هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: اگه کلاه گروه بندی رو سرتون بگذارن تو کدوم گروه می افتید؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۵:۵۸ شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۲
هم می تونم گریفیندور باشم هم ریونکلاو
ریونکلاو چون باهوشم ( من نمی گم دوستان میگویند )
از میزان شجاعتم زیاد مطلع نیستم که با اطمینان کامل بگم گریفین : دی
تو پاترمور تو هردوش اکانت دارم : دی


ارزشی نیمه اصیل!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۲:۵۳ جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۲
1. چه کسانی به هرمیون در راه گسترش گروه ت.ه.و.ع کمک کردن؟ توضیح بدین!
همان طور که می دانید در ابتدا ، این کار طرفداران زیادی نداشت. چه جن باشند و چه جادوگران می شود گفت که کم تر کسی یا بهتر بگم هیچ کسی با این فکر موافقت نکرد. همه جادوگران این جکمله را به هرماینی گفتند که : جن ها از وضعشون راضی هستند. اما هرماینی نا امید نشد و به کار خود ادامه داد. هری پاتر و رون ویزلی هم علی رقم میل باطنیشون به هرمیون کمک کردند. در آینده این پیشنهاد هرمیون و این انجمن با استقبال خوبی مواجه شد و مورد وجه جادوگران قرار گرفت و پس از همایت هری پاتر از این انجمن ، گروه ت.ه.و.ع در نزد مردم محبوب شد. در نتیجه نقش هرمیون ، هری و رون در راه گسترش این گروه پررنگ بود.

2. قدرت چوبدستی های زمان قدیم و جدید رو با هم مقایسه کنین!
در قدیم از آنجایی که مردم اطلاع زیادی درباره ی چوبدستی سازی نداشته اند ، چوبدستی ها کم کیفیت ، کلفت ، سخت و بسیار اجرای جادو با آن مشکل بود و در نتیجه قدرت کمتری داشت و همان طور که گفتیم به علت اطلاع کم مردم از قدرت چوبدستی ، انتخاب چوبدستی درستی که متناسب با فرد مورد نظر باشد اکثر مواقع با اشتباه همراه بود و فرد چون چوبدستی متناسب با خودش را نداشت نمی توانست از وفاداری چوبدستی خود استفاده کند. اما امروزه کیفیت چوبدستی ها بهتر شده و جادوگران می توانند از وفاداری چوبدستی های خود بهره مند بشوند.

3. مــرلـــیــــن کـــه بــــود؟
چه کردشم بگیم؟ مرلین پیامبر و جد جد جد ما جادوگران است. ایشان یکی از برازنده و همچنین بهترین جادوگر کل تاریخ است و همانندش در دنیا نیست. او نعمت های زیادی به دنیای جادوگری ارزانی کرد. یکی از این نعمت ها این بود که به ما روش ساختن چوبدستی های با کیفیت را به ما جادوگران یاد داد. که این کمک او باعث شده است که امروزه ما مشکلی بابت چوبدستی های خویش نداشته باشیم و از این بابت مدیون جد عزیزمان مرلین بزرگ هستیم. یکی دیگر از کار های وی دسته بندی جادوگران بود. او جادوگران را به دو دسته سیاه و سفید تقسیم بندی کرد. فرق این دو دسته با هم این است: جادوگران سفید را در آرد فرو کرده اند و جادوگران سیاه را در قیر و جادوگران سفید از طلسم های معمولی و در راه کمک به جادوگران و مشنگ ها استفاده می کنند و جادوگران سیاه بالعکس.

4. جن های خونگی! آیا اونا در طول تاریخ تلاشی برای نجات خودشون کردن؟ چرا؟
راستش بله. اجداد این جن های خونگی ابتدا خود را مانند جن های معمولی خود را بهتر از جادوگران می دانستند. از آن طرف اجداد ما هم همین فکر را می کردند. سپس این دو گروه به نبرد با یک دیگر پرداختند. جن های خونگی در این نبرد شکست خوردند و اجداد ما قوانینی برای جن های خونگی وضع کردند. بر طبق این قوانین جن های خونگی باید برای جادوگران کار کنند.
و تا الان این قوانین پایدار بودند. و در تاریخ هر گونه شورش توسط این گروه در نطفه خفه شده است.

