هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۰:۲۶ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۱
#21
نقل قول:

ویکتور کرام نوشته:

سلام.

الان که این انتخابات و ستاد ها درست شده اصلا دیگه تاپیک های رولی رفتن و اینها جاشون را گرفتن. میشه توی این چند روز که بازار انتخابات داغه یه بلاک جدید به انجمن وزارت اختصاص بدید تا هم تاپیک های ستاد را بشه دید و هم تاپیک های رول نویسی را.


با تشکر.


قرار داده شد ! تا آخر انتخابات هم روزانه خبرهای انتخابانی و کاندیداها تیتر وار درج میشه انشالله !

نقل قول:

AHR نوشته:

سلام من تا همین دیروز با شناسه ی پروفسور ویریدیان عضو سایت بودم ولی صبح اومدم دیدم بلاک شدم من هیج
خطایی مرتکب نشدم حالا از شما می خوام خطامو مشخص کنینو اگه امکان داره به سایت برگردم من بازهم تکرار میکنم هیچ خطایی مرتکب نشدم


سلام دوست عزیز
جوابتون رو داخل ویرایش پستتون در اینجا دادم.
بله. شناسه اصلی شما با عنوان "پروفسور ویریدیان" روز گذشته (با وجود اینکه چند بار اخطار داده شد و قوانین چت باکس برایتان لینک شد) به علت رعایت نکردن قوانین چت باکس (پیام) بلاک شد و موقتا دسترسی شما از سایت گرفته شد. تدوین این مجازات برای شما از سوی مدیریت ایفای نقش صورت گرفته است. این شناسه فعلی شما با عنوان AHR نیز در اسرع وقت مسدود خواهد شد. خواهشمندم ضمن احترام به قوانین سایت، از این شناسه خارج شده و در صورت نیاز به تماس با مدیریت سایت، با همان شناسه "پروفسور ویریدیان" وارد سایت شده و به بخش تماس با ما مراجعه کرده و بلیط ارسال کنید. (بخش تماس با ما برای کاربران بلاک شده نیز قابل دسترس است)


موفق باشید



بيلبورد وزارت خانه
پیام زده شده در: ۱۹:۲۶ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۱
#22
آیا پوستتان به استخوانتان چسبیده ست؟ آیا همه دردهای عالم به پیکر نحیفتان دوخته شده است؟
دوای درد شما اینجاست ! مورفین ! مورفین گانت دوای درد نسل امروز !
تصویر کوچک شده

با تقدیم "رای" خود به مورفین گانت در انتخابات وزارت سحر و جادو، آینده خود را سرشار از شادی و پرواز و شور مضاعف ببینید !
هم اکنون به ستاد انتخاباتی مورفین گانت ملحق شوید تا در گام اول ارشاد شوید، در گام دوم آگاه و در گام سوم به لطف مورفینیسم مطلق و مشتقات رنگارنگ آن، بسی فیض برده و در راه زندگی دنیوی و اخروی و خیالی و خصوصی و غیره، سعادتمند شوید !



-------
دوستان هواداران کاندیداها و همینطور خود کاندیداها، اینجا تبلیغ می تونید کنید برای انتخابات ! همینطور در بیلبورد دیاگون ! (البته تا زمان قانونی تبلیغ )





ستاد انتخاباتی مورفین گانت
پیام زده شده در: ۱۰:۵۰ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۱
#23
مورفین گانت، مورفینیسم عصر طلایی !

