکاوی به داخل اتاق ها سرک میکشد اما کسی نیست!

دررررریییینگ ... درررررینگ ... درررررینگ!

بخشی از وجود بلیز میخواهد برگردد و به تلفن جواب بدهد .. این بخش همان بخشی است که از صدای زنگ تلفن پر شده و حالا زنگ تلفن با ریتم آهنگ داری در این بخش از مغر بلیز میپیچد ... چه وسوسه انگیز!
اما بخش دیگر میخواهد به راه خودش ادامه بدهد .. چرا به تلفن جواب بدهد؟ اونم وقتی که انقدر به هدفش نزدیک شده است؟ این همون اتاقه!

دفتر ارتباطات با وزیر

دررریییینگ ... دررررینگ .... دررریییینگ!

بلیز در وسط اتاق ایستاده است و به دورتادورش نگاه میکند. همه چیز مرتب در سر جای خود قرار دارد ... نقشه ها ، نامه ها ، مداد ، خودکارها یا به قولی قلم پرها ، کتاب ها ، پرونده ها .... اما آیا کسی به اینها رسیدگی میکند یا فقط تزیینی هستند، در اون صورت درود بر این سلیقه زیبا!

حالا چه اهمیتی دارد؟ هدف رسیدن به دفتر وزیر بود. حالا باید منتظر ورود وزیر شد ...

بلیز به آرامی در اتاق به قدم زدن ادامه میدهد .. همچنان سعی میکند نسبت به صدای زنگ تلفن که به صورت بسیار اضطراری ای ادامه دارد بی توجه باشد اما انگار تلفن هم لج کرده است و هر لحظه که میگذرد با سرعت و شدت بیشتری به درررینگ درررینگ ادامه میدهد!

دررررینگ ... درررررینگ!

بلیز برای فکر نکردن به این صدا خود را به اجبار با وسایل درون اتاق سرگرم میکند ... بر روی دیوار های اتاق انواع اقسام مدال ها و نشان های افتخار وجود دارد .. پیروزی در انتخابات ، دوران درخشان فعالیت ، نشان های تقدیر و .... از طرفی درون قفسه ها کلی کتاب وجود دارد که ...

بلیز بدون آنکه متوجه شود و بدون توجه به زنگ تلفن ساعت ها خود را با وسایل وزیر مشغول میکند تا بلکه وزیر بیاید اما خبری نیست! زنگ تلفن کلافه اش کرده ... انگار قصد قطع شدن ندارد ... کسی که نیست. وزیرم که نمیاد ! چرا تنها عضو حاضر به تلفن پاسخ ندهد؟

بلیز با این فکر پرونده هایش را که در ابتدای ورودش به اتاق بر روی میز وزیر گذاشته بود دوباره برمیدارد و از اتاق بیرون میرود و با گامهایی سریع عرض سالن را میپیماید و خود را به میز منشی میرساند ...

- درررینگ دررررینگ!
دست آزادش را جلو میبرد و تلفن را برمیدارد ...
- بله بفرمایید ...
- سلام .. خوبی؟ خوشی؟ در سلامتی کامل به سر میبری؟ هو؟ میخواستم بگم تا ده ثانیه دیگه ساختمون منفجر میشه ... وقتت از الان شروع شد ...
بلیز میخواد حرف بزنه اما احساس میکنه دهانش خشک شده به همین دلیل ترجیح میده جای حرف زدن تنها با بهت و حیرت به گوشی خیره شه!
- سه ثانیه رفت نمیخوای فرار کنی؟

بلیز گوشی رو میندازه زمین و به سمت در خروجی میدوه و در همون حال این صدا در سالن یا شایدم گوشش تکرار میشه ...
- باید سریع تر بدویی اینجوری به موقع نمیرسی .. شش ... پنج ...
بلیز پرونده اش را تحت عنوان اعتراض به زمین میندازد و با تمام قوا میدود ...
- بهتر شد چهار ... سه ...
تا در خروجی چیزی نمونده!
-دو ... یک ...

