در انتهای کوچه دیاگون، جایی که به ندرت کسی پا بدان جا میگذاشت، محوطه ای بزرگ با دری شکسته وجود داشت که بالای آن در، تابلویی کج و معوج و رنگ و رو رفته نصب شده بود و با خطی خرچنگ قورباغه رویش نوشته شده بود:
گــودریـــک کـــمـــپـــانــــی.
داخل آن محوطه سه نفر نشسته بودند و طبق معمول مگس میپراندند.
جیم (
) جِیک (
) و جولی (
).
جیم مشغول ور رفتن با کاغذ پوستی هایی بود که جلویش وجود داشت. همینطور در ذهنش مدام حساب و کتاب میکرد. کمی که گذشت، اعصابش خورد شد و کاغذ پوستی ها را از روی میز به زمین ریخت و خطاب به جِیک گفت:
- امروزم خبری نبود؟
_ نه بــابـــا! هیچ سفارشی نداشتیم!
_ یعنی ملت دیگه به خدمات دزدی و کلاهبرداری نیاز ندارن؟
_ چه میدونم!
_ جولی نظرت چیه؟
نگاه جولی به روزنامه پیام امروزی افتاد که جلویش بود، کمی مکث کرد و سپس پاسخ داد:
_ من میگم باس بزنیم تو یه کار بزرگتر! ببین اینجا چی نوشته: گفته که علاوه بر گنجینه های سابق، شمشیر گودریک گریفندور هم جدیدا منتقل کردن به گاوصندوق های زیرزمینی گرینگوتز!
_ همونا که محافظش اژدها هم هست؟
_ آره فک کنم!
در این لحظه، جِیک آب دهانش را قورت داد و گفت:
_ خطــ...هــــر...رررر...هــووووف...را.....ری...نــــی...
جیم:
_ چرا صدات درنمیاد؟ خروسک گرفتی؟
جولی:
_ بچه مون ترسیده!
جِیک:
_ بروووو... بابا... من...فقط...اژدها... یه کم....
در همین حین ناگهان صدای هوهوی جغدی از بیرون آمد و جِیک صحبتش را ناتمام گذاشت و مثل فشفشه به سمت در دوید، آن را باز کرد و بیرون رفت. جیم و جولی هم که تعجب کرده بودند به دنبالش رفتند. آن ها با تعجب مشاهده کردند که جِیک مدام بالا و پایین میپرید و سعی میکرد پای جغد را بگیرد و او را پایین بکشد، اما جغد جاخالی میداد و سعی میکرد فرار کند!
بالاخره جِیک یکی از پاهای جغد را گرفت اما او با منقار به دست جِیک زد و خود را از دست او خلاص کرد و کمی که ارتفاع گرفت بلافاصله در وسط سر جِیک، یک ریغ کوچک زد و با سرعت تمام و هوهویی که نشان از خوشحالی داشت از موقعیت گریخت.
جِیک با سر و رویی ریغی (
) به سمت دوستانش برگشت.
جولی:
_ خوشتیپ پسر! این چه کاری بود؟
جِیک:
_ خیال کردم زنم سوزان، نامه فرستاده. قرار بود بهم خبر بده که سریع بریم یه مسافرت یهویی!
جیم:
_ عجب! در نتیجه دیگه نمیتونستی با ما به گرینگوتز بیای و با اژدها روبرو بشی! ... حیف شد، حالا اجبارا دیگه باید بیای! تازه به اطلاعت میرسونم که میگن غیر اژدها چیزای دیگه هم داره اونجا!