هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: ساتورستان نقد
پیام زده شده در: ۸:۰۳ یکشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۸۷
#5

آنیتا دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۷ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
از قدح اندیشه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1323
آفلاین
*** نقد پست زيباي كاساندرا تريلاني در معدن متروك****

كاساندرا! كار خوبي كردين كه در معدن پست زديد! پست شما تقريبا از هر حيثي يك پست كامل و خوب بود، كه تنها با چندين مورد خاص، از حد عالي، اندكي نزول كرد.
توصيفات كاملا مناسب و به موقع بود. ديالوگ ها 80 درصد قوي بود و ظاهر پست هم خوب!
اما نكات:
بهتره كه در يك متن جدي، از نام آوا ها به اين صورتي كه شما استفاده كرديد، استفاده نشه. مثلا به جاي اينكه بنويسيد: " سطل از دستش رها شد و بامبی به زمین خورد. " بهتر بود اينطور مي نوشتيد:" سطل از دستش رها شد و با صداي بلندي به زمين افتاد."

در مورد ديگه شما بهتر بود اين جمله ي " دهانش از آنچه می دید ؛ باز مانده بود" را طوري ديگر مي نوشتيد كه در آن صورت قدي كتابي تر ميشد:" از آن چيزي كه ميديد به قدري متعجب شده بود كه بي اختيار دهانش بازمانده بود." البته نه دقيقا اين، مسلما به صورت هايي بهتري هم مي تونستيد اين عبارت رو بنويسيد، اما اين يك جرقه بود براي اينكه بتونيد منظور من رو از كتابي تر نوشتن درك كنيد.
غير از اين 2 مورد، چيز خاصي به ذهنم نميرسه، جز اينكه بگم پست شما واقعا ارزش يك " ف" رو داشت، چرا كه واقعا فراتر از حد انتظار نوشتيد. مسلما منتظر پستهاي بعدي شما هستم.


منوي مديريت، حافظ شما خواهد بود!
بازنشستگی!


Re: ساتورستان نقد
پیام زده شده در: ۸:۱۴ چهارشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۷
#4

آنیتا دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۷ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
از قدح اندیشه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1323
آفلاین
بررسی پست 25 داستان های کوتاه برخاسته شده از قلب آماندا:


آماندا، واقعا داستان کوتاه تو خیلی زیبا بود، خیلی.
تو واقعا اون جرقه های توی زندگی رو در یافت کرده بودی.
تو داستانی رو نوشته بودی که واقعا وجود داشت! گاه وقتی بعضی از ما دچار این حالت میشیم. و تو بسیار خوب وصف کردی بودی, تغییر حالات رو با افزایش یا کاهش فشار روی زانوها نشان داده بودی.

خب، اون توانستن ها و خواستن ها هم بسیار عالی و واقعی بوودند.

تنها ایرادی که میتونم بگیرم اینه که آخر داستانت نسبت به بقیه ی داستانت دچار ضعف شده بود.

ببین، داستانکی رو که می تونستی یه پایان روانشناسانه براش بنویسی تا مثل مابقی داستان واقعی جلوه کنه، یه پایان آسون براش نوشته بودی. یه پایانی که با یه قطره اشک و خاج شدن روح همراه بود.

در حقیقت اگه یه پایان دنیوی براش نوشته بودی، و یه راه درمان و گریز از این حالت، میتونست داستانت رو کامل کنه و به خواننده هم بفهمونه که تو واقعا روی پستت بیشتر از اینها کار کرده بودی.

در کل میتونم بگم که چیزی که لایق پست تو هست، یک" ع" به عنوان عالی هست. موفق باشی دوست من.


بررسی پست 29 معدن متروک متروپلسس ، نواخته شده توسط بلاتریکس:


بلا این پستت خیلی قشنگ تر و پخته تر بود. اما بازهم همون قحط الرجال! در پستت موج میخورد. اما اینکه سوژه رو از یک حالت یکنواختی بیرون آوردی، خودش خیلی خوب بود.