بلیز بدون توجه به این فکر مسخره با اصرار گوشی را در دست گرفته است و همچنان منتظر جوابی هست که میداند نمیشنود چون دیگر دیر شده است!
- الو .. الو !!!
عجیب نیست؟ حالا که یک نفر پیدا شده تلفن را بردارد بالاخره طرف در پشت خط خسته شده و تلفن را قطع کرده؟
بلیز آرام تلفن را پایین میاورد و روی میز میگذارد و آنگاه بعد از لحظه ای درنگ با پرونده هایش سلانه سلانه به سمت در خروجی راه می افتد.

پایان!


ویرایش شده توسط بلیز زابینی در تاریخ ۱۳۸۶/۹/۱۴ ۲۰:۵۵:۳۸
ویرایش شده توسط بلیز زابینی در تاریخ ۱۳۸۶/۹/۱۵ ۱۱:۴۸:۲۸
ویرایش شده توسط بلیز زابینی در تاریخ ۱۳۸۶/۹/۱۵ ۱۱:۵۳:۰۸



Re: ارتباط با ناظرين وزارت
پیام زده شده در: ۱۱:۲۳ چهارشنبه ۷ آذر ۱۳۸۶

سیریوس بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۱۶ شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۵۷ شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۰
از تو چه پنهون آواره ام!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 422
آفلاین
پرسی ویزلی خواهشا تا وقتی که ناظرین خودشون رسیدگی نکردن صبر کن و اگه جواب دلخواهتو نگرفتی با دلایلت بیا بگو که چرا با یه چیزی مخالفی. فراموش نشه اینجا دفتر ارتباط با ناظرینه!

باب آگدن!

وزارت آموزش پرورش همین نیست که فقط بیای بگی من یه ایده دارم تاپیکشو بزنیم بریم دنبال کار و بارش بعد که همه چی رو ردیف کنیم و ایول شروع کنیم به کار کردن!

شما اول باید بری پیش مدیریت هاگوارتز، نظرشونو جلب کنی، باهاشون راجع به روند تاپیک مشورت کنی، ایده هاتونو قشنگ و دقیق پیاده کنی و وقتی کاملا از اینکه تاپیک فعال می مونه و مشکلی براش پیش نمیاد مطمئن شدی، بیای به ناظر انجمن بگی که من این ایده رو دارم این کارا رم کردم تو بررسی کن ببین چطوره. اگر ناظر مخالفت کرد باید دلایل کافی داشته باشی که قانعش کنی که این تاپیک خوبه!

اینکه مجوز تاپیک رو بگیری بعد بری سراغ بقیه کاراش خوب نیست چون من نمی تونم رو هوا بهت مجوز بدم.

=-=-=

تاپیکی که توش یه نفر بی طرف جنگ ها و ماموریت ها رو بررسی کنه؟
اولا که خب به وزارت ربط خاصی نداره. محفل و مرگخوارا می خوان همیشه وزارت رو بپیچونن نه اینکه بیان مستقیم داخل کاراشون کنن وزارتو(اگه می گی باید به هری پاتر نزدیک شیم پس این دلیل منطقیه).
بعد هم اینکه مثل توضیحات قبلیم، شما باید اول اون یه نفر رو پیدا کنی، باهاش صحبت کنی، مطمئن شی صلاحیتش رو داره، با محفل و مرگخوارا هماهنگ کنی تا ببینی موافقن یا نه، بعد که تمام مقدماتو فراهم کردی بیای به ناظر بگی که من این کارا رو کردم شما لطفا مجوز رو بده من شروع کنم.


مجوز داده نمی شه در هر دو مورد.

موفق باشی.


باز جویم روزگار وصل خویش...


