هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (جینی.ویزلی)



Re: دفتر وكلای پایه 1
پیام زده شده در: ۱۱:۱۷ شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۰
#71
جینی و الفیاس در حالی که با حالتی مات ومبهوت همدیگر را نگاه می کردند سر و صدایی از پاگرد پله ها شنیده می شد :


-برید کنار ... اون لنگ درازتو از روی سیم بردار مرگخوار لعنتی .... کروشیو !! ..... من از این وسایل مشنگی متنفرم!!....


بلا در حالیکه میکروفونی در دست داشت و سیم آن روی زمین کشیده می شد از پله ها بالا می آمد و زیر لب زمزمه می کرد :
حالا معلوم میشه واقعا این دوتا از ماهستن یا از اونا .... اگه ارباب هم نفهمیده باشه من که مطمئنم اینا یه ریگی به کفششون هست ...


بلا که حالا به نزدیک جینی والفیاس رسیده بود پوزخندی زد و با حالت تمسخر رو به جینی کرد و گفت : عزیزم ، میبینم که از اینکه قراره امروز به اون ریش پشمکی حرفای بوووق بزنی خیلی خوشحالی ، مگه نه ؟؟
تو سالن اجتماعات منتظرتونیم ، بای تا نیم ساعت دیگه...


بلا این را گفت ، قهقهه ای سر داد و به طرف انتهای راهرو یه راه افتاد..



فرسنگها دورتر ، خانه شماره دوازده گریمولد


تیک... تاک ... تیک .... تاک...
عقربه های ساعت همچنان به کندی در حرکت بودند و سکوت خفقان آوری بر خانه گریمولد حاکم بود که ...

-هاپیچ.........چه ..........
پرسیوال در دستمالش فینی کرد وروبه جسیکا گفت :

-جسی، دخترم هنوز خبری نشده؟ پس این اسنیپ مو روغنی کجا موند؟ مگه قرار نبود بعد ساکن شدن جینی و الفیاس ، به ما یه جغدی ، چیزی بفرسته تا از نگرانی دربیایم؟

جسیکا که همراه چو داشت زمزمه وار نقشه را مرور می کرد رو به پرسیوال کرد : نه بابا پرسی، شما که اسنیپ رو می شناسین، عادتشه همیشه دقیقه نود کاراشو انجام بده ! به هر حال یا خودش میاد یا نامه اش یا ... پناه بر مرلین !!

جسیکا زبونشو گاز گرفت و گفت: آره ، بالاخره میاد...
بعد مکثی کرد و دوباره مشغول مرور نقشه شد..

چند دقیقه بعد :

...........ترققق ........

در با صدای ترقی محکم باز شد و گوریک که چندین پاکت بزرگ را در بغل داشت وارد خانه شد . روی یکی از پاکتها علامت جمجمه ای دیده می شد ...


ویرایش شده توسط جینی ویزلی در تاریخ ۱۳۹۰/۱۲/۲۰ ۱۲:۰۹:۱۸
ویرایش شده توسط جینی ویزلی در تاریخ ۱۳۹۰/۱۲/۲۰ ۱۲:۱۶:۲۳

در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!


Re: بهترین نویسنده سال در بحث های هری پاتری
پیام زده شده در: ۲:۰۵ شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۰
#72
فقط لرد ولدمورت.
همیشه عالی


در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!


Re: كلاس نجوم و ستاره شناسي
پیام زده شده در: ۱۸:۱۲ جمعه ۱۹ اسفند ۱۳۹۰
#73
1-
نزدیک ترین کهکشان به کهکشان راه شیری ابر های ماژلانی کوچک و بزرگ هستند .این ها کهکشانهایی کوچک و نا منظم هستند . این کهکشان های قمر مانند در گذشته در فاصصله دورتری نسبت به راه شیری قرار داشتند . این کهکشانها در اطراف کهکشان راه شیری در حرکت بودند که جذب نیروی گرانش کهکشان راه شیری قرار گرفته اند .
ابر کوچک ماژلان میزبان 3 میلیارد ستاره و ابر بزرگ ماژلان میزبان 30 میلیارد ستاره اند . ابرهای ماژلان از دیر باز به عنوان قمر های راه شیری شناخته می شدند .
ابر نواختر بسیار درخشان با قدمت 400 سال که که در سال 1987 در سحابی رطیل داخل ابربزرگ ماژلان مشاهده شده است .

2-
کهکشانها در عالم هستی بصورت پراکنده نیستند . آنها بصورت خوشه هایی گروه بندی شده اند . خوشه ما که گروه محلی نام دارد نسبتآ کوچک است و شامل حدود 30 کهکشان به طول 5 میلیون سال نوری می باشد .

3-
کهکشان مارپیچی : کهکشان چرخ گردون M13 ، کهکشان گرداب M51 ، کهکشان مارپیچی بزرگ M31
کهکشان نا منظم : ابر ماژلانی بزرگ ، ابر ماژلانی کوچک ، M82
کهکشان بیضوی : ESO 325-Goo4 ، NGC 4649 ، M86


در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۱:۱۳ جمعه ۱۹ اسفند ۱۳۹۰
#74
1.

