-وینکی جارو میکشه همچین و همچون گل مسلسل گل مسلسل... هـــی... وینکی جارو میکشه همچین و همچون...
وینکی همینطور که سنگفرش سیاه خانه ریدل را جارو میزد، آهنگی را زیر لب زمزمه میکرد که خیلی شدید و مشکوکانه شبیه آهنگ برنامه کودکی مشنگی بود. قطعا اگر آن گوش های پشت پرده میفهمیدند که این آهنگ مشنگی است، یک سلول سالم در بدن جن خانگی نحیف باقی نمی ماند ووضعی میشد که... مادر بگرید به حال وینکی!
خلاصه... جن خانگی کوچول موچول قصه ما، با نهایت آرامش یک آدامس عصاره تسترال را از روی زمین کند و انداخت توی کیسه ی کوچکش که پر بود از آت و آشغال.
تا اینجای ماجرا را داشته باشید... چند دور این خطوط را بخوانید و تکرار کنید تا آنها را حفظ کنید چون ماجرای اصلی از خط بعدی شروع میشود. درست وقتی که لوکی وارد کادر شد!
-توووهووومپســـــ ! (افکت پخش شدن دود در هوا! )
-دیندیدی دیـــــنووو ویــن... (موسیقی پس زمینه! )
-شــــیت... (افکت ظاهر شدن لوکی از میان دود! )
لوکی:
وینکی:
لوکی همینطور که از میان دود، با تریپ کریس انجل بیرون می آمد، دست هایش را با بزاقش خیس کرد و به شاخ های طلایی رنگش کشید و با نهایت باحالی رو به جن خانگی روبرویش گفت:
-لوکی اینجاست. نخستین با نام او... مالک تاج و تخت آزگارد... دشمن شماره یک جهان!
اما وینکی مثل اینکه ذره ای آدم باحالی نبود. لحظه ای با قرمت
به لوکی باحال خیره شد و لحظه ای بعد، مسلسلش را به صورت خطرناکی جلوی شاخ های لوکی تکان میداد!
-وینکی دانست همه این حرف ها دروغ بود. آقای شاخدار یک تسترال مادر سیریوس بوقی زاده بلاجر صفت بود که حق کپی رایت لوکی را دزدیده بود! وینکی خواست زد دل و دماغ لوکی را سوراخ کرد.
لبخند لوکی خشکید. این خشکیدگی به حدی بود که آدم را یاد وضعیت هیروشیما بعد از ترکیدن توسط بمب اتم می انداخت.
دشمن شماره یک جهان با نهایت پوکیدگی و ترکیدگی، لوله مسلسل وینکی را به سمتی دیگر برگرداند و با فرمت سریال هندی و این حرفا... گفت:
-آه موجود زیبا... لوکی برای نجات دنیا آمده... هم اکنون فردی خبیث چکشی را بالای سر برده و به نام آزگارد میخواهد دوباره این وسیله منفور را در جامعه رواج دهد. پس دست در دستم بگذار تا بزنیم پدر ثور را در بیاوریم و از بافت های استخوانیش، سفره درست کنیم.
-شاخدار راست گفت؟
-راست گفت!
وینکی مسلسلش را پایین گرفت و هیکل لوکی را برانداز کرد. سرانجام گفت:
-شاخدار باید با وینکی آمد. وینکی خواست از ارباب پرسید آیا زد دهن شاخدار را آسفالت کرد یا دهن چکش خوار را؟ شاخدار باید دنبال وینکی آمد!
---------------------
ملت: :proctor: