بررسی پست 26 معدن متروک مترو پلیس کوبیده شده! توسط گراوپ:پست گراوپی نمایانگر یه پست دارای نمره ی ف یعنی فراتر از حد انتظاره! از غولی به بزرگی تو بعیده گراوپ!
اولین نمره ی مثبت تو به کوتاهی پستت تعلق میگیره.
دیالوگ ها متانسب با شخصیت ها و همچنین حدودا قوی. اینکه میگم حدودا، برمیگرده به ضعف دیالوگت در رابطه با فنریره. فنریر مسلما از مزه ی یه مشت گرگینه خوشش نخواهد اومد و اون احتمالا دوست داره گلوی تک تک اونها رو به خاطر خیانتی که بهش کردن, بدره!
برخورد ها هم به نسبت خیلی خوب بودن و فقط در رابطه با ریموس باید توجه بکنی که مسلما مردی به سن و سال ریموس که در واقع خیلی دنیا دیده ست، در مواجه شدن با آنتونیا سعی میکنه از اون فاصله بگیره و نشون بده که بهتره فاصله و حرفاشون از اندازه ای بیشتر نشه.
فضاسازی هات هم در یه حد واقعا عالی و به موقع بودن. مخصوصا دو قسمت زیر:
*گویا می خواستند که نه خود انسانی ببیند و نه انسانی آنها را.
*صدای فریادش در غرش ورود قطار به ایستگاه خاموش و خفه شد!
در کل, تمام ارکان مهم یک نوشته در این پست تو رعایت شده بودن و من رو وادار کرد که منتظر پست بعدی تو باشم. موفق باشی.
=========================
بررسی پست 27 معدن متروک مترو پلیس نواخته شده توسط بلاتریکس لسترنج: بلا، پست تو دارای نکات برجسته ی زیادی بود و البته ضعف های کوچکی هم داشت که من مطمئنم در پست های بعدی رفع خواهند شد.
پست تو از لحاظ توصیفات, واقعا قوی و خوب بود. دیالوگهاتم جز مواردی واقعا خوب بودن. و سوژه رو هم که به خوبی پیش برده بودی.
اما...
اما اولین اشکالی که میتونم و به خودم حق میدم ازت بگیرم, اینه که پستت رو چند نفر و به چند سوژه همیشگی محدود کرده بودی! که در آخر میگم بهت.
دومین اشکال پستت, دیالوگ ریموسه. تو آیا مطمئنی که ریموس که خودش بسیار رنج کشیده در زندگی و اینهمه برای محفل فداکاری کرده, به رحتی از جون یه گرگینه بگذره؟ اونم گرگینه ای که نسبت به ریموس احساسات عاطفی داشت؟ این قسمت دیالوگت ریموس رو به فردی سنگ دل که فقط به فکر نامزدشه, تبدیل کردی, که در صورتی که اینجور نیست!
سومین اشکال: بوی پوسیدگی رو به مشام نمیکشن, بلکه اون رو استشمام یا استنشاق میکنن. که استشمام در اینجا بهتره. در هر شرایطی, بهترین کلمه رو انتخاب کن.
و اما ایراد من برای اشکال اولی که ازت گرفتم:
در حقیقت, خودت رو به سوژه های علاقه ی فنریر به خون، نفرت لوسیوس از فنریر محدود کرده بودی.
هیچ گرگینه ای در پست حضور نداشت, در صورتی که اونا که بعضیاشون دچار تردید بودن, اونها انسانهایی سالم رو دیده بودن و شاد هم در این بین اتفاقی براشون افتاده بود.
هیچ مرگخوارا دیگه ای جز بلا و لوسیوس حضور نداشت. در صورتی که 5-6 نفر بودن!
اینم از نقد پستت. بلای عزی, انتظار خیلی بیشتری ازت دارم. و ایمدوارم در پست های بعدی این انتظارات روبرآورده کنی.
من به پست تو یه " خ" به عنوان: خوووووب ، میدم و امیدوارم که پست بعدی تو یه "ع " بگیره!
موفق باشی بلا.
==================================
بررسی پست 28 معدن متروک مترو پلیس نواخته شده توسط جسیکا پاتر:جسی عزیز! چقدر دامبل قبلی( اسکار) اصرار کرد مالی ویزلی رو برداری و چه حیف که هنوز برش نداشتی! یاد محفل و اون روزا بخیر! هنوز چستای قشنگتو به خاطر دارم. مرسی که پست زدی!
پست خوبی بود. یه پست جلوبرنده که کمی اتفاق داشت.
هوم، جسی، اولین چیزی که به چشم می یاد, سطر اول نوشتته. " را" باید بعد از " مو" می یومد! یعنی: مو را بر اندام مرگخواران, سیخ میکرد.
و خب, درست کلمه ی ضجه هست, نه زجه.
و اینکه, فنری بک, غلطه! فنریر گری بک درستشه!
اما اگر کلی نگری کنیم، قسمت بارون زیاد مناسب نبود. چون باید دقت کنی که اونجا مترو هیت, نه آبراه بارون. درسته؟ پس این قسمت زیاد مناسب نیست.
نکته ی دیگه ای که میتونم بهش اشاره کنم، حرف هاییه که به بلا گفتم هست!
یعنی: استفاده از سوژه فنریر! دم حضور مرگواران دگر و عدم حضور گرگینه ها در پست.
و نکته ی دیگه: مسلما مرگخوارها برای دستگیری گرگینه ها اومدن, اگه فنریر اینقدر زوزه بکشه که همه می فهمن اون اونچاست! پس می تونیم بگیم این قسمت پستت کمی اضافه بود.
در کل، میتونم بگم تو اونی نبودی که همیشه بودی، چون مسلما یه "ق" به عنوان قابل قبول، برای تو خیلی کمه.
جسی عزیز، حتم دارم نوشته های بعدیت زیباتر و خیلی بهتر از این پستت هست.
منتظر پست بعدیت هستم, موفق باشی.