اما یه سری اشکال بود در پستت و اون هم ناموزون بودن دیالوگ های رد و بدل شده بین آنتونیا و سایرین بود.
همون خشک و بی احساس بودن ریموس لوپین و کم عاطفه بودن گفته های آنتونیا.

یه کسی که داره میمیره، شاید بیشتر سعی میکنه اسم کسی رو که دوست داره بگه، و با اون حرف بزنه. شاید آنتونیا از این بی مهری ریموس دلش به درد اومده بود و شاید با گریه حرفهای سوزناک قشنگی می زد، نه؟
چیزی که میتونست پستت رو به یه پست عاطفی زیبا تغییر بده. درسته؟

اما غیر از این ایراد، و همونی که اول گفتم، چیز دیگه ای به ذهنم نمیرسه و امیدوار در پست بعدی که شاهدش خواهیم بود، یک داستان عالی رو با هم مرور کنیم.

نمره ی من به پست تو: ق به عنوان قابل قبول.

موفق باشی!

در ضمن یدم بیار که در میخونه یک نکته ای بهت گوشزد کنم!


منوي مديريت، حافظ شما خواهد بود!
بازنشستگی!


Re: ساتورستان نقد
پیام زده شده در: ۱۶:۳۹ شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۸۷
#3

آنیتا دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۷ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
از قدح اندیشه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1323
آفلاین
بررسی پست 26 معدن متروک مترو پلیس کوبیده شده! توسط گراوپ:


پست گراوپی نمایانگر یه پست دارای نمره ی ف یعنی فراتر از حد انتظاره! از غولی به بزرگی تو بعیده گراوپ!

اولین نمره ی مثبت تو به کوتاهی پستت تعلق میگیره.
دیالوگ ها متانسب با شخصیت ها و همچنین حدودا قوی. اینکه میگم حدودا، برمیگرده به ضعف دیالوگت در رابطه با فنریره. فنریر مسلما از مزه ی یه مشت گرگینه خوشش نخواهد اومد و اون احتمالا دوست داره گلوی تک تک اونها رو به خاطر خیانتی که بهش کردن, بدره!

برخورد ها هم به نسبت خیلی خوب بودن و فقط در رابطه با ریموس باید توجه بکنی که مسلما مردی به سن و سال ریموس که در واقع خیلی دنیا دیده ست، در مواجه شدن با آنتونیا سعی میکنه از اون فاصله بگیره و نشون بده که بهتره فاصله و حرفاشون از اندازه ای بیشتر نشه.

فضاسازی هات هم در یه حد واقعا عالی و به موقع بودن. مخصوصا دو قسمت زیر:
*گویا می خواستند که نه خود انسانی ببیند و نه انسانی آنها را.
*صدای فریادش در غرش ورود قطار به ایستگاه خاموش و خفه شد!

در کل, تمام ارکان مهم یک نوشته در این پست تو رعایت شده بودن و من رو وادار کرد که منتظر پست بعدی تو باشم. موفق باشی.


=========================

بررسی پست 27 معدن متروک مترو پلیس نواخته شده توسط بلاتریکس لسترنج:

بلا، پست تو دارای نکات برجسته ی زیادی بود و البته ضعف های کوچکی هم داشت که من مطمئنم در پست های بعدی رفع خواهند شد.

پست تو از لحاظ توصیفات, واقعا قوی و خوب بود. دیالوگهاتم جز مواردی واقعا خوب بودن. و سوژه رو هم که به خوبی پیش برده بودی.
اما...
اما اولین اشکالی که میتونم و به خودم حق میدم ازت بگیرم, اینه که پستت رو چند نفر و به چند سوژه همیشگی محدود کرده بودی! که در آخر میگم بهت.

دومین اشکال پستت, دیالوگ ریموسه. تو آیا مطمئنی که ریموس که خودش بسیار رنج کشیده در زندگی و اینهمه برای محفل فداکاری کرده, به رحتی از جون یه گرگینه بگذره؟ اونم گرگینه ای که نسبت به ریموس احساسات عاطفی داشت؟ این قسمت دیالوگت ریموس رو به فردی سنگ دل که فقط به فکر نامزدشه, تبدیل کردی, که در صورتی که اینجور نیست!

سومین اشکال: بوی پوسیدگی رو به مشام نمیکشن, بلکه اون رو استشمام یا استنشاق میکنن. که استشمام در اینجا بهتره. در هر شرایطی, بهترین کلمه رو انتخاب کن.

و اما ایراد من برای اشکال اولی که ازت گرفتم:
در حقیقت, خودت رو به سوژه های علاقه ی فنریر به خون، نفرت لوسیوس از فنریر محدود کرده بودی.
هیچ گرگینه ای در پست حضور نداشت, در صورتی که اونا که بعضیاشون دچار تردید بودن, اونها انسانهایی سالم رو دیده بودن و شاد هم در این بین اتفاقی براشون افتاده بود.
هیچ مرگخوارا دیگه ای جز بلا و لوسیوس حضور نداشت. در صورتی که 5-6 نفر بودن!

اینم از نقد پستت. بلای عزی, انتظار خیلی بیشتری ازت دارم. و ایمدوارم در پست های بعدی این انتظارات روبرآورده کنی.

من به پست تو یه " خ" به عنوان: خوووووب ، میدم و امیدوارم که پست بعدی تو یه "ع " بگیره!
موفق باشی بلا.


==================================


بررسی پست 28 معدن متروک مترو پلیس نواخته شده توسط جسیکا پاتر:


جسی عزیز! چقدر دامبل قبلی( اسکار) اصرار کرد مالی ویزلی رو برداری و چه حیف که هنوز برش نداشتی! یاد محفل و اون روزا بخیر! هنوز چستای قشنگتو به خاطر دارم. مرسی که پست زدی!

پست خوبی بود. یه پست جلوبرنده که کمی اتفاق داشت.

هوم، جسی، اولین چیزی که به چشم می یاد, سطر اول نوشتته. " را" باید بعد از " مو" می یومد! یعنی: مو را بر اندام مرگخواران, سیخ میکرد.
و خب, درست کلمه ی ضجه هست, نه زجه.
و اینکه, فنری بک, غلطه! فنریر گری بک درستشه!

اما اگر کلی نگری کنیم، قسمت بارون زیاد مناسب نبود. چون باید دقت کنی که اونجا مترو هیت, نه آبراه بارون. درسته؟ پس این قسمت زیاد مناسب نیست.

نکته ی دیگه ای که میتونم بهش اشاره کنم، حرف هاییه که به بلا گفتم هست!
یعنی: استفاده از سوژه فنریر! دم حضور مرگواران دگر و عدم حضور گرگینه ها در پست.

و نکته ی دیگه: مسلما مرگخوارها برای دستگیری گرگینه ها اومدن, اگه فنریر اینقدر زوزه بکشه که همه می فهمن اون اونچاست! پس می تونیم بگیم این قسمت پستت کمی اضافه بود.

در کل، میتونم بگم تو اونی نبودی که همیشه بودی، چون مسلما یه "ق" به عنوان قابل قبول، برای تو خیلی کمه.

جسی عزیز، حتم دارم نوشته های بعدیت زیباتر و خیلی بهتر از این پستت هست.

منتظر پست بعدیت هستم, موفق باشی.


منوي مديريت، حافظ شما خواهد بود!
بازنشستگی!


Re: ساتورستان نقد
پیام زده شده در: ۸:۳۳ سه شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۷
#2

مینروا مک‌گونگال


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۶ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۲:۲۷ دوشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۸۸
از هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 45
آفلاین
نقد پست شماره ي 25 تاپيك معدن متروك مترو پليس ، نواخته شده توسط استرجس پادمور:

استرجس، متن خوبي بود از لحاظ محتوا اما نقاط ضعف مشهودي داشت كه اميدوارم با رعايت كردن اونها، در مابقي پست ها موفق تر عمل كني:

قسمت هاي محاوره اي نوشتت، به اون آسيب زده بود:
رو، كلاه سياهشو كه براي جلوگيري از جلب توجه زده بود، هماننده، خبري از قطار نشد، قورت دادن عصبانيت، شروع کرده با ناخن هایش به دیوار خط کشیدن.
كه به ترتيب در يك متن جدي بايد اينطور نوشته مي شدند:
را، كلاه سياهش را براي اينكه حلب توجه نكند، بر گذاشته بود، همانند( اون "ه" كه مي نويسيد، به معني" است" استفاده ميشه. در اينجا كسره لازمه ي كاره)، اما هيچ اثري از قطار نبود، فرو خوردن خشم، با ناخن هايش كه همين چند ساعت پيش، دستهاي پسر بچه ي كوچكي را خراشيده بود، ديوار را مي خراشيد.

نكته اي كه لازمه بهش توجه كني: هميشه نوع خاصي از لغات، اصطلاحات و كنايات هستند كه ميشه در هر موقعيت زماني و مكاني، ميشه از اونها استفاده كرد. مثلا در يك متن جدي، بهتره كه از لغت" عصبانيت" كمتر استفاده بشه، چون كلمه ي بهتري مثل" خشم" وجود داره.

چيز ديگه اي كه هست، شاخ و برگ دادنه، مثلا اگر اون قسمتي كه من براي ديوار خراشيدن فنرير اضافه كرده بودم رو، اضافه كرده بودي، مي تونستي خواننده رو بيشتر با پستت همراه ميكردي.

از شخصيت ولدمورت به خوبي استفاده نكردي. يعني ولدمورت رو به نحوي كوچيك كردي!
اگر مرگخوارانش نتونن ان كارو انجام بدن...
بايد توجه ميكردي كه اون بهترين مرگخوارانش رو فرستاده( بلا و لوسيوس و...) و مطمئنا دوست داره كه اونها همچين كار كوچيكي رو انجام بدن، وگرنه بقيه ماموريت ها رو چه كار ميكنن؟!
و اينكه ايا ولدمورت خودش براي شكار چندتا نيمه گرگ كه هنوز گرگ هم نشدن، بره؟ بهتر بود طوري مي نوشتي كه اگه مرگخوارا موفق به اين كار نميشدن، لرد براشون يه مجازات سخت تعيين ميكرد.

چيز ديگه اي كه ميتونم بگم، دو پاراگراف ابتداي پستت بودند كه از لحاظ دستوري و نوع بيان، كمي ايراد داشتند. كه اميدوارم برطرف بشه.
و البته، قسمت ولدمورت رو مي تونستي دلنشين تر كني، و كمي خشم اون رو وصف كني!

و كاش تغيير دكوراسيون رو برامون توضيح ميدادي. اينكه چه مكان چه تغييراتي كرده.

و در نهايت، عجله اي در كار ما نيست! تو مي تونستي اين پست رو با توصيفات به جا و بيشتري تنها از زبان مرگخواران بنويسي. و يا كمي از قسمت ريموس و دوستانش مي نوشتي و اينكه شايد فهميده بودند كه چيزي تعقيبشون ميكنه!

در هر صورت، با توجه به اينكه خيلي وقته كه از نوشتن دور بودي، من اين نوشته رو در حد يه " ق" به عنوان " قابل قبول" ميدونم!( كپي رايت باي سيسي)
اما انتظار دارم كه اين نكات رو در پست هاي آتي رعايت كني تا بشي همون استرجس پامادرو(!) قبلي.

موفق باشي.



ساتورستان نقد
پیام زده شده در: ۸:۳۰ سه شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۷
#1

مینروا مک‌گونگال


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۶ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۲:۲۷ دوشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۸۸
از هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 45
آفلاین
در اينجا به نقد و بررسي پستهاي عزيزاني كه در اين انجمن پست مي زنند، مي پردازم. موفق باشيد. مك گونگال.








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.