بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!
2)قصد از اقدام برای استخدام با فرهنگي بيش از حد(الکي مثلا) 3)توانایی شما بیشتر در حوزه طنز نویسی ست یا جدی نویسی؟ بستگي به موقعيت داره
4)اسم اداری خود را انتخاب کنید. خانم ويزلي 5)آیا برای استخدام شدن به عنوان خبرنگار اختصاصی تمایل دارید؟ بله ،واقعا مشتاقم 6)آخرین فعالیت شما در ایفای نقش به چند روز پیش بر میگردد؟ يادم نمياد
7)قوانین سازمان توسط وزیر تنظیم شد.به آن ها پایبند خواهید بود؟ بله
چهار چيز است كه قابل بازيابي نيست : سنگ پس از پرتاب شدن سخن پساز گفته شدن فرصت پس از از دست رفتن و زمان پس از سپري شدن
اسم و نام فامیل:سپيده همين کافيه. جنسیت:مي خواهيد مذکر باشم؟؟؟؟ سن:13 شهر محل تولد :تهران محل زندگی:تهران شغل :بيکار (البته دانش اموز) تحصیلات :فعلا هشتم نحوه آشنایی با هری پاتر و میزان علاقه:دوستام مي شه فت علاقه ي زياد علاقه های شخصی خودتون :سوسک(روان پريش هم خودتي)
ویرایش شده توسط مالی ویزلی در تاریخ ۱۳۹۳/۱۲/۱۱ ۱۹:۵۹:۱۰
چهار چيز است كه قابل بازيابي نيست : سنگ پس از پرتاب شدن سخن پساز گفته شدن فرصت پس از از دست رفتن و زمان پس از سپري شدن
يا راونکلاو يا گريفندور راونکلاو چون ادم باهوشيم و توي موقعيتي که انتظاري از من نداري افکار عجيبي به ذهنم مي رسه.(که انجامشون ندي سالم تري...) گريفندور چون همون افکاري رو که به فکرم مي رسه رو عملي مي کنم.
چهار چيز است كه قابل بازيابي نيست : سنگ پس از پرتاب شدن سخن پساز گفته شدن فرصت پس از از دست رفتن و زمان پس از سپري شدن
در همين حال بود که صــداي مهـــيبي امد و هري،فرد،اليشا و جيني به يک طــــرف پرتاب شدند.
هـــري گفت: صداي چي بود جيني؟ جيــنــي گفت:من که نمــــــي دونم . ولي صـــبــر کن ببينم!!!!فـــــــــــــــــــــــــــــــرد دوباره از اون شوخياي بي مزه که نکردي ؟کردي؟ فرد گفت:نه بابا اصلا شوخي بدون جورج مزه نمي ده در ضمن يادت باشه هيچ وقت جلو زن ادم،ادمو ضايع نمي کنند. جيني گفت :ادم بايد رفتارشو کنترل کنه تا جلو جمع ضايع نشه. فرد گفت :اگه به مامان نگفتم!!!! جيني:هري نگاش کن. در همين بين هري سعي کرد جلوي فرد و جيني رو بگيره که ديد موفق نمي شه.در همين لحظه شانس روي کرد و هر سه نفر با جيغ وحشتناک اليشا اومد. هري که از اون صداي مهيب ترسيده بود با شنيدن اين صدا رنگ به رو نداشت و فشارش افتاد. وقتي هري پشماشو باز کرد.با صحنه عجيبي رو به رو شد همه مرده بودند؟ ولي چرا اون سالم بود؟ چرا اون بايد همه افرادي که توي زندگيش به اون ها علاقه داشت رو از دست مي داد؟ در همين بين متوجه کاغذي در اطراف جنازه جيني پيدا کرد. "من در ويلاي خوانواده بلک منتظرت هستم....ولدمورت." هري کاغذ را در دست مچاله کرد. و به راه افتاد. در راه فقط در فکر اين بود که جيني،فردو اليشا به خاطر او مرده بودند؟ ايا اين يک تله براي هري بود؟ وقتي به ويلاي خانواده بلک رسيد انجا اصلا شبيه ان نبود که ولدمورت در انجا باشد. وارد ويلا که شد. . . . . . . . . . . . . . . همه با هم بلند گفتن تولدت مبارک.... وهري مجددا غش کرد.جيني که به اين رفتار هري عادت کرده بود يک سطل اب يخ برداشت. و با سطل کوبيد تو سر هري هري از شدت درد بيدار شد. هري گفت: ولي شما که مرده بوديد؟ چه طوري زنده شديد؟ ههههههههههههههههه اين صداي خنده فرد بود. هري گفت:فکر نمي کنم حرف خنده داري زده باشم. فرد گفت نه هري من به تو نمي خندم اين که نقشه من باعث ترس تو شده خيلي برام جالبه!!! هري گفت:نقشه تو؟؟؟؟نمي گي من سکته مي کنم؟؟؟؟؟ در همين حال با همون سطلي که جيني به هوش اورده بودش به سر فرد کوبيد.
چهار چيز است كه قابل بازيابي نيست : سنگ پس از پرتاب شدن سخن پساز گفته شدن فرصت پس از از دست رفتن و زمان پس از سپري شدن
هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.