سوژه ی جدید-
آهای آنتونین... سریع بیا به اتاق من.با صدای فریاد لرد که از طبقه ی دوم خانه ی ریدل توی نشیمن میپیچید آنتونین چند متر به هوا پرید و جیک ثانیه بعد در حالی که نفس نفس می زد در اتاق لرد ولدمورت رو باز کرد.
- چی شده ارباب؟ چه خدمتی میتونم بکنم.
لرد در حالی که به تخت رو به رویش اشاره می کرد گفت: نجینی کسل شده زود باش سر حالش بیار.
آنتونین چاپلوسانه گفت: حتماً... این که از تخصص های خودمه.
بعد آستین های ردایش را بالا زد و سعی در اجرای حرکات ژانگولر و شعبده بازی کرد. اما هر کاری می کرد نجینی مثل بز در چشمانش زل می زد.
آنتونین که کم کم متوجه خشم احتمالی لرد شده بود تصمیم به تغییر برنامه گرفت.
به همین منظور از رفوس دعوت کرد که به اتاق لرد بیاید و با صدای آهنگی که از چوبدستی اش خارج می کرد به دست به حرکات قبیحی زدند! :banana:
دقایقی بعد مرگخوارانی که هنوز در اتاق نشیمن بودند شاهد سقوط آنتونین و رفوس از پلکان خانه ی ریدل شدند.
سپس دوباره صدای لرد در خانه پیچید: اگه تا 1 ساعت دیگه نجینی سر حال نیاد منتظر خشم ارباب باشید.
در طول 1 ساعت ایوان سعی کرد با نجینی مار پله بازی کند که منجر به از دست دادن 4 تا از انگشتانش شد.
اسکورپیوس میخواست به زور زاخاریاس اسمیت را به خورد نجینی بدهد که لرد زاخی را از دماغ وارد اسکورپ کرد.
بلیز زابینی برای نجینی جک میگفت ولی لرد اعتقاد داشت که این جک ها برای نجینی مناسب نیست و او را با کله به باغ پرت کرد.
کار به همین منوال ادامه پیدا کرد که در دقایق آخر پس از شکست مفتضحانه ی آگوستوس پای در بازی لی لی با نجینی، گلرت وارد شد تا سعی کند مار لرد سیاه را بخنداند.
از آنجایی که او دل خوشی از لرد نداشت و فکر میکرد ولدمورت حق او را در رنکینگ جادوگران سیاه خورده به خاطر ترس از آواداکداوراهای او تصمیم گرفته بود سعیش را بکند.
به محض اینکه گلرت اولین شکلک را در آورد قهقه ی نجینی به آسمان رفت.
گریندل والد که فکر نمی کرد این قدر جالب باشد و از خودش خوشش آمده بود شروع کرد به در آوردن شکلک های جدید. بعد از چند دقیقه که دیگر نجینی داشت از خنده منفجر میشد لرد دستور به ختم برنامه داد.
سپس رو به گلرت کرد و گفت: ارباب از تو راضیه گلرت... از تو و مارت کبری دعوت میکنم که به عنوان پاداش امشب شام را با من و نجینی بخورید.
نجینی:
ماجرا از این قرار بود که امروز صبح کبری، مار گلرت، با فیس و افاده در حال خزیدن در راهروی خانه ی ریدل بود. در همین حال نجینی او را دید و متوجه شد که کبری دماغش را عمل کرد و بسیار دلفریب شده.
از این رو یک دل نه صد دل عاشقش شد.
اما در همین حال دید که فاوکس، ققنوس دامبلدور، نیز از پنجره در حال دید زدن کبری خانم است، برای همین هم خود را به بی حالی زده بود تا گلرت و مارش مهمان لرد شوند و خودش را از ققنوس جلو بیاندازد.
----------------------------------------------------
به تقلید از لودو (ره)
آیا نجینی موفق به بدست آوردن کبری می شود؟
آیا با توجه به خصومتی که لرد و گلرت داشتند خانواده ها راضی به این وصلت هستند؟
آیا فاوکس بی کار می نشیند؟
همه و همه به شما بستگی دارد.
ویرایش شده توسط گلرت گریندل والد در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۲۸ ۱:۰۴:۲۳