قدرقدرتا!از ابراز الطاف همایونی ممنونم.
نقل قول:
فرمودیم.ولی اون نوشته آخرش افتاد کنار عکس.ما هم چون استعداد و تجربه زیادی در گذاشتن عکس نداریم نمی دونستیم چطوری ببریمش زیر عکس.شصت تا اینتر بزنیم می ره پایین ولی ترسیدیم ترکیب پست رو به هم بریزیم.اگه مایل بودین بگین شصت تا اینتر بزنیم!
استعداد و تجربه ی شما در تمامی زمینه ها بی نهایت است ارباب! بسیار هم عالی بود جاش! هورکراکس هاتان بی نهایت!
بگمن!نقل قول:
اولندش اون هری پاتر ایرانیه که گفتی فک کنم این بود! منم خوندم ولی چیزی یادم نی
نه اون نبود. دیگه رفتم گشتم پیدا کردم برات دیگه! دشمنی ولی خب چیکار کنم که همکاریم دیگه.
اینه!اینم لینک وطنیش!نقل قول:
جدا؟ چند صباح باقی مونده؟ ینی رفتنی شدی؟ به زودی دست از سر این سایت و کلاه هاش برمیداری؟ عرصه رو برای حاجیت خالی میکنی؟
نخیر! سوءبرداشت نفرمایید دشمن عزیز! منظورم چند صباح باقیمانده از عمر کلاه گروهبندی بود. چون ظاهرا بنده آفت کلاه های این سایتم. کلاه وزارت که شپلخ شد. این کلاه هم بوی الرحمان می دهد.
نقل قول:
1 گفتی که بسیار با این طرح کودتا حال کردی ولی اگه خاطرت باشه من بعد از وزیر شدن بت پخ دادم و پیشنهاد دادم که بیای علیه من شورش کنی (البته نه در قالب گرفته شدن دسرسی چون من نه مدیر بودم که بتونم با بلاک ایجاد کردن و دسرسی گرفتن و اینا جو ایجاد کنم و نه همچین ایده درخشانی به ذهنم رسیده بود اصلا! در سطح رول ها فقط) که ابتدائا مخالف کردی و دیگه به بحث و شرح و تفصیل نکشید و منم بیخیال این سوژه شدم، آیا به خاطر همین که قضیه حالت جدی تری داشت و این دسرسی گرفتنا تازگی داشت و به قولی سطح قضیه حرفه ای تر بود این بار پذیرفتی و اون بار نه یا دلیل دیگه ای داشت؟
سپاس زوپس را که ترکید و همه ی پیام شخصی ها را نیز با خود ترکاند تا امروز من هر آنچه عشقم می کشد ادعا کنم!
عرض شود که همون موقع هم من جواب دادم و گفتم اگه حس و وقت فعالیت بود که انصراف نمی دادم از انتخابات.
ضمن اینکه در ادامه گفتم اگه شد با ارتشی بزرگ از آزادی خواهان برخواهم گشت و تاج و تخت دیکتاتوری رو سرنگون کرده، پرواز را به ارمغان خواهم آورد که نشد دیگه.
خلاصه که ربطی به سطح کودتا و اینا نداشت. بحث مهمِ حس و حال مطرح بود دشمن عزیز.:دی
نقل قول:
2 آخرین بار کی کتاب هارو خوندی که انقدر به وقایع ریزش مسلطی و بهشون تلمیح میزنی؟! باور کن ماهم زیاد خوندیم ولی بعد این همه سال این همه جزییات یادمون نیست! ماهی زیاد میخوری؟
دقیق یادم نمیاد ولی احتمالا قبل از اومدن کتاب 7.
اینا جزییات نبود که! اصل قضیه بود! اصل مرثیه و مصیبت بود شکست های بی دلیل ولدمورت از هری!
نه، چیژ ژیاد میژنم!
نقل قول:
تیر! زنده باد تابستان!
آقای مجری!نقل قول:
خب ببین ما واقعا برای موزه دوست داریم پستهای قدیمیتر که با حال و هوای الان سایت هم جور باشه پیدا کنیم، خلاصه که لینک داری ازشون پخ کن بی زخمت!
اگه مسیرم خورد به گذشته، رو چشم!