Re: ارتباط با ناظرين وزارت
پیام زده شده در: ۱۷:۵۵ سه شنبه ۶ آذر ۱۳۸۶

باب آگدنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۳۹ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۹۰
از گروه همیشه پیروز گریفیندور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 527
آفلاین
با سلام

پرسی جان از جواب شما هم ممنون مولی باید چند چیز رو روشن کنم
یک:نقل قول:
پرسی ویزلی نوشته: در مورد هاگوارتز اینکه ، هر اتفاقی بیفته و اگر قرار باشه بیفته با تشخیص مسئولین اونجا در


منم در پستم گفتم:نقل قول:
وزارت آموزش و پرورش :این وزارت (اگر شما و جناب کارکاروف اجازه بدن)


دو:نقل قول:
نه توی یه تاپیک متفرقه توی وزارت

بله درسته ولی اگر یادتون باشه در کتاب هم بازرس(ین)جزو وزارت بودند و تا جایی که من میدونم یکی از احداف ما اینکه که رول نویسی (و سایت رو) به کتاب نزدیک کنیم.

سه:نقل قول:
در مورد سیاه و سفید هم ، هم محفل و هم مرگخوارا تاپیک نقد و بررسی دارن و همونجا به امتیاز دهی و غیره میپردازن

من در پستم گفته بودم:نقل قول:
در این تاپیک یک نفر (که نه در محفل و نه در ارتش سیاه باشه


ولی بازم پرسی جان خیلی ممنون که رسیدگی کردی.
این پست فقط برای روشن سازی بود


ویرایش شده توسط باب آگدن در تاریخ ۱۳۸۶/۹/۶ ۱۷:۵۷:۰۱



Re: ارتباط با ناظرين وزارت
پیام زده شده در: ۱۳:۲۹ سه شنبه ۶ آذر ۱۳۸۶

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام

با اجازه !

در مورد پیشنهادات باب آگدن باید بگم که در مورد هاگوارتز اینکه ، هر اتفاقی بیفته و اگر قرار باشه بیفته با تشخیص مسئولین اونجا در خود انجمنش میفته ، نه توی یه تاپیک متفرقه توی وزارت که هیچ ربطی به اونجا نداره !

در مورد سیاه و سفید هم ، هم محفل و هم مرگخوارا تاپیک نقد و بررسی دارن و همونجا به امتیاز دهی و غیره میپردازن و به هیچ وجه مسئولینش راضی نیستند که تاپیک متفرقه امتیاز بده بهشون اونهم در وزارت !


در ضمن الان وزارت انقدر سوژه داره که اگر کسی بخواد بنویسه همونا ...

پ.ن : دلیل این دخالت ارزشی این بود که ناظر ها توضیحاتی به کاربران در مورد درخواست هاشون بدن تا هر چیزی رو در هر جای وزارت مطرح نکنند و ما هم شاهد این پیشرفت در ارزشیت نباشیم !


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: دفتر ارتباطات با وزير
پیام زده شده در: ۱۸:۵۱ دوشنبه ۵ آذر ۱۳۸۶

باب آگدنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۳۹ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۹۰
از گروه همیشه پیروز گریفیندور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 527
آفلاین
با سلام
با اجازه وزیر ,کابینه و ناظران محترم
میخواستم چند پیشنهاد(درخواست تائسیس)بدم

* وزارت آموزش و پرورش :این وزارت (اگر شما و جناب کارکاروف اجازه بدن) به کارهای هاگوارتز نظارت میکنه که بازرسان هاگوارتز هم جز و عضو همین وزارت هستند. (و اگر موافقت نمیشه)در این وزارت مثل تاپیکهای دیگه داستان نویسی میشه(اگر اجازه داده بشه عضو گیری هم بشه و رئیس رو خود وزیر انتخاب کنه)

*س.ر.ا.س.س
سازمان رسیدگی به اختلافات سیاه و سفید.
در این تاپیک یک نفر(که نه در محفل و نه در ارتش سیاه)به اختلافات این دو گروه رسیده و به پستها در جنگهایی که این دو گروه انجام میدهند (بیطرفانه)امتیار میدهد.