مورفین در لیتل هنگتون، داخل دنیا افتاد ! (شاهدان در حین تولدش می گفتند مورفین نمی خواست که به این دنیا بیاید و ناپاکی ها و بی اصالتی ها و ماگل ها و دروگه های کثیف و خون لجنی ها را ببیند، از این رو مقاومت کرد، اما دیگه به اصرار مادر و خراب مرام مادر شدن و این حرفا، پا به این دنیا گذاشت ! ) . در همان دوره کودکی اش علاقه شدیدی به چاقو داشت. در دوره کودکی اش هم خونه خانواده گانت خیلی پر رفت و آمد بود و کسی حواسش به مورفین کوچولو نبود. از این جهت وی همیشه به آشپزخونه می رفت و هر سری گردن یکی از خاندان گانت رو می برید. پدرش ماروولو ابتدا متوجه این موضوع نشد اما بعدها فهمید که تعدادشان هر سری کم می شود تا جایی که خودشان سه نفر باقی ماندند:
تصویر کوچک شده
«من همیشه روحیه خشن و ماگل ستیز پسرم رو تحسین کردم ! هر چی باشه خون سالازر اسلیترین کبیر توی رگهاش در جریان بوده ! اما هیچ وقت فکرشو نمیکردم اشتباها به جای ماگلها به ماها چاقو بزنه ! جا خوردم وقتی دیدم داره تنهایی توی سالن شهید جکسون پور با کله های خاندان ما در نقش توپ کوافل، کوییدیچ بازی می کنه ! »

وقتی پا به دوره نوجوانی گذاشت، بسیاری از مهمانان در خانه گانت ها، اصرار و تاکید این خانواده به اصالت شان را مسخره می کردند. تا اینکه روزی ماروولو، تصمیم گرفت پارس کند، لذا همه مهمان ها را بیرون کرد، دیگر مهمانی هم دعوت نکرد و به نشانه اعتراض و تاکید مجدد برای اصالتش، چند روزی به دور دستها سفر کرد و با چیزی شبیه به مار بازگشت و آنرا خشک نمود و به درب خانه شان میخ کرد. از این حرکت ماروولو گانت چند روزی گذشت تا اینکه حاج کالین از شیوخ قزوین(ترجمه خارجکی= لیتلوین) به همراه تعدادی از مامورین وزارت در مقابل خانه اش تجمع کردند. ژرژر ژرژریان ، یکی از مامورین حاضر در آن ماجرا به ما این چنین می گوید:
تصویر کوچک شده
«حاج کالین به وزارتخونه اومد و شکایت کرد که مرد گوریل مانندی شلنگ یکی از مرلینگاه های نقلی و شیک، با آیفون تصویری و فول امکانات یکی از حرم های اختصاصی اش را دزدیده ! به محض گفتن گوریل فهمیدیم که منظورش کیه ! به اتفاق حاج آقا به لیتل هنگتون رفتیم و درب خانه گانت ها رو زدیم و اتفاقا دیدیم که شلنگ مرلینگاه به درب خانه میخ شده ! کلی دم در با ماروولو گانت جر و بحث داشتیم که شلنگ رو به همراه خسارتش پس بده اما حاضر به انجام این کار نمی شد ! حاج کالین شخصا به مقابل ماروولو رفت تا عمل قبیح دزدی اش را برایش بشکافد و شلنگ را پس بگیرد، اما ماروولو گانت پارس کرد و پارس او به عنوان ژیلت عمل نمود و ریش های حاج کالین را به کسری از ثانیه تراشید و کالین از شکایتش صرف نظر کرد ! :pretty: »

گفته می شود وقتی مورفین از پشت پنجره ماجرا را می دید توانست از یک چهلم مغزش برای نخستین بار بهره بجوید و بفهمد که پدرش با حیله یک شلنگ به جای مار به درب خانه میخ کرده است. اینجا بود که غیرت اسلیترینی مورفین جوشید و تصمیم گرفت به زندگی و خانه طرح و رنگ مار بدهد. از این رو یک هفته ای خانه را ترک کرد و بعد از یک هفته با یک کیسه پر از مار خشک شده به منزل بازگشت ! وی تمام وسایل و سیستم منزلشان را ماری و مبتنی بر مار کرد ! نخ سیفون مرلینگاه را از جا در آورد و به جای آن یک مار بوآ قرار داد. همینطور از یک مار زنگی به عنوان سیم اینترنت و سیم سرور (اون موقع وایرلس و وایمکس اینا اختراع نشده بود ! ) استفاده نمود. حتی به عنوان کمربند ! حتی به عنوان سیم گیتار ! و کلی حرکت ماری دیگه هم انجام داد.