5. هرآنچه را که یادتون میاد که از این کلاس آموختین رو در چند خط شرح بدین!
اسولا تاریخ پر از پند و عبرت است استاد. جادوگران و مشنگ ها از تاریخ بسیار می آموزند. ما هم از این قاعده مستثنا نیستیم. ما در این کلاس از جد و پیامبرمان مرلین بیش تر فهمیدیم. فهمیدیم که ایشان چه کار های بزرگی برای دنیای جادوگری انجام دادند. همین طور ما درباره ی 4 موسس هاگوارتز که موسس یکی از بهترین مدارس جادوگری هستند آموختیم. ما درباره ی مبحث جن های خونگی و اینکه چه اتفاق هایی در گذشته برایشان افتاده مطلع شدیم. تاریخچه چوبدستی که یکی از مهم ترین ابزار جادوگری هست را بررسی کردیم و در آخر ما از وجود دو جبهه متفاوت یعنی جبهه سیاه و سفید مطلع شدیم. تاریخ یکی از بهترین درس ها است.
.
.
.
پ.ن : ما از زحمات شما بسی متشکریم پروف


ارزشی نیمه اصیل!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس نجوم و ستاره شناسي
پیام زده شده در: ۱۶:۱۸ پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۲
1. صورت فلکی ای که خود تان ساختید را بکشید! (هر جا دوست داشتین :-") 10
بفرمایید استاد. این صورت فلکی چوبدستی است.
http://8pic.ir/images/63611395220956112796.png
2. رابطه این صورت فلکی با دنیای جادوگری را بگویید!10
استاد این صورت فلکی چوبدستی رابطه های زیادی با دنیای جادوگری دارد. یکی از این رابطه ها ، یاد آوری روزی بود که اولین چوبدستی توسط نیاکان ما ساخته شد. در زمان های قدیم در یکی از آن روز هایی که نیاکان و پدران ما در غار ها می زیسته اند. به طور تصادفی موفق شده اند که چوبدستی بسازند و از آن استفاده کنند. بعد از آن واقعه شکل اولین چوبدستی را با جادو به آسمان فرستادند و ستارگان را طوری جادو کردند که هر سال در آن شب ستارگان به صورت فلکی چوبدستی در بیایند تا آن روز برای آیندگان یاد آوری شود. یکی دیگر از رابطه های آن این است که این صورت فلکی همیشه در جهت شمال به وجود می آید. بنابراین اگر جادوگری در این شب گم شود می توانند با توجه به این ویژگی صورت فلکی راه خود را پیدا کند.
3. دو صورت فلکی نام برده و ارتباطشان با دنیای جادوگری را توضیح دهید!10

صورت فلکی کلاه
این صورت فلکی یکی از همه ترین ویژگی هارا در دنیای جادوگری دارد. البته یک شاخه این موضوع به درس پیشگویی هم بر می گردد که ما زیاد وارد این مسئله نمی شویم. وجود این صورت فلکی در آسمان ، بیانگر به دنیا آمدن جادوگری بزرگ است. در شبی که صورت فلکی کلاه در آسمان پدیدار شود ، جادوگری بزرگ ، عادل ، مهربان ، دلسوز به جهان دیده می گشاید یا گشوده است. در کل می شود گفت خوش به حال جادوگران خوب و مشنگ ها خواهد شد. می گویند در زمان تولد جدمان مرلین بزرگ چنین صورت فلکی در آسمان دیده شده است. اما این حرف ها بر پایه حدس و گمان هست و اگر در چنین شبی این صورت فلکی دیده شده باشد هم احتمال کمی وجود دارد که جادوگران آن زمان اطلاعی درباره ی این معنی داشته باشند.

صورت فلکی جمجمه
این صورت فلکی داستانی دارد که به صورت افسانه تعریف می شود اما احتمال حقیقت بودن آن هم وجود دارد.این داستان را من به صورت خلاصه تعریف می نمایم. در یکی از شب ها 7 جادوگر سیاه دور هم جمع می شوند تا کار شیطانی را انجام دهند. اما جدمان مرلین بزرگ از نقشه ی آن ها مطلع می شود و جلوی آن ها را می گیرد. مرلین بزرگ جراحت هایی بر می دارند اما موفق به شکست و نابودی هر 7 جادوگر می شوند. در همان لحظه که ایشان ( مرلین ) به آسمان می نگرند متوجه می شوند که ستارگان به شکل یک جمجمه در آمده اند. برای همین ایشان معنی این صورت فلکی را جنگی بزرگ بین خیر و شر تعبیر نموده اند.


ارزشی نیمه اصیل!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۲۰:۲۱ چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۲
- چگونه در جنگل تا رسیدن کمک زنده می مانید؟ ( با استفاده از گیاه ها ) ( برای خوردن، خوابیدن، کار خرابی (!) کردن، سرگرمی، پوشش و حتی مریضی ... ) ( رول یا غیر رول ) ( 20 نمره)
استاد اجازه؟ استاد با اینکه ما زیاد فیلمو گوش نمی دیدیم اما یک قسمتشو شنیدیم که میگفت:
((گیاهان خیلی خوشمزه هستند )) برای همین ما می توانیم از طریق برخی از گیاهان خوراکی نیاز خوردنمونو برطرف کنیم. در رابطه با خوابیدن می شود گفت که ما می توانیم با کندن برخی از گیاهان به درد نخور و هرز آن ها را روی هم تلنبار کنیم رویشان بخوابیم و درباره ی مسئله ی کار خرابی کردن
ما زمان قضای حاجت می توانیم از گیاهان برای استتار استفاده کنیم. حالا خیلی وارد این مسئله نمی شویم. برای ایجاد سرگرمی با گیاهان هم می شه گفت که ما می توانیم کلکسیون برگ ، گل جمع کنیم. خدا رو چه دیدی شاید شما استاد به ما نمره اظافی دادید . پوشش هم که تقریبا" همه میدونند که استفاده از برگ ها برای پوشاندن خود از قدیم هم رایج بوده و حتی در زمان حال هم برخی از این روش استفاده می کنند. برای مریضی که در جنگل بسیار گیاهان دارویی وجود دارند که برای درمان مریضی های مختلفی کاربرد دارند. برای زنده ماندن در جنگل هم ما باید تا حد ممکن از گیاهان سمی و گوشت خوار بید های کتک زن و لغت زن و اینجور چیزا دوری کنیم. بهترین روش بالا رفتن از درختان است. که البته باز هم خاطر ها و مشکلات مخصوص خودشو داره. مثلا ممکنه کسی بالا رفتن از درخت را بلد نباشه. پس بهترین راه اینه که در قسمتی که گیاهان جادویی بی خطر یا کم خطر تری داره باستیم تا کمک از راه برسد.

- چرا به فیلم توجه نمی کردید؟ مشغول ِ چه کاری بودید؟ ( مدرسه است! بیناموسی ممنوع! ) ( 10 نمره)
استاد ما به شدت احساس ندامت و پشیمانی می کنیم. راستی استاد برای ما سوال بود شما که استاد گیاه شناسی هستید چرا فیلمو نگاه می کردید؟ بله استاد فهمیدم. منظورتون اینکه فضولی موقوف جواب سوال منو بده. . استاد اجازه؟ ما خواب بودیم استاد. استاد ما اولش گوش میدادیم. چاخان نیس استاد ما اولش داشتیم موقع فیلم دیدن تخمه می خوردیم همین طوری هی تمه می خوردیم هی فیلم نگاه میکردیم. بعد ان قدر این روند را ادامه دادیم تا تخمه ها ته کشید. از آنجایی که خوراکیمان تمام شد و فیلم شما هم بدون خوراکی مزه نمی داد ما خوابمون گرفت و خوابیدیم.
دیدید استاد ما چه رک بودیم؟