با تشکر
باب آگدن(این را در ارتباطات با ناظرین هم نویسیدم)




Re: ارتباط با ناظرين وزارت
پیام زده شده در: ۲۳:۳۳ جمعه ۲ آذر ۱۳۸۶

باب آگدنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۳۹ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۹۰
از گروه همیشه پیروز گریفیندور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 527
آفلاین
با سلام
با اجازه وزیر ,کابینه و ناظران محترم
میخواستم چند پیشنهاد(درخواست تائسیس)بدم

* وزارت آموزش و پرورش :این وزارت (اگر شما و جناب کارکاروف اجازه بدن) به کارهای هاگوارتز نظارت میکنه که بازرسان هاگوارتز هم جز و عضو همین وزارت هستند. (و اگر موافقت نمیشه)در این وزارت مثل تاپیکهای دیگه داستان نویسی میشه(اگر اجازه داده بشه عضو گیری هم بشه و رئیس رو خود وزیر انتخاب کنه)

*س.ر.ا.س.س
سازمان رسیدگی به اختلافات سیاه و سفید.
در این تاپیک یک نفر(که نه در محفل و نه در ارتش سیاه)به اختلافات این دو گروه رسیده و به پستها در جنگهایی که این دو گروه انجام میدهند (بیطرفانه)امتیار میدهد.

با تشکر
باب آگدن




Re: ارتباط با ناظرين وزارت
پیام زده شده در: ۲۲:۴۴ چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۶

ویکتور کرام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۴۶ سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۴:۲۶:۵۸ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
از مدرسه دورمشترانگ (بلغارستان)
گروه:
کاربران عضو
پیام: 509
آفلاین
سلام
آقا یه سوال توی کاریابی وزارت خونه ما خیلی وقت پیش درخواست داده بودیم گفتن که بهمون اطلاع میدن اما هنوز که هنوزه خبری نیست ببینم سرکاریه ؟ یا بازم هنوز وقتش نشده
در هرصورت من گفتم شاید فراموش کردین بهتره اطلاع بدم


ممنون از لطف شما ... قبل از انجام این کار باید یک کار دیگه انجام بشه که به زودی شروع میشه و بعد نوبت کاریابی است !!!(پادمور)


ویرایش شده توسط استرجس پادمور در تاریخ ۱۳۸۶/۹/۲ ۷:۴۶:۴۴

کاشکی یه روز باهم سوار قایق می شدیم
دور از نگاه ادما هردوتا عاشق میشدیم


Re: دفتر ارتباطات با وزير
پیام زده شده در: ۲:۰۵ جمعه ۲۵ آبان ۱۳۸۶

کالین کریوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۵ چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۵ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
از لندن-یه عکاسی موگلی نزدیک کوچه دیاگون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 704
آفلاین
آعلاميه وزير به حذب....
وزارت هرگز به قشري خاص تعلق نخواهد گرفت و از آن تمام مردم خواهد بود و وزير حتي اگر کارش به استعفا بکشد به حذب رو نخواهد داد...هر چند از حذب حمايت مي کند ولي نه براي وزارت همي


خوب و اما ادامه به بارتي کراوچ مجوز داده مي شود...باشد که ريش مرلين وي را هميشه حفظ کندي


آلفرد عزيز سوژه خوبي هست...ولي فعلا به علت سر درگرم نشدن سوژه ها براي برنامه هاي بعدي توسعه در نظر گرفته مي شود

کورنليوس عزيز تاپيک مورد علاقه ات را باز نمودم همي برو بر عليه من کودتا کن...و ما نيز اگرب بتوانيم جان سالم به در مي بريم

همانا پرسي جان....تا يک نفر در اين سايت هست که هنوز با اينکه مي دونم فعلا مغزم بسي خسته هست منو قبول داره هرگز وزارت را وا نمي دهم و حرف شما را به عنوان وزير مصلحت نظام مي پذيرم

......
سلام آرشام و گراپ عزيز
آيا آن دوربين را در چشم من ديده ايد؟
آيا آن لبخند مليح مرا تشخيص داده ايد؟
آياموهاي مرا ديده اي که چگونه از کهولت از سياه اون رنگي شده است؟...پس يک بار ديگر به چهره من نگاه کنيد!!!

تصویر کوچک شده







اي آرشام بدان که ان دوربين خطرناک من جلوي چشمان را گرفته و جلوي پايمان را نمي بينيم و فقط در ان عکس هري را نگاه مي کنيم که بسي **** بيد و اگر ميخواهي نگاه کن حقيقتش چيزهايي را که گفتي نمي توانيم ببينيم ولي من خفن بودن و شمشير و هاله چه بنفش باشد چه صورتي چه سياه چه سفيد مهم اين است که هاله مي باشد را دوست مي دارم...پس تو نيز مرا دوست بدار که عشق دو طرفه بهتر است

اي گراپ من هر شب در خواب به چهره تو مي انديشم که بسي نوراني است و شکاف پيچ در پيچت ما را به ياد دوران جوانيمان مي اندازد...قربان مغزت يه دوتا بناگوش هم بياور با هم بخوريم برادر....و ريش مرلين که به ان جان را تازه سازيم....
اي گراپ به ما اخم نکن....و ما تو را دوست مي داريم و قلبمان در نبودت نيست مي گردد(به قول معروف ناز نکن ناز نکن...!)


ویرایش شده توسط کالین کریوی در تاریخ ۱۳۸۶/۸/۲۵ ۲:۱۰:۰۶

هوووم امضاي آفتابه اي بسته!
[b][color=996600]
بينز نامه
بيا يا هم به ريش هم بخنديم...در سايتو واسه خنده ببنديم
بيا تا ريش ها ب


Re: دفتر ارتباطات با وزير
پیام زده شده در: ۱۵:۱۰ پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۸۶

گراوپold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۶ پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۳:۳۳ جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۲
از جنگل ممنوعه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 112
آفلاین
سلام بر مرد آسلام محافظ افتابه مرلین ... برادر ، آیا تا کنون در چهره ی گراوپی دقت کرده ای ؟!
آیا آن شکستگی و شکاف پیچ در پیچ را بر روی پیشانی اش نظاره کرده ای؟! و ايا آن مغز بزرگ که از پس شکاف قصد بيرون ريختن دارد نديده ای؟

ای وزیر ، آيا اخم گراوپي را تا به حال مشاهده نکرده ای؟!ايا نداني که اخم گراوپي،بر جهان آتش ميزند؟
دقت کن:

تصویر کوچک شده












گفتم شاید چهره ام فراموش شده باشه.خواستم یاد آوری کنم


ویرایش شده توسط گراوپ در تاریخ ۱۳۸۶/۸/۲۴ ۱۵:۱۶:۳۹

آستكبار + رفيق بازي + قوانين مغيير ِ من درآوردي = كادر مديريت جادوگرن


Re: دفتر ارتباطات با وزير
پیام زده شده در: ۲۱:۳۱ چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۶

آرشام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۹ چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۱۸:۵۰ یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲
از دهکده ی هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 418
آفلاین
سلام وزیر...آن دو شمشیر که در دستان آرشام است را دیده ای؟
آن هاله ی بنفش رو دیده ای؟
آن خشنات،آن مخوف بودن،آن خفن بودن را دیده ای؟
ندیده ای؟
دقت کن:

تصویر کوچک شده













گفتم شاید چهره ام فراموش شده باشه.خواستم یاد آوری کنم


[url=http://www.jadoogaran.org//images/pictures/ketabe-Rael.zip]الوهیم مرا به







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.