حدود 18 سالش بود که وقتی راه می رفت، فهمید از زیر پوستش مایعاتی بیرون می ریزند. ابتدا تصور می کرد چون در پیاده روهای لیتل هنگتون دختر مخترای دم بخت و جوان را می دید، عرق شرمش است که می آید ! اما فهمید به طور عجیبی از کنار هر کسی که رد میشه، رایحه این مایعات حالت های مستی و خماری و بیهوشی رو بهشون القا می کنه ! بعضی ها رو هم وادار به بندری زدن می کرد ! و این موضوع سرآغاز تحول جهان جادوگر و ماگل بود ! مورفین، از مورفین استخراج شد و علم طب ماگل ها را زیر و رو نمود و آرامبخش مطلق دردها شد ! گرچه خانواده گانت همچنان از ماگل ها نفرت داشتند اما سودی که از این کاربرد بدن مورفین وجود داشت، برایشان مهم تر بود.
تصویر کوچک شده
مورفین کم کم تصمیم گرفت خودش آزمایشاتی انجام دهد و چیزهای اختراع کند که به جوانان عصر آهن و فلز، آزادی و پرواز دو چندان بدهد. چیزهای وی بسیار چیز بودند و جوانان چه ماگل چه جادوگر، عاشق چیزهایی بودند که او میان همه توزیع می کرد ! . نتیجه آن طی دو دهه مشخص شد و بسیاری از جوانان جوری محتاج و دلبسته مورفین گانت شدند که شب تا صبح با آه و ناله و درد و گریه فراوان در زیر پل و پیاده رو منتظر او می شدند که صبح شود و او را تا عمق پوستشان در آغوش بکشند ! . خانم سگناز اسطوره صفت ، یکی از بانوان رشیدی است که سالها تجربه مورفینیسم را در زیر پل پارک وی (ترجمه= پل دارک وی ) داشته و همچنان دارد. این بانو که هم اکنون یکی از چشم هایش در موقعیت پیشانی اش قرار گرفته و دیگر چشمش با دهانش هم خانه شده، در مورد تجربه اش با گریه می گوید:

«آقا ! دادا ! یارووو ! من اشن نوکر مورفین ژونم ! به مرلین خرابشم اشن ! هر شب تا صبح اینژا ژیر همین پل منتژرم که بیاد ! میدونم میاد ! بد قول نیس ! خدا خیرش بده ! ما جوونا رو میشاژه ! »
تصویر کوچک شده
در نقطه مقابل هم مشتی جیگر الله ، 90 ساله، ساکن زیر زمین، داغدار 40 فرزند خود است که از دیدگاه وی همگی طعمه مورفینیسم مورفین گانت شدند و الان همشون زیر خاک خوابیدند.

«اَی خدا لعنت کنه این یارو مورفین جادوگر رو ! هر 40 تا بچه ام رو گرفت فرستاد سینه قبرستون ! الان من اینهمه دلار که قایم کردم توی بالشت و جوراب رو برای کی بذارم؟ نه نوه دارم، نه عروس، نه داماد، نه بچه ! همش رو باید خرج قرتی بازیای این زن 20 ساله ام کنم دیگه ! اه ! تف به این زندگی ! لعنت بر مورفین ! :vay: »

اما در برابر این ادعای مشتی جیگر الله هم منتقدان و هواداران زیادی واکنش نشان دادند و نظر اکثر آنها این بود که: «تعداد فرزندان مشتی، مازاد بر جمعیت استاندارد بوده و موجب اشغال حجم زیاد تری از کره خاکی می شد ! لذا به حول و قوه الهی، مورفینیسم مورفین وسیله ای برای کنترل رشد سرسام آور جمعیت جهان شد و جهان را بار دیگر نجات داد ! »

