هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





دبیر خانه رسیدگی به طلسمهای جدید
پیام زده شده در: ۱۵:۱۳ شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۶
#24

ماتیلدا(طلا.م)


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۹ دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۰۱ چهارشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 271
آفلاین
رفتیم دبیر خونه دیدیم یک عدد کریچر نشسته اون جا هی میزشو

میده اینور میده اون ور....

اون کسی که داشت شیشه ی میزو تمیز میکرد به تنگ اومد و داد زد:

_خوب یدقیقه ایسته کن من شیشه را شوشته کنم دیگر!هی میدهد این و اون ور!معلوم است چه کار میکنی؟!

کریچر گفت:

_مدونی....شیشه اش خیلی باحاله...باهاش حال میکنم!

من صدامو صاف کردم و گفتم:

_ببخشید میخواستیم یه ورد به ثبت برسونیم...

کریچر خودشو جمو جور کرد و گفت:

_بفرمایید.

رفتیم نشستیم جلوش ارنی گفت:

_این ورد...

کریچر یهو وسط حرفش پرید و خطاب به یک جای نامعلوم داد زد:

_چه کار میکنی؟یکتا دیوار طولی بکش این جا دیوار را برویم بالا دگر!

ریتا گفت:

_ببخشید اگر بی موقع مزاحم شدیم بریم بعدا" بیایم؟!

کریچر

_نه بابا....حالا ورد چی هست!


من تو ضیح دادم که چبی هست،برای چه کاریه،و ورد از بین برنده اش چیه!

یهو دیدیم کریچر زیر لب با خودش داره با همون لحجه میگه:

_نیرنگ میکنی اصغر؟حال با این ورد حالت را میگیرم!

نیمفا اعصابش بهم ریخت و با صدایی بلند گفت:

_میتونیم ثبتش کنیم یا نه؟!

کریچر به خودش اومد و با لکنت گفت:

_البته که میشه!





به این ترتیب بود که این ورد به ثبت رسید و در امور کار آگاهی استفاده شد!



تمام شد!



دبیر خانه رسیدگی به طلسمهای جدید
پیام زده شده در: ۱۴:۴۶ شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۶
#23

ماتیلدا(طلا.م)


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۹ دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۰۱ چهارشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 271
آفلاین
با سه تا از دوستانم توی آزمایشگاه زیر زمینی خونه ی یکیشون

یعنی ریتا داشتیم روی یه ورد کار میکردیم.

هدفمون این بود که ورد مخصوصه طوری باشه کا وقتی بر زبون

آورده میشه طرف مقابل سرتاپاش پر از طناب بشه و یه جوری باشه

که خود فرد هرگز نتونه خودشو باز کنه مگر این که شخص دیگری

ورد دیگری رو که روی اون هم کار میکردیم به زبون بیاره و طناب ها

نا پدید میشن.

وسط کار بودیم:
_سیلیموس....نه نه نه...این جوری نیست....سیل...سل....اه ه

ه ه ه نمیشه چرا؟!

ارنی رو کرد به ریتا و گفت:

_برای این که خوب به اون مسئله ی مورد نظر فکر نمی کنی...

نیمفا وسط حرف او پرید و گفت:

_مگه با هم قرار نذاشته بودیم که به زندان،در بند بودن،آزاد نشدن فکر کنیم...هان؟!

ریتا گفت:

_چرا!منم فکر میکنم ولی...

من گفتم:

_خوب حتما" خوب تمر کز نمی کنی ببین....

بعد رو به ارنی کردم و گفتم:

_میشه ورد رو روی تو اجرا کنم؟

ارنی لبش رو به یک سمت جمع کرد و با لکنت گفت:

_با...باشه....ولی ورد khonsa (ببخشید یادم نمیومد که چجوری

مینویسنش) کردنش رو که هنوز نمی دونیم.

نیمفادورا گفت:

_چرآ دیگه مگه قرار نبود سینتامورا باشه؟!

ارنی:

_چرا؟ولی کار میکنه؟!

من:

_اگر هم کار نکنه بالا خره پیش چندین استاد بریم بالاخره وردشو

پیدا میکنیم.تو ناراحت نباش یه کاریش میکنیم!....

و ناگهان:

سیلیموس!!!

ارنی به زمین افتاد از پاهاش شروع شد.طناب ها هی پیچید و

پیچید تا به لبش رسید و جلوی اون رو هم گرفت.

ریتا خشکش زده بود و نیمفا یهو تمام کتاباش از دستش ریخت روی زمین.

هردوشون اومدن جلوی من و منو تحسین کردن.ارنی روی زمین

مثل کرم وول میخورد و با دهان بسته فریاد میکشید و کمک

میخواست.

