كانال 17_ برنامه ي 5+1_ زنده
مجري با كت سرمه اي رنگش روى صندلى چرخ مى خورد.
- سلام عرض مى کنم خدمت همه شما دوستداران برنامه ى 5+1. خيلى سریع بريم سراغ اصل مطلب و مهمان عزيزمون. جناب آيا گرفتن پسر گل دامبلدور، هرى، کار خوبيست؟
دوربین مى چرخه و سر نورانی مهمان چشمان همه رو خيره مى کنه. ولدمورت مثل همیشه با رداى سبزش و چشمان شهلايى به چهره ى مجرى زل زده بود.
- عزيز خودت هستى و جد و آبادت. بله کار خوبيست. اين پسر تو کتاب آخر ما رو مى کشه.. اون يه قاتله.
- خب شما هم خيلي ها رو كشتيد.. مثلا فرد..مي دونيد جرج و خانواده ش چقدر گريه کردن؟
- خب ازلکى گريه کردن.. اونا که از فرد يکى ديگه داشتن، ديگه گريه نداره که.
مجرى با اضطراب دستش رو به سمت گوشش مى بره مى گه:
- بله..از اتاق فرمان اشاره مى کنن که بايد بريم گفت و گو با مردم رو ببينيم و برگردیم.
گفت و گو با مردم
مردى مقابل دوربین ايستاده بود و ده ها نفر از پشت سر سعى مى کردند خود را در کادر جا کنند يا حداقل يه باى بايى بکنند.
- دوست عزیز نظرتون درمورد دستگيرى هرى پاتر چيه؟
- با نام و ياد خدا..من به نظرم تقصیر داور بود که پنالتی رو نگرفت وگرنه ايران و آرژانتین مساوی مى شدن حداقل.
ملت: شييييرررره..
دوربین قطع و بعد دوباره روشن مى شه و يه ساحره رو نشون ميده.
- خانم نظرتون درمورد دستگيرى هرى پاتر چيه؟
- آقا اينا همه کار دست هاى پشت پرده س.. اين مرگخوارا وزارت خونه رو گرفتن تو دستشون..فکر کرديد چرا سيريوس بلک استعفا داد؟ تهدیدش کردن. حالا هم ديدن هرى مهره ى قدرتمنديه، به بهانه هاى مختلف انداختنش آزکابان.
- بله حرف آخرتون؟
- به نظر منم تقصیر داورى بود..ايران خوب بازی کرد.
دوربین سریع قطع و دوباره يه صحنه ى سفید ديده مى شه. دوربین کمى عقب مياد و ريش بلند دامبلدور به چشم مى خوره. دامبلدور و ولدمورت چوبدستى به دست مقابل هم نشسته بودند و با چشمان تنگ شده به هم زل نگاه مى کردند. آهنگ کارتون" لوک خوش شانس" پخش و چند تيغ به اين سو و آن سو مى رفت.
- دامبل!
- تامى..پسرم!
- هري پيش ما مى مونه.
- هرى پسرم؟
ولى به چه دليلى؟
- قدرت دست ماست.
- آه تام.. پسر کوچولوى بانمک و ساکت.. قدرت فقط قدرت عشق.. اگه کسى مستحق مجازات و اعدامه، اون هرى نيست..هرى يه قهرمانه..هرى جامعه ى جادوگرى رو نجات داد درصورتى که مى تونست فرار کنه..هرى يه پسر تنها بود اما کم نياورد.. تو هزاران مرگخوار قدرتمند داشتى و هرى فقط چند تا دوست و نيروى عشق و البته يه خر به اسم خرشانس.. تام.. بذار هرى بره.
- هرگز..
و بعد صداى قهقهه ى ولدمورت، تيتراژ پايانى برنامه شد. صداى اعتراض مردم از بيرون به گوش مى رسید.
- هرى رو آزاد کنيد!
- هرى بى گناهه.
- همش تقصیر ولدمورت و دستاى پشت پرده س.
- همش تقصیر داورى بود.