مورفین گانت بعدها متوجه شد که شکم خواهرش، مروپ، برآمده شده است. پدرش، ماروولو از این موضوع خبری نداشت. اما مورفین هم که خبر داشت، چون علوم تجربی نخونده بود و نمی دانست حامله چیست، تصور می کرد مروپ مثلا حامل یک پیام پستی مهم یا حامل یک غذای خوشمزه ست. چون کوییدیچ هم از مد افتاده بود و ورزش باب میل لیتل هنگتونی ها، فوتبال ماگل ها شده بود، از این رو شبها یواشکی خواهر دایره اش را بر می داشت و در نقش توپ فوتبال به کوچه می برد و با بچه محلای لیتل هنگتون گل کوچیک می زد. اما هرگز از این خبر نداشت که آن شوت های محکم و کاددار به دل و روده خواهرش نمی خورد، بلکه به کله سیاه ترین و مخوف ترین جادوگر تاریخ می خورد که هنوز متولد نشده بود ! لذا بسیاری از منتقدان با جرات در این مورد اظهار نظر کردند و گفته اند که علت کج روی ها و پلیدی لرد سیاه در آینده اش، به خاطر این ضربات و شوت های خشن دایی مورفینش بوده است !

مورفینیسم مورفین گانت صدای نسل جوان، نسل آهن و فلز است ! اگر درد از سر و کله زندگی تان بالا می رود، دوای درد شما، مورفین است ! مورفین گانت هم جمعیت کره زمین را کنترل می کند ! هم همه جوانان مشتقاتش را دوست دارند و شبانه روز با آنها نفس می کشند و گاهی پشتک می زنند ! همه با مورفین آزادند...
تصویر کوچک شده




ویرایش شده توسط ریگولوس بلک در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۱۴ ۱۱:۰۰:۱۹
ویرایش شده توسط ریگولوس بلک در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۱۴ ۱۱:۰۸:۳۴
ویرایش شده توسط ریگولوس بلک در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۱۴ ۱۱:۲۱:۳۴


بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۹:۰۶ جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۱
#24
سلام دوستان عزیز

کلمات جدید جهت شرکت در "بازی با کلمات":

تک شاخ - عینک - زبان - جرقه - قفس - درختچه - خون - قلعه - جیغ - کاغذ

با بكار بردن این 10 كلمه یک داستان كوتاه و زيبا بنويسيد.

مقررات:

1) از 10 كلمه تعيين شده حتما بايد حداقل 7 كلمه در داستان بكار برده شود
2) از يك كلمه چندين بار و به شكلهاي گوناگون ميتونيد استفاده كنيد ولي يك كلمه به حساب مياد(حركت => حركتي-حركت كردم...)
3) كلمات تعيين شده بايد با رنگي غير از رنگ متن مشخص شود
4) برداشتن و يا اضافه كردن پسوند به كلمات همچنين تغيير در نحوه گفتن آنها بلامانع است (چطور=> چطوري---دلم ميخواست=> دلت ميخواست)


متقضیان عزیز و محترم ورود به ایفای نقش، همانطور که می دانید "بازی با کلمات" اولین مرحله عملی ورود به ایفای نقش به شمار می رود. بنابراین پیش از ارسال هرگونه پستی در عناوین مراحل جلوتر مانند "کارگاه نمایشنامه نویسی" و "شخصیت خودتون رو معرفی کنید" ، می بایست در اینجا شرکت کرده و تایید شوید (فرآیند "تایید" یا "عدم تایید" توسط مسئول ورود به ایفای نقش، در ویرایش پست شما در همینجا، پس از گذشت 1 روز، با فونت رنگی قابل مشاهده خواهد بود- بنابراین در بازدیدهای بعدی خود از سایت، ابتدا ویرایش اعمال شده در انتهای پست های خودتان در اینجا را بازبینی نمایید. )

پس از مشاهده تایید در انتهای پست خود، می توانید به تاپیک بعدی، یعنی "کارگاه نمایشنامه نویسی" رفته و در آنجا شرکت نمایید.



