هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (پروتی.پاتیل)



پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۱۰:۴۵ جمعه ۳ آبان ۱۳۹۲
#91
سلام.
ببخشید من اینقدر دیر اعلام آمادگی کردم ولی منم هر کاری از دستم بر بیاد انجام میدم.آخه مگه چندتا محفل داریم؟
ریش سفید محفل بازم عذر میخوام به خاطر تاخیرم.


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.



پاسخ به: انتخاب بهترین استاد هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۶:۳۷ چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۲
#92
منم به جیمز سیریوس پاتر رای میدم.
واقعا از خوندن رول های تدریسش لذت میبردم و کلا کلاس شادی داشت.
و تکلیفاشم آدمو مجبور میکرد از خلاقیتش استفاده کنه.


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.



پاسخ به: بنیاد مورخان
پیام زده شده در: ۱۸:۳۰ سه شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۲
#93
سلام.به خاطر تاخیرم واقعا عذز میخوام.

ترین های بهار سال 88 برگزار نشده.

بیست و پنجمین دوره ترین ها (تیر و مرداد سال 88)

بهترین ایده (زننده ی بهترین تاپیک):
مورگانا لی فای

بهترین نویسنده در بحث های هری پاتری (غیر رول):
بلیز زابینی

بهترین نویسنده در ایفای نقش:
پرسی ویزلی

بهترین عضو تازه وارد:
نارسیسیا مالفوی

ناظر ماه:
پیوز

جادوگر ماه:
لرد ولدمورت

این دوره توسط پروفسور کوییرل برگزار شد.


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.



پاسخ به: بنیاد مورخان
پیام زده شده در: ۲۳:۲۵ چهارشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۲
#94
ترین های تابستان 91:

جادوگر ماه:
لرد ولدمورت

ناظر ماه:
لودو بگمن

بهترین نویسنده ایفای نقش:
مورفین گانت

بهترین ایده و زننده تاپیک:
ریگولوس بلک

بهترین عضو تازه وارد:
فلور دلاکور

بهترین نویسنده در بحث های هری پاتری:
دافنه گرینگراس

این دوره توسط استرجس پادمور آغاز و توسط ایوان روزیه و ریگولوس بلک پایان یافت.


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.



پاسخ به: بنیاد مورخان
پیام زده شده در: ۲۲:۴۰ چهارشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۲
#95
سلام.ببخشید به خاطر تاخیری که پیش اومد .
ببخشید من دقیقا نمی دونم چندمین دوره ی ترین ها میشه برای همین تاریخشو می نویسم.
ترین های فروردین ،اردیبهشت و خرداد 91

جادوگر ماه:
لرد ولدمورت

بهترین ایده و زننده ی بهترین تاپیک:[/url]
ریگولوس بلک

بهترین عضو تازه وارد:
هرماینی گرنجر

بهترین نویسنده ی ایفای نقش:
لرد ولدمورت

ناظر ماه:
الفیاس دوج (بیل ویزلی حال)

بهترین نویسنده در بحث های هری پاتری:
هری پاتر

این دوره توسط ایوان روزیه برگزار شد.