نقل قول:
اینکه فعالیت خوابید خب درست میگی ولی خیلی هم مقصر نبودیم. یعنی اون شبی که من اومدم و دیدم چه بلایی سر تدی آوردین، خب موقعیت خنده داری بود، سوژه خوبی هم بود سوپرایزشم جالب بود ولی مشکلش این بود که بعدا هم هماهنگی با ما نشد غیر از سوژهی در جریان بزستان و مسیر بعدیش که قبلا مشخص بود. خب وقتی نه وقتش بود، نه علاقه به وزارت، انجمن رو تعطیل کردیم شاید زودتر از شر کلاه خلاص شم!
من اول یه عذرخواهی بکنم به خاطر اون قسمتی که شما از مصاحبه نقل قول کردین. یه اشکال نوشتار اینه که لحن رو مشخص نمی کنه متاسفانه. من اون خطوط رو کاملا صمیمانه و به شوخی و بدون کمترین گلایه نوشتم ولی الان که دارم می خونم ظاهرش بیش تر گلایه آمیز به نظر میاد تا شوخی.
و خب میشه گفت اینم یکی دیگه از اشکالات کودتا بود که مسئولیتش با خودمه. نه تنها بعد از وزیر شدن تد بلکه شاید حتی قبلش هم باید هماهنگ می کردم که اینکار نشد و حرف شما درسته آقای مجری.
نقل قول:
دوما که با اون نقل قول قبلی که کلا همه چی زیر سوال رفت که
درسته! اون قسمت از مصاحبه رو به این شرح اصلاح می کنم:
جزو اعضاییه که می تونی چشمات رو ببندی و مسئولیت هر جایی رو (با هماهنگی
) بدی بهش و مطمئن باشی که بهترین نتیجه رو تحویلت میده.
گریندل!نقل قول:
میتونی مطمئن باشی که دیگه مرده ی مرده!
اگه منظورت رولینگه... که ظاهرا داره برمی گرده! گزارش هایی از مشاهده علامت شوم در پاترمور شنیده شده!
اما اگه منظورت ولدمورته بدان که هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به
عشق! هورکراکس!
بوژبوژی!نقل قول:
دروغ میگه ملت! نصف دوران طفولیت ما تو گالری گذشته،
ایناها اینم سندش:
نقل قول:با اینترنت زغال سنگی توی گوگل می زدیم "هری پاتر" و سر از سایت ها و بلاگ های مختلف درمی آوردیم و عکس ها و صفحات رو ذخیره می کردیم
بله. هنوزم میگم. عکس ها و صفحات رو ذخیره می کردیم. جیمز عکس ها رو ذخیره می کرد و من صفحات رو!
نقل قول:
ولی احساس میکنم اونقدر وقت گذاشتی برای وزارتت، که انتظار اعضا رو بالا بردی از ناظر این انجمن. میدونی چی میگم؟ الان دیگه سخته کسی وزیر شه بعد تو و راهتو ادامه نده. وقت نذاره شبانه روز برای جم و جور کردن ایده ها و طرح هایی که نصفه موند.
اولا که من فکر نمی کنم اینجوری باشه ولی اگه کسی اینجوری فکر می کنه لطفا اینجوری فکر نکنه! چون من واقعا هیچ کار عجیب غریبی تو وزارت نکردم و واقعا جز برای موزه برای باقی مسائل وقتی نذاشتم. ضمن اینکه مسئول ایده های موزه و مورخان که نصفه مونده منم نه شما!
هیچ کسی نباید خودش رو متعهد بدونه که اگه وزیر شد حتما باید ایده های مورخان و موزه رو که یکی دیگه شروع کرده اجرا و پیگیری کنه و به اتمام برسونه (که از یک منظر اتمامی هم نداره!) و متقابلا هیچکس هم نباید چنین انتظاری از وزرای آینده داشته باشه.
به هیچ وجه چنین فکری به ذهن علاقه مندان به وزارت نیاد که روح من در عذاب خواهد بود!ای وزرای آینده! اگه علاقه ای به موزه ندارید فقط انجمن وزارت و آزکابان رو بچرخانید و از انجمن موزه فقط و فقط برای آرشیو ستادهای انتخاباتی هر دوره استفاده کنید!ای کاش اینا به فکرم می رسید و تو همون مصاحبه می گفتم. ای حاضران! به غایبان و آیندگان برسانید این حرفای منو.