----

امیدواریم شما را به زودی در دنیای جادویی ببینیم.
موفق باشید



کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۸:۴۸ جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۱
#25
سلام دوستان عزیز

آن دسته از اعضای عزیز و محترمی که قصد دارند وارد بخش ایفای نقش سایت جادوگران شوند، طبق مراحل عضویت در ایفای نقش، پیش از شرکت در این عنوان، می بایست در عنوان بازی با کلمات شرکت کرده و تایید خود را دریافت کرده باشند. (فرآیند "تایید" یا "عدم تایید" توسط مسئول ورود به ایفای نقش، در ویرایش پست شما پس از گذشت 1 روز، با فونت رنگی قابل مشاهده خواهد بود- بنابراین در بازدیدهای بعدی خود از سایت، ابتدا ویرایش اعمال شده در انتهای پست های خودتان را بازبینی نمایید. ) پس از دریافت تایید خود از "بازی با کلمات"، می توانید در اینجا شرکت کنید.

متقاضیان ورود به ایفای نقش برای شرکت در اینجا باید پستی ارسال کنند که حاوی نمایشنامه ای در مورد تصویر زیر باشد :

تصویر کوچک شده


نکات تصویر:

این یک تصویر کمیک و کاملا طنز است.
شخصیت ها: رون ویزلی - هرماینی گرنجر - فنریر گری بک(گرگینه و مرگخوار)
محیط: جنگل
اشیا: چادر - طناب - ظرف غذا یا آب سگی با نام Fido - بسته غذای سگ(استخوان)
چهره ها: رون ویزلی= سرخورده و نگران / هرماینی گرنجر= عصبانی / فنریر گری بک= موذیانه

٭ بیشتر توجه داشته باشید که فنریر گری بک علاوه بر مرگخوار بودن، گرگینه است و بسیاری از خصوصیت های سگ سانان از جمله گاز گرفتن را در ذاتش دارد.
٭ داستان این صحنه در کتاب هفتم رخ داده است اما طراح این کمیک، آنرا به صورت طنز آمیزی کمی تغییر داده است.


نکات نمایشنامه نویسی:

٭ نمایشنامه در شکل اصلی یک داستان یا حکایتی نیست که از زبان شما به عنوان نویسنده یا گوینده نقل شود، بلکه همانند فیلمنامه یک فیلم سینمایی است که علاوه بر توصیف هایی از محیط، اشیا، شخصیت ها و سوژه و داستان برقرار شده، مکالمه های میان شخصیت ها را در نیز در بر می گیرد.
٭ بهترین نمایشنامه ها الزاما طولانی و بلند نیستند. حد تعادل را رعایت کنید.
٭ رعایت نکات فنی اعم از املای صحیح کلمات، پارگراف بندی مناسب، مشخص کردن و جداسازی دیالوگ ها(مکالمه و حرف شخصیت) از توصیف ها و فضاسازی محیط، به نمایشنامه شما شکل و ساختمان خوبی می دهد.
٭ بیشتر به تصویر دقت کنید و تا جایی که امکان آن وجود دارد، با خلاقیت و تنوع خود شکل های مختلفی از سوژه و داستان را برای تصویر بالا استخراج کرده و آنها را در قالب نمایشنامه خود به کار بگیرید.
٭ در انحصار سبک یا ژانر نوشته نباشید و اول به این نگاه کنید که در درجه اول علاقه شما به چه سبکی است (طنز - جدی - ترسناک - رمانتیک و ...) سپس به تصویر نگاه کنید که بیشتر در چه سبکی می توان برای آن نمایشنامه جذاب تری نوشت یا بر اساس سبک مورد علاقه شما، چگونه می توان به آن جهت داد.
٭ در صورت استفاده از سبک طنز، بر اساس عرف در ایفای نقش سایت جادوگران، می توانید از کد شکلک ها که در اینجا آمده است داخل نمایشنامه در موقعیت پایان دیالوگ یا جمله شخصیت های نمایشنامه خود جهت بیان حالت های رفتاری و روحی و شیوه بیان جملات شخصیت ها، استفاده نمایید.


