چند ساعت بعد - صد متر زیر زمین - شکنجه گاه خانه ی ریدل!لرد رو مبل راحتی نشسته و با چشمایی نیمه باز روزنامه ی امروز رو میخونه و هر از گاهی به صدای قشنگ ناله های ریگولوس گوش میده.
هوگو تا چند ساعت پیش به دستور ارباب اول با چوبی نازک ریگولوس رو به فلک بسته بود و با مقاومت هایی که ریگولوس از خودش نشون میداد به مراتب چوب نازک تبدیل به چوب کلفت و سپس در این مرحله تبدیل به پتکی که مدام بر کله ی ریگولوس فرود می آمد شده بود.
- آی! اوخ! اوف! بابا چند بار بگم من رفته بودم جسیکا، همسرم رو ببینم فقط همین!
هوگو که از شکنجه دادن کم کم داشت خوشش می آمد هر بیست ثانیه یک بار پتک را بر سر ریگولوس میزد.
- داری دروغ میگی! زود باش راستش رو بگو! مگه اونجا چقدر بهت حقوق میدن؟ یعنی بیشتر از حقوقیه که لرد بهت میده؟ به نظرت واسه یکی دیگه جا دارن؟
لرد زیر چشمی هوگو و کله ی صاف شده ی ریگولوس رو میبینه و از جا بلند میشه و به سمت اونا میره.
هوگو به محش نزدیک شدن لرد یه ضربه ی دیگه به ریگولوس میزنه.
- ارباب به سخن نمی آد!
لرد به جلو خم میشه و تو چشمای ریگولوس نگاه میکنه و بعد از چند دقیقه ریگولوس تو حالت خلسه میره.
لرد با صدای فیس فیس مانندی شروع میکنه: وقتی سوار کلاغ شدی به کجا رفتی؟
ریگولوس با چشمای گردش پاسخ میده: خونه ی گریمولد.
- چی کار داشتی اونجا؟
- جسیکا رو میدیدم.
- نه، به مغز ِ فندقیت دستور میدم حقیقت رو بگی!
ریگولوس اخم میکنه: رفته بودم خبرای دسته اولی رو به دامبلدور بدم.
لرد لبخندی از سر رضایت میزنه و با بشکنی ریگولوس رو از حالت خلسه بیرون میاره.
هوگو که جذب این اتفاق شده بود گفت: ارباب خب از اول این کارو میکردی!
- فقط در صورت نیاز دست به این روش میزنم. حالا ریگولوس ِ خائن رو بیار تو اتاق من.
بعد از رفتن لرد هوگو نگاهی به ریگولوس انداخت و پتکی دیگر بر سرش کوبید و گفت: کجا بودی؟
ریگول با حالت مسخره ای گفت: رفته بودم به جسیکا سر بزنم!