تاکتیک فشفشه ای :
در این تاکتیک یکی از بازیکنان از شروع بازی دور سر دروازه بان حریف چرخیده بطوریکه طرف کم کم احساس منگولی می کند. در این حین یکی از مهاجمان گوی را وارد دروازه می کند ، البته ممکن است دروازه بان از شدت حس منگولیت خودش را نیز وارد دروازه بکند !

تاکتیک بنداز و ببر ! :
در این تاکتیک یکی از مهاجمان یک عدد سکه ده گالیونی را به زمین می اندازد و فریاد می زند : اوووهههووووییی ، این سکه مال کیه ؟
در این حین همه بازیکنان طرف مقابل به سمت سکه یورش برده و مهاجم سوت زنان به سمت دروازه رفته و گل به به ثمر می رساند !

تاکتیک زیر میزی !
در این تاکتیک که مراحل آن از قبل داز شروع بازی شروع می شود به این صورت است که دروازه بان را با مقداری گالیون خریده تا در حین بازی به راحتی هرچند تا گل می خواهیم به ثمر رسانیم .

با این سه تاکتیک احتمال برد جام قهرمانی به 100 % افزایش پیدا می کند .

2-
من دوست دارم در پست جستجوگر بازی کنم چون همون طور که می دونین کل خانواده من توی این پست استعداد خاصی دارند و همیشه برد تیم رو حتمی می کنند . من بسیار فرز و سریع و تیز بین بوده و در دقایق اول گوی را به چنگ میارم .

3-
مدل جاروی من 2012 هستش چون مدل جاروی من باید همیشه مدل سال باشه و به دلیل شیک و سریع بودن جاروهای مدل جدید من هر سال مدل جاروی خودمو عوض می کنم .

4-
بله . واقعا دیدن فیلمهایی که رشادت ها و قهرمانی های تیم ملی مان را به نمایش در میاورد به یک ساحره انرژی و قدرت و فاز مضاعفی می دهد .


در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!


Re: جادوگر سال
پیام زده شده در: ۲۲:۱۸ پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۰
#75
رای من آلبوس دامبلدور هستش؛ به خاطر فعالیت ها وپست های بی نظیرشون ایشون رو انتخاب میکنم.


در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!


Re: بهترین عضو تازه وارد سال
پیام زده شده در: ۱۹:۵۰ پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۰
#76
رای من
الفیاس دوج عزیز


در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!


Re: بهترین نویسنده سال در ایفای نقش
پیام زده شده در: ۱۳:۲۰ پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۰
#77
با اجازه ی لونا : فقط لینی وارنر
:دی


در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!


Re: آزاد، قوی، جنگجو و سر بلند باش!(عضویت در محفل ققنوس)
پیام زده شده در: ۱۴:۴۳ دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۰
#78
ریموس عزیز
خوشحالم که قصد عضویت مجدد داری
لطفا فرم رو پر کنین تا درصورت صلاح دید ؛ دسترسی داده بشه.
موفق باشی



Re: ناظر سال
پیام زده شده در: ۱۲:۵۵ دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۰
#79
فقط آلبوس دامبلدور !!

چون واقعا تلاشها و زحماتشون ستودنی هستش و من تا به این لحظه هیچ کم کاری از ایشون ندیدم .


در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!


Re: ماجراهای مرموز مدرسه هاگوارتز
پیام زده شده در: ۲۲:۱۴ دوشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۰
#80
آبرفوث با نیشخندی رو به هری کرد و گفت : پسرم این اولین گام آموزش توئه ، اگه تونستی این بزها رو ناکار کنی می فهمم که واقعا خودتی یعنی پسری که زنده موند !!
من باید برم و به کارهام برسم ، وقتی برگشتم باید همه اینها رو ناکار کرده باشی ..

هری :

آبرفورث این رو گفت و هری رو دست خالی رها کرد و در آن واحد نا پدید شد.
بز های گوشتخوار بععع بععع کنان داشتند به هری نزدیک و نزدیک تر می شدند .
هری که داشت قبض روح می شد یاد چوب دستی زاپاسی افتاد که توی کش جورابش مخفی کرده بود تا مواقع ضروری ازش استفاده کنه .
چوب دستی اش رو درآورد و چند تا طلسم نثار بزها کرد و تونست چند تا از اونها رو چند متر عقب تر پرت کند . ولی هرچه قدر بیشتر تلاش می کرد کمتر موفق می شد . هری واقعا مستعصل شده بود و خسته ، یاد حرف استاد قدیمیش دامبل افتاد که تو آخرین دیدارش بهش گفته بود : من همیشه از دور مراقبتم و در وقت خطر به کمکت میام ....
این فکر واقعا به هری آرامش می داد و دوباره با انرژی بیشتری به مبارزه ادامه میداد...
در این حین در آنسوی جنگل از لابه لای شاخ و برگ درختان انبوه جنگل صداهایی به گوش رسید ..

آنسوی جنگل :
ییییییییعععععععععععععع... اااععععععععععععععععععععععع ... ( افکت صدای تارزان ) .....
.............. هری نترسسسس ............... دامبل تارزان داره میااااااادددد .....................




در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.