----
٭ سعی می شود که تصویر کارگاه نمایشنامه نویسی هر دو هفته تغییر نماید.
امیدواریم شما متقضیان علاقه مند به زودی از دروازه ورود به ایفای نقش عبور کرده و پس از انتخاب شخصیت، پا به دنیای جادویی ایفای نقش بگذارید.


موفق باشید



کشف و ترجمه اطلاعات پاترمور (کتاب دوم)
پیام زده شده در: ۱۲:۲۷ شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۱
#26
Chapter 3
The Burrow

فصل سوم
بارو

تا آخر فصل سوم رو با تمام جزئیات که به پایان برسونید، یک قسمت اطلاعات ویژه و جدید از رولینگ دریافت خواهید کرد.

نقل قول:


http://www.pottermore.com/en/book2/chapter3/end

J.K. Rowling exclusive content

* Technology



ترجمه همین مورد یعنی Technology / "فناوری" می پردازیم:


فناوری
مطلبی جدید از جانب جی.کی.رولینگ

هنگامی که شما می توانید هر کتاب، هر وسیله یا هر حیوانی را با حرکت دادن چوبدستی جادویی خود و بیان افسون "آکیو" به سوی خودتان احضار کنید؛ هنگامی که می توانید با دوستان و آشنایان از طریق فرستادن جغد، ظاهر سازی سپر مدافع (پاتروناس)، نامه عربده کش، اشیای افسون شده همانند سکه ها یا غیب و ظاهر شدن (آپارات) ملاقات کنید؛ هنگامی که روزنامه شما تصاویر متحرک دارد و اشیایی که به طور روزمره با آنها در ارتباطید گاهی با شما حرف می زنند، پس آن هنگام است که اینترنت یک فضای هیجان انگیز خیلی خاصی به نظر نمی رسد. این موضوع بیانگر این نیست که شما هرگز ساحره یا جادوگری را نخواهید یافت که در اینترنت گشت بزند، و انجام این کار فقط به خاطر این است که آنها بیشتر مایل اند کمی به حس کنجکاوی خود در این زمینه پاسخ دهند یا دیگر اینکه در شاخه علوم ماگل ها تحقیقات کنند.
تصویر کوچک شده
در حالی که برخی از جادوگران نیازی به لوازم خانگی عرف در جهان همانند ماشین ظرفشویی یا جاروبرقی ندارند، برخی از اعضای جامعه جادوگری، با تلویزیون ماگل ها خودشان را سرگرم می دانند و اما تعداد کمی از جادوگران که نسبت به عرف جامعه جادوگری کله شان داغ تر بوده، فراتر از این مسائل سیر کرده اند و در اوایل دهه هشتاد آنها مایل بودند تا سازمان رسانه جادوگری بریتانیا را به منظور تحقق بخشیدن بر این امید که بتوانند شبکه تلویزیونی خودشان را داشته باشند، تاسیس نمایند. این ایده در همان مراحل اولیه با مخالف وزارت سحر و جادو به دلیل عدم پشتیبانی از مخابره شدن عناصر جادویی در ابزار و وسایل ماگلی، پذیرفته نشد چرا که این موضوع می توانست تقریبا منجر به یک نقض و سرپیچی جدی از اساسنامه بین المللی رازداری شود (این گونه احساس می شد) .

برخی با تکیه بر توجیهات و استناداتی اعتقاد داشتند که این تصمیم متناقض و غیر منصفانه است چرا که بسیاری از ایستگاه های رادیویی به طور قانونی توسط جامعه جادوگری برای استفاده های شخصی شان دستکاری شده اند که برنامه های عادی جادویی را پخش می کنند. وزارتخانه تایید کرد که با این کار ماگل ها می توانند بارها قسمت هایی از برنامه های جادوگران مثل "چگونه هرس کردن گیاه ونوموس تنتاکولا (گیاه سمی و گلدار)" یا "بهترین راهکار بیرون راندن جن خاکی از باغچه کلم" را بشنوند، اما استدلال وزارت سحر و جادو این است که جمعیت ماگل های شنونده ایستگاه های رادیویی به نظر می آید همگی صبورتر، ساده لوح تر اند و یا از بینندگان تلویزیونی ماگل ها، اعتماد به نفس کمتری دارند. دلایل این مشکل به طور مفصل در مطالعه ای تحت عنوان "فلسفه جهانی: چرا ماگل ها ترجیح می دهند ندانند" توسط پروفسور «موردکاس اگ» مورد بررسی قرار گرفت. پروفسور اگ به طور قاطعانه ای استدلال می کند که ماگل ها خیلی بیشتر تمایل دارند به خود این باور را تحمیل کنند که چیزی را اشتباه دیده یا شنیده اند تا اینکه چیزی را باور کنند که عملا از دیدگاه علمی و عام آنها ، وجود ندارد.

دلیل دیگری نیز برای اجتناب جادوگران از وسایل ماگلی وجود دارد و آن ابعاد فرهنگی این مسئله است. جامعه جادوگری به دلیل این حقیقت که آنها به خیلی از وسایلی که ماگل ها اختراع کرده اند( با اینکه مسلما هوشمندانه اختراع شده اند) نیازی ندارند تا آنها را قادر به انجام کارهایی کند که خودشان می توانند با سادگی با جادو انجام دهند، افتخار می کند. پُر کردن خانه ای با خشک کن و تلفن و این قبیل وسایل ماگلی از سوی جادوگران به مفهوم پذیرش ناکارامدی جادو تلقی می شود.

یک استثنای مهم در رابطه با مخالفت عمومی جادوگران با فناوری ماگل ها وجود دارد و آن هم اتومبیل(و تا حد کمتری مخالفت با موتورسیکلت و قطار هم وجود دارد) است. پیش از معرفی اساسنامه بین المللی رازداری، جادوگران و ماگل ها به منظور حمل و نقل روزانه از وسایل شبیه به هم استفاده می کردند که از جمله آنها می توان به کالسکه ی اسب و کشتی بادبانی اشاره کرد. جامعه جادوگری در هنگامی که اسب سواری با کالسکه از رده خارج شد، مجبور شد تا دیگر از آن استفاده نکند. بی فایده است که نگاه پُر از حسادت جادوگران را در رویارویی با اتومبیل های پرسرعت و راحتی که در قرن بیستم شروع به پُر کردن جاده ها می کردند، انکار نمود و سرانجام حتی وزارت سحر و جادو هم ناوگانی از اتومبیل ها را خرید و از طریق اصلاح و تغییر آنها با افسون های مختلف کارآمد، لذت بردن از آنها را برای جادوگران واقعی تر کرد. بسیاری از جادوگران اتومبیل ها را با شور کودکانه دوست دارند و البته مواردی جادوگران با تبار خون خالص و اصیل نیز وجود داشتند که ادعا می کردند هیچگاه به هیچگونه محصول ماگلی دست نزده اند ولی در عین حال اتومبیل رولز رویز پرنده در گاراژ آنها پیدا شده است. اگرچه مخالفان شدید ماگل ها از همه نوع حمل و نقل موتوری اجتناب می کنند، اما مثلا عشق سیریوس بلک در استفاده از موتورسیکلت، خشم والدین او را بر می انگیخت.




کشف و ترجمه اطلاعات پاترمور (کتاب دوم)
پیام زده شده در: ۱۲:۲۱ شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۱
#27
سلام دوستان عزیز

در این تاپیک به کشف و ترجمه فارسی اطلاعات جدید و اختصاصی سایت پاترمور که جی.کی.رولینگ برای کتاب دوم- هری پاتر و تالار اسرار، نوشته اند می پردازیم. جهت همکاری در ترجمه می توانید به اطلاعیه شماره 1 در تابلوی اعلانات پاترمور مراجعه کنید.







قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۲۳:۲۴ جمعه ۶ مرداد ۱۳۹۱
#28
سلام

شرمنده به خاطر تاخیر. سوالات مصاحبه پیوست شده.
پسوورد برای الفیاس عزیز پیام شخصی شد.