ارزشی نیمه اصیل!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۵:۵۹ چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۲
1. کاری که گفتم رو انجام بدین و در یک رول شرح بدین! (30 نمره)
گیدیون با ترس لب خود را گزید و به صف دانش آموزان نگاه کرد که خود را از برج به پاییت پرتاب می کردند.
همین طور که نوبت او نزدیک تر می شد استرس گیدیون هم بیش تر می شد.
وقتی نوبتش رسید جارویش را به استاد گودریک داد و به لبه برج رفت.
از بالای آن پایین را نگاه کرد.
ناگهان سرش گیج رفت. اما سریع به خودش مسلط شد. نفس عمیقی کشید و خودش را به پایین پرتاب کرد. سرمای عجیبی بدن گیدیون را فرا گرفت. نمی دانست به خاطر هوای سرد است یا استرس. صدایط باد در گوشش می پیچید.
استاد گودریک جارو را ول کرد. گیدیون می ترسید قبل از آنکه جارو به او برسد خودش تبدیل به مربا شود وقتی جارو به وی رسید بلافاصله سوار آن شد و درست قبل از آنکه به زمین برخورد کند ، اوج گرفت.
هنوز از این شوک خارج نشده بود که طلسمی به او برخورد کرد و گیدیون را تقریبا از جارو واژگون کرد. :worry:
او در حالی که از جارو آویزان بود به سرعت خود را بر روی جارو نشاند و قبل از آنکه طلسم بعدی مجددا" به او برخورد کند جا خالی داد.
_ جاخالی خوبی بود.
گودریک این را گفت سپس حرکت کرد و در همان حال به شلیک طلسم پرداخت.
طلسم دیگری از کنار گوش او گذشت. سرعت طلسم ها آن قدر زیاد بود که گیدیون به سختی آن ها را مهار می کرد. بعضی اوقات وی مجبور می شد همزمان چندین طلسم را با هم جاخالی می داد. پروفسور که از او پرسید:
_ کلاس خصوصی می روی؟
_ آره مدرسان شریف می روم.
_ مدرسان شریف؟
گودریک با شنیدن این حرف سرعت اجرای طلسمش را بالا تر برد.
_ استاد شما با مدرسان شریف چه پدر کشتگی دارید؟
_ مشکل من فقط با آگهی های آن است. الان دارم عصبانیتم را ازش سر شما خالی می کنم.
_
_
تمام آسمان از طلسم های پروفسور پر شده بود.
گیدیون که دیگر نایی برایش باقی نمانده بود دیگر به زور از سر راه طلسم ها کنار می رفت.
هر زمانی که می خواست به استراحت بپردازد پروفسور با طلسم هایش او را از اینکار باز می داشت.
_ پروفسور رحم کنید.
پروفسور به حرف او گوش نداد و به فرستادن طلسم ادامه داد.
گیدیون پس از مهار آخرین طلسم به سرعت به سوی برج رفت. بعد از آنکه به برج رسید بلافاصله از روی جارو به برج پرید. زمانی که به زمین رسید دانش آموزان دور او را گرفتند.
_ چه طور بود؟ سخت بود یا آسان؟
گیدیون با نفس نفس گفت:
_ خ.......یییییییی.......ل......ی......س.....خ......ت
سپس با گفتن این جمله روی زمین ولو شد.