من گفتم:

_خوب حالا وقت ورد بعدیه.....

سینتا مورا....

یهو همه ی طناب ها از دوربدن ارنی باز شد.
باورم نمی شد ما موفق شده بودیم.

قرار شد که فرداش بریم دبیر خونه....


ادامه دارد....



Re: دبیر خانه رسیدگی به طلسمهای جدید
پیام زده شده در: ۱۴:۰۲ شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۶
#22

پرد فوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۴ جمعه ۱۰ فروردین ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۵:۳۶ شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۶
از در به در!خوابگاه برای من جا نداشت!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 136
آفلاین
پست دوم(طنز)
19 روز بعد.....
_بعد از اون طلسمی که ناخواسته گفتم هنوز این یکی نمی تونه دوباره بال دربیاره.توی پیام امروز هم که همش خبر از موفقیت دیگران.
مرد گفت:خانم!اجازه.ما دست شویی داریم.بریم.
زن سرش را برگرداند و مرد از دیدگان خارج شد.
دو نفر دیگر که یکی کودک بود و دیگری نوجوان هر دو هم خسته بودند.
زن بار دیگر گفت:علماممبلوس توتالوس بالذروس
کودک ذوق زده از این که دوباره بال درآورده بود انگشتش را در دهانش برد و گفت:ایسته کن بسه.
مرد برگشت و سرجایش نشست.
مرد به لکنت افتاده بود و پس از کمی ریلکس شدن گفت:نه.این دفعه درست میشم.قول ودم شکوه خانوم.
زن چوب دستی را بار دیگر بلند کرد و گفت:نولبروس علمامبروس بالذروس!!!
پرها رنگ عوض می کردند و سخنگو شده بودند.زن با دست روی پیشانی اش زد و گفت:آخ نه!خدای من!

3 روز بعد.......
_مثل این که نمی شه.
مرد دوباره گفت:خانم.میشه ما بریم دست شویی؟
_برو دیگه.اجازه نمی خواد. برو.
مرد یواشکی رفت و آدامسش را بیرون انداخت و دوباره به محل آزمایش برگشت.
زن گفت:نولبروس علمامبروس بالذروس!!!
بال های مرد ناپدید شد.و به این ترتیب ورد در آوردن بال برای پرواز بدون جارو اختراع شد.(چون افغانی ها به آدامس علاقه دارند نمی تونند از این ورد استفاده کنند.)
سه نفر تحت آزمایش قرار گرفته همراه زن و دستیار او وارد شدند.در به بزرگی سر گراپ بود.
کریچر پشت میزی که 2 برابر قدش بود ایستاده بود و عینکی به ریزی بادام زده بود.
_چه کمکی می تونم بکنم خانم؟
زن 3 نفر را که پشتش بودند به جلو هل داد و گفت:برای ثبت وردم اومدم.به انسان بال میده(نوشابه ی انرژی زای ردبول )
کریچر آن ها را به اتاقی راهنمایی کرد.اتاق از آدم پر شده بود.
مردی با کلاهی نوک تیز روی سرش،به آن ها لبخند سردی کرد و اشاره کرد تا بنشینند.سپس بدون نگاه کردن به آن ها گفت:نام ورد؟
_علماممبلوس توتالوس بالذروس
_کار؟
_به شما بال میده!
_برگشت داره؟
_بله البته.نولبروس علمامبروس بالذروس!!!
_لطفا آزمایش کنید.
کودک روی صندلی نشست و زن گفت:_علماممبلوس توتالوس بالذروس
_برگشت؟
_نولبروس علمامبروس بالذروس!!!
و به این ترتیب زن موفق به درست کردن ورد شد و جادوگر ها را از پرداخت بهایی زیاد برای خرید جادو منع کرد.


ویرایش شده توسط پرد فوت در تاریخ ۱۳۸۶/۵/۲۷ ۱۴:۱۲:۴۳
ویرایش شده توسط پرد فوت در تاریخ ۱۳۸۶/۵/۲۷ ۱۷:۲۱:۳۵

تصویر کوچک شده









عضو رسمی محفل ققنوس

-------------------------------------
در مسابق


Re: دبیر خانه رسیدگی به طلسمهای جدید
پیام زده شده در: ۱۳:۳۹ شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۶
#21

پرد فوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۴ جمعه ۱۰ فروردین ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۵:۳۶ شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۶
از در به در!خوابگاه برای من جا نداشت!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 136
آفلاین
پست اول.درس ورد ها و طلسمات جادویی(جدی)