در صورتی که فایل پیوست شده دیده نمیشه و قابل دریافت نیست، لینک کمکی زیر هم وجود داره:

http://s1.picofile.com/file/7450864729/Elphias_Doge.zip.html


دوستان عزیز تا زمان ارسال جوابها از سوی الفیاس عزیز، پستی ارسال نکنید اینجا.
خیلی ممنون از صبوری شما.


پیوست:


zip Elphias Doge.zip اندازه: 38.63 KB; تعداد دانلود: 21



قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۲۰:۳۳ یکشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۱
#29
سلام

متاسفانه این هفته به شدت گرفتارم و سرم شلوغه در آزمایشات سنت مانگوی این دنیای ماگلی با اون شفا دهنده ها !!! برای همین برنامه قلم پر با مهمان عزیزمون، الفیاس دوج، با یک هفته تاخیر برگزار میشه. خیلی خیلی از الفیاس عزیز و سایر دوستان عذر میخوام. گاهی اوقات مشکلات دست به دست هم میدن.
خودمم قبول نمی کنم با همین دیرکرد فعلی یه جوری سوالات مصاحبه رو جمع و جور کنم الان و فایل بذارم. چون در این صورت مصاحبه خوبی از آب در نمیاد.

برای همین، ضمن عذرخواهی مجدد، برنامه یک هفته تمدید شد. تا پنجشنبه شب (چهار روز دیگه) فرصت هست دوباره سایر دوستانی که مشارکت نکردن از مهمان عزیزمون سوالات خودشون رو بپرسن به هر حال.


شرمنده بازم
فعلا



کشف و ترجمه اطلاعات پاترمور (کتاب اول)
پیام زده شده در: ۹:۴۶ جمعه ۳۰ تیر ۱۳۹۱
#30
Chapter 15
The Forbidden Forest

فصل پانزدهم
جنگل ممنوعه

تا آخر فصل پانزدهم رو با تمام جزئیات که به پایان برسونید، چهار قسمت اطلاعات ویژه و جدید از رولینگ دریافت خواهید کرد.

نقل قول:


http://www.pottermore.com/en/book1/chapter15/end

J.K. Rowling exclusive content

* A Beginner's Guide to Transfiguration
* One Thousand Magical Herbs and Fungi
* Professor McGonagall
* The Dark Forces: A Guide to Self-Protection




این بار به ترجمه مورد دوم یعنی One Thousand Magical Herbs and Fungi / "کتاب یک هزار گیاه و قارچ جادویی" می پردازیم:


یک هزار گیاه و قارچ جادویی
مطلبی جدید از جانب جی.کی.رولینگ

بر گرفته از کتاب یک هزار گیاه و قارچ جادویی- نوشته فیلیدا اسپروات:

گیاه "دیتانی" یک گیاه قدرتمند درمانی و مغذی می باشد و ممکن است برای درمان زخم های سطحی به صورت خام، خورده شود.

مخاط "کرم فلوبر" یک غلیظ کننده معمول در معجون سازی به شمار می رود.

از گیاه تاج الملوک گاهی اوقات با نام های "اقوینتون(monkshood)" یا "گرگ خفه کن (wolfsbane)" یاد می شود.
تصویر کوچک شده
گیاه "مالی" یک گیاه قدرتمند است که می تواند برای خنثی سازی و مقابله با افسون ها، خورده شود. "مالی" گیاهی با ساقه سیاه رنگ و گل های سفید است.

گریه زاری و جیغ "مهر گیاه" برای هر کسی که آنرا بدون گوشی می شوند، می تواند مهلک و کشنده باشد.
"ویگنتری" یک نوع درخت سمان کوهی جادویی است که هر کسی تنه آنرا لمس کند در برابر حمله موجودات جادویی سیاه محافظت خواهد شد.

هرگز برگ های "درخت آلیهاستی" را نخورید (همچنین با نام "درخت خائن" نیز شناخته شده). خوردن این برگ ها موجب خنده غیر قابل کنترل می شود.







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.