ارزشی نیمه اصیل!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۱:۳۲ جمعه ۹ اسفند ۱۳۹۲
1. کاری که گفته شد را انجام بدهید. (۳۰ امتیاز)
گیدیون به انبوه انسان های ماگل رو به روی خویش می نگریست.
سخت فکرش مشغول تکلیفی بود که بر عهده داشت. نفس عمیقی کشیدو به راه افتاد. او در حالی که نقشه آن محله ماگل نشین را در دست داشت به دنبال یک مغازه لباس فروشی می گشت. بعد از چند ساعت سردرگمی بالاخره به یک مغازه رسید.
وارد آن شد...
فروشنده مردی تیره پوست و قد بلند بود.
_ می تونم کمکتان کنم؟
_ شما لباس گلادیاتور های رومی دارید؟
_ مگه هالووینه؟
_ برای برای اجرای نقش تو فیلم می خواهم.
فروشنده لباسی به گیدیون داد.
گیدیون که پول ماگلی نداشت دستش را در جیب خود برد و وردی را زمزمه کرد. سپس پول ماگلی را به فروشنده داد.
چند دقیقه بعد گیدیون به همراه لباس گلادیاتور به سمت صحنه فیلم برداری به راه افتاد. وقتی به آنجا رسید انسان های بسیاری را دید که با عجله از سویی به سوی دیگر می روند. او از این قفلت استفاده کرد و لباسش را پوشید.
_ تام معلوم هست کجایی؟
مردی با عصبانیت به سوی گیدیون آمد. گیدیون گفت:
_ تام؟
_ بله، تام توضیح بده کجا بودی؟
گیدیون دریافت که ماگل ها او را تام صدا می زنند.
_ قربان داشتم لباس این صحنه فیلم برداری را می خریدم. او این را گفت و به لباس خود اشاره کرد.
_ بسیار خوب حالا آماده شو تا چند دقیقه دیه فیلم برداریه.
_ ببخشید قربان من باید چه کاری انجام بدم؟
مرد با تعجب گفت:
_ باید به عنوان یک گلادیاتور به میدان مبارزه بروی و توی آن مسابقه پیروز بشوی.
_ دیالوگی دارم؟
_ نه. حالا عجله کن. تا 2 دقیقه ی دیگر برداشت اول است.
گیدیون پشت دری ایستاد. بعد از چند دقیقه آن در باز شد و گیدیون رو به روی خود میدانی به شکل دایره و در بالای میدان تماشاگرانی دید که با ورود او به تشویقش پرداختند.
_ حرکت
فیلم برداری شروع شده بود. گیدیون به رقیب خود نگریست. سپس به او یورش برد و ناشیانه شروع به شمشیرزنی کرد. بعد از چند دقیقه رقیب او به خاک افتاده بود و صدای هلهله ی تماشاچیان بلند شد.
_ کات
مردی که گیدیون با او صحبت کرده بود گفت:
_ عالی بود تام.
***
2. نقشه ی روی تخته سیاه رو رسم کنید. (امتیاز تشویقی)
بفرمایید
http://8pic.ir/images/37808032763858651881.png


ارزشی نیمه اصیل!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۹:۰۱ پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۲
. یه سوال مربوط به درس تاریخ از خودتون بسازین و خودتونم بهش جواب بدین! (7 امتیاز)
چرا جادوگران از چوبدستی استفاده میکنند؟
به نظر بنده تمام جادوگران می توانند بدون چوبدستی هم جادو کنند و این سوال به ذهنم رسید که چرا جادوگران از چوبدستی استفاده میکنند جواب من این است: به این دلیل که بتوانند درست و حسابی هدف گیری کنند در زمان های قدیم. در زمان هایی که نسل ما جادوگران تازه به وجود آمده بود کسانی که قدرت خود را شناخته بودند شروع به اجرای جادو کردند. بعد از مدتی پی بردند که طلسم هایشان به طور درست به محلی که میخواهند هدایت نمیشود به همین دلیل بعضی افراد شروع به ساختن چوبدستی و این مشکل را حل کردند.