در آزمایشگاه باز شد و زنی بلند قامت با کفش های پاشنه بلند وارد کلاس شد.3 نفر به صندلی بسته شده بودند تا تحت آزمایش قرار بگیرند.
زن دست راستش را مشت کرد و گفت:باید برنده بشیم.
زن روی صندلی نشست و چوب دستی اش را در دست گرفت.چوب دستی از دم تک شاخ و قسمت فوقانی آن با مهارت تراش خورده بود.
_علماممبلوس توتالوس بالذروس

مردی که اول مورد آزمایش قرار گرفته بود از پشت دو بال درآورد و این بار با حرکت چوب دستی زن طناب ها باز شدند و مرد به پرواز در آمد.
_برای بردن این دور باید راه برگشتی هم برای ورد باشه.
_بالذروس توتالوس علماممبلوس
پر های مرد تیز شدند.
_نه،نه.این نیست.توتالوس بالذاروس علماممبلوس
پرهای مرد غیب و ظاهر می شد و هر کسی را که به آن نگاه می کرد را به راحتی به سرگیجه می انداخت.
زن به سمت کمد خاک گرفته و نه چندان نویی رفت و کتابی که از جلد قرمز رنگ درست شده بود را در آورد و روی میز گذاشت.

_براساس ماده ی قانون مسابقات ریش مرلین باید برای ورد برگشتی نیز باشد.برای مثال ورد های "چیز"دار می توانند خطرناک باشند مانند:چیزلاروس نولبروس
این ورد می تواند به راحتی 5 حس انسانی را از هرکسی بگیرد پس مواظب باشید.اخطار.

مرد هنوز در هوا معلق بود و تکان می خورد تا این که وردی ناخواسته روی زبان زن آمد:نولبروس علمامبروس بالذروس.

مرد با شدت زیادی به زمین خورد اما خبری از بال ها نبود.


تصویر کوچک شده









عضو رسمی محفل ققنوس

-------------------------------------
در مسابق


Re: دبیر خانه رسیدگی به طلسمهای جدید
پیام زده شده در: ۲۰:۵۲ یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۸۵
#20

بارون خون آلود old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۱۷ دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۶:۰۷ یکشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۶
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 64
آفلاین
من وردی ساختم به نام:سارکالا
کار ورد:پاها و دست ها یخ میزنند و هیچ وردی هم نمیتونه بازش کنه!!
طرز اجرا:
1- چوب دستی رو طرف مقابل میگیری
2- به زمستان فکر میکنی
3-بعد میگی (سارکالا)
4- بعدش هم خودت میدونی


هیچ وقت با ناظران ور نروید
چون عاقبت خوشی نداره!!!


Re: دبیر خانه رسیدگی به طلسمهای جدید
پیام زده شده در: ۲۰:۱۳ پنجشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۸۳
#19

lili(سارا پاتر)


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۳ پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۹:۳۵ سه شنبه ۲ خرداد ۱۳۸۵
از نامعلوم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 26
آفلاین
راجع به ورد اختراعی خودم(همان اگلیوس که ادمو زشت میکنه)

نحوه اجرا به این صورته که:
1:چوب دستی رو مستقیم به طرف فرد موردنظر میگیریم
2:تمرکز میکنیم و زشت ترین قیافه ممکن روتصور میکنیم
3: ورد رو اجرا میکنیم

و فرد مقابل دقیقا به همون شکلی در میاد که ما تصور کردیم
----------------------------------------------------------------------------نکته :این ورد فقط برای زشت کردن طرف مقابل کاربرد داره
میشود در جاسوسی از سیاها ازش استفاده کرد
بعد از 5 ساعت باطل میشه
دارم براش ضد طلسم میسازم

منتظر باشید



Re: دبیر خانه رسیدگی به طلسمهای جدید
پیام زده شده در: ۲۱:۳۴ پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۳
#18

پروفسور گودریک گریفندور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۹ یکشنبه ۶ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۱۲ جمعه ۲۸ مرداد ۱۳۸۴
از سالن عمومی گریفندور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 232
آفلاین
خوب مانیا تو که توضیح طلسمتو ندادی حتما بده...
------------------------------
و اما من خودم یه طلسم بسیار ساده ولی بدرد بخور اختراع کردم:
وردش "رکوردالیو" هست و بدرد خبر نگارا میخوره غیر از یه تمرکز مختصر دیگه نمیخواد روی چیزی فکر کنید. این طلسم میتونه چوبدستیرو به وسیله ای تبدیل بکنه که بتونه صدای کسی یا چیزی رو ضبط کنه...برای اجرای اون فقط لازمه چوبدستی رو بطرف دهان اون شخص با فاصله کمتر از نیم متر بگیرید و با حرکت کوچکی به چوبدستی از بالا به پایین ، بگید " رکوردالیو"
-----------------------------
خوب این طلسم قابلیت گرفتن عکسهای متحرک رو هم داره ورد این یکی
"پرو رکوردالیو" هست و شرایط اجراش کاملا همونه...فقط فاصله در این طلسم میتونه تا 2 متر هم باشه.
-----------------------------
و یه طلسم بسیار سخت و پیشرفته که بدرد جاسوسها میخوره...وردش اینه..."دینورکوردالیو"...این طلسم میتونه از هر فاصله ای صدای شخص رو
ضبط کنه ولی کار بسیار مشکلیه چون باید کاملا سر فرد رو نشانه گیری
کنید و احتیاج به تمرکز بسیار بالایی روی فرد مورد نظر داره...شما فقط باید به اون فکر کنید...طرز حرکت چوبدستی به این صورت است که شما هنگام اجرای طلسم باید چوبدستی رو دایره وار حرکت بدین و یه دایره کوچک درست کنین سپس با صدای آرام بگید " دینو رکوردالیو"
-------------------------
همچنین طلسم دیگه ای که میتونه از هر فاصله ای عکس متحرک بگیره که
مانند طلسم بالایی بسیر پیشرفته است و برای اجرای آن همان شرایط بالا اجرا میشود فقط ورد طلسم " دارلا رکوردالیو" هست.
-------------------------
برای گوش دادن یا دیدن عکسها و صداهای ضبظ شده توسط چوبدستی برای همه طلسم های بالا کافیست بگین " فالیوریتو " و چوبدستی رو بسیار کم تکون بدین. توجه که برای دیدن عکسهای متحرک احتیاج به کاغذ پوستی دارین!

پیوست:



jpg  4204743_37caad5ad1.jpg (11.45 KB)
3630_420ba22ab98d2.jpg 500X210 px


وه که چه بیرنگ و بینشان که منم...کی ببینم مرا چنان که منم؟!

تصویر کوچک شده


Re: دبیر خانه رسیدگی به طلسمهای جدید
پیام زده شده در: ۱۸:۳۳ جمعه ۹ بهمن ۱۳۸۳
#17

اینیگو ایماگو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۰ دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۰۱ یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۶
از کجایی؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 333
آفلاین
ترجمه:
هجييوس''
اين يه ورده سادس ولی وقتي استفته بشه يه علامت بسيار مهميي رو تشکيل ميده
البته اين علامت در 200 سال قبل در هزيه المييهيه ايرلند کاربرد زيادي داشته
وقتي يه هجي رو تو هزه ميزدن اين علامت رو ميفرستدن تو هوا تا بقييه حسابه کره خودشون رو بکنن
هنگامي که اين ورد استفاده بشه يه هاجي سلوتي ميفرسته هوا
ترزه استفدعش اينکه حتماً يه هجي يا هاجييه
چوبش رو ميگيره به طرف اسمون و ورد رو ميگه
البته اگه هجييه بود بايد ورد رو جوره ديگه تلفز کنه بايد بگه
هجيوس


تصویر کوچک شده

آوادا کداورا! طلسمی با دو چهره!


Re: دبیر خانه رسیدگی به طلسمهای جدید
پیام زده شده در: ۱۵:۵۲ جمعه ۹ بهمن ۱۳۸۳
#16

اینیگو ایماگو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۰ دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۰۱ یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۶
از کجایی؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 333
آفلاین
منم با اجازه دنيس يه طرح دارم !!! `پيوست كردم حتما ببينين!!!!!!
البته!!!!!!!!!!!
زياد فرقي نداره
فقط يه موارد استفاده داره
مثلا من يه طلسم رو كه مينويسم موارد استفدش رو مينويسم در دوئل يا دعواهاي خيابوني يا در خانه داري يا در ظرف شستن و..

پیوست:



jpg  amir.jpg (159.57 KB)
2011_41fa2e9e1d4cf.jpg 1024X768 px


تصویر کوچک شده

آوادا کداورا! طلسمی با دو چهره!


Re: دبیر خانه رسیدگی به طلسمهای جدید
پیام زده شده در: ۱۳:۳۶ جمعه ۹ بهمن ۱۳۸۳
#15

دكتر فيلي باستر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۱ چهارشنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱:۵۰ دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 284
آفلاین
نادیونیسیو
این افسون باعث پیدار شدن یک ناندو(یک جانور جادویی)می شه
که پس از 2 ساعت ناپدید می شه ناندو پدید آماده از صاحب چوب دستی که او را پدید آورده دستور می گیره ...
طرز کار: با تمرکز بسیار زیادی به یک ناندو فکر می کند و با بردن چوبدستی به سمت عقب و با یک حر کت دایره وار سریع به سمت جلو .

فقط جای زیادی برای اجرای این افسون احتیاج است چون ناندو بزرگه ..








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.