2. از کدوم سوال یا مبحث درس کلاس تاریخ بیشتر خوشتون اومد؟ چرا؟ (3 امتیاز)
استاد من با اینکه در کلاس های قبلی شما شرکت نکردم اما مطالب کلاس شمارو دنبال میکنم . بر اساس مطالبی که گذاشتید من از مطلبی که درباره ی مرلین 4 موسس هاگوارتز بود خوشم اومد. به این دلیل که بالاخره مرلین جد جد جد ما جادوگران هستند و 4 موسس هاگوارتز هم 4 پدید آورنده یکی از بهترین مدارس جادوگری هستند.

3. دوست دارین اگه قراره اسمتون تو تاریخ ثبت شه، با چه عنوانی ثبت بشه؟ (8 امتیاز)
بنده به شخصه دوست داشتم به عنوان یک موسس مدرسه جادوگری و استاد آن مدرسه از من در تاریخ یاد شود.بالاخره آموزش دادن به جادوگران نوجوان و یافتن استعدادشان در شغل های مختلف بالاخره یکی از مهم ترین کار های موجود است. ممکنه بگید آرزو بر جوانان عیب نیست یا ما کلی مدرسه جادوگری در جهان داریم. اما مدرسه ما کلا با جادوی سیاه مخالف است و اینکه ما بر اساس زندگی مرلین بزرگ دانش آموزانمان را تربیت میکنیم که در آینده انسان های بزرگی بشوند.
4. پاسخ عددی بدین! (2 امتیاز)
الف: چند جلسه تو این کلاس شرکت کردین؟ استاد ما این تازه اولین جلسمونه اما ما مطالب کلاستان را دنبال میکنیم استاد.
ب: امتیازتون به کلاس از 30 نمره چنده؟ به نظر بنده 30.

5. یه نقاشی از چهره یکی از آدمای ثبت شده تو تاریخ جادوگری بکشین! (3 امتیاز)
بفرمایید. نقاشی پروفسور دامبلدور.
http://8pic.ir/images/24143763757023259122.png
6. آیا کار سایت جادوگران روزی به پایان میرسه و تبدیل به جسد میشه یا تا ابد (حتی با وجود فعالیت کم) پابرجا میمونه؟ چرا؟ (7 امتیاز)
نه.
حتی اگر سالی 1 پست هم زده بشه بالاخره در اون فعالیت میشه. این سایت برای نسل های بعدی باقی می مونه. و برای ما در اینده به صورت خاطرات خوش و زیبایی که در اینجا داشتیم.
این سایت همیشه در خاطرات ما زنده است.


ارزشی نیمه اصیل!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: خواندن ذهن
پیام زده شده در: ۱۶:۱۱ پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۲
۱. چرا هیشکی یه توله گرگ زشتو نمیخواد؟
استاد؟ آخه چرا فاز کلاسو ناراحت کننده میکنید؟ با کلی ذوق و شوق اومدیم که تو اولین کلاسمون شرکت کنیم که شما اینجوری میکنید ما شمارو دوست داریم استاد. به ریش مرلین قسم که همه بچه های کلاس شمارو دوست دارن. اصولا من عاشق گرگام. کلا فوق العاده ابهت دارن. مخصوصا اون زوزشون خیلی با حس خاصی میگن اوووووووووو. وقتی زوزه میکشن مو به تن دیگران سیخ میشه.
۲. دوشواری ذهن‌خونی رو از یک تا ده امتیاز بدین و چرا!!!
به نظر بنده استاد ذهن خوانی اصولا درس سختیه. خیلی ظریف کاری داره. به راحتی می توان از روی ظاهر کسی قضاوت کرد اما این که بفهمی تو ذهن کسی چی میگذره کاریه که باید هنرشو شخص داشته باشه. برای همین من به دوشواری این درس 9 میدم ( 1 نمره به علت استعداد موجود در هر کس کم کردم )
۳. توی یک رول توی کلاس ذهن‌خوانی شرکت کنید!
بعد از ظهر بود...
دانش آموزان در حالی که با هم پچ پچ میکردند به سوی کلاس ذهن خوانی روانه شدند.
گیدیون که اولین کلاس او ، این کلاس بود به همراه انبوه دانش آموزان به سمت در کلاس رفت.
استاد این درس ، تد ریموس لوپین پشت میز نشسته بود و با خود زمزمه میکرد.
با ورود شاگردانش از جای خود بلند شد و شروع به صحبت کردن کرد:
_ دانش آموزان عزیز ، خوش آمدید. لطفا تکالیف جلسه قبل را روی میز بگذارید میخواهم آن ها را ببینم.
ترسی وجود گیدیون را فرا گرفت. با خود گفت : اگر نبودن من را در جلسه قبل موجه نداند چه؟ اگر من را از کلاس بیرون کند چه؟
واکنش های استاد لوپین متفاوت بود. گاهی با نارضایتی و اخم به تکالیف می نگریست و گاهی با لبخند به عنوان تشویق دستی بر سر دانش آموز میکشید.
هر چه به میز گیدیون نزدیک تر می شد ترس گیدیون بیش تر میشد. از بعضی دانش آموزان شنیده بود که اگر تکالیف را نمی نوشتند یا خیلی بد انجام می دادند استاد لوپین بسیار عصبانی می شد. زمانی که استاد لوپین به میز گیدیون رسید نگاهی به او کرد و گفت:
_ تو را قبلا تو کلاس ندیده بودم... دانش آموز جدیدی؟
_ بله قربان
استاد لوپین با این جواب سری تکان داد و از میز او گذشت. گیدیون نفس راحتی کشید.
هنوز از این شوک که خطر از بیخ گوشش گذشته بیرون نیامده بود که فریاد استاد لوپین را شنید.
_ ویییییییییییییییزلییییییییییییییی.
و پس از فریادش زوزه بلندی کشید. تمام دانش آموزان از ترس میخکوب شده بودند.
کود حیوانیی در انتهای کلاس منفجر شده بود. فرد و جورج با نیشخندی به استاد لوپین نگاه میکردند.
_ این چه کاری بود که کردید؟
_ جورج: استاد دیدیم کلاستون خیلی خشکه گفتیم یک خورده پر هیجانش کنیم. سپس با گفتن این حرف نخودی خندید.
_ برید خدارو شکر کنید که به پروفسور دامبلدور تحویلتون نمیدم.
استاد لوپین به دو نیکت خالی که جای جورج و فرد بود اشاره کرد و ادامه داد:
_ حالا سر جایتان بشینید و ان قدر دردسر درست نکنید.
سپس به جلوی کلاس رفت و تدریس خود را آغاز کرد.

***
بعد از پایان کلاس ، گیدیون که از شیون آوارگان بیرون می آمد با خود گفت :
_ استاد لوپین ، استادی با ابهت اما مهربان و بخشنده است

۴. جلسه پیش کجا پیچوندین رفتین؟
استاد...
به ریش مرلین قسم ما تازه این اولین کلاسمون بعد از ثبت نامه.
اصلا ما جلسه پیش ثبت نام نبودیم که شرکت کنیم استاد





ارزشی نیمه اصیل!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر ثبت نام دانش آموزان
پیام زده شده در: ۱۵:۲۱ دوشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۲
ﺷﻨﺎﺳﻪ: گیدیون پریوت

ﺩﺭ ﮐﺪﺍﻡ ﺗﺮﻡ ﻫﺎﯼ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺷﺮﮐﺖ کرده اید: هیچ کدام

ﮐﻼ‌ﺳﻬﺎﯼ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼ‌ﻗﻪ ﺧﻮﺩ را ذکر نمایید : والا من تاحالا شرکت نکردم ببینم چه کلاسی خوبه


ارزشی نیمه اصیل!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۲۰:۱۹ پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۲
رومیلدا وین با هری پاتر 2 دقیقه مانده به شروع کلاس معجون سازی لب کارون با هم دوئل میکردند


ارزشی نیمه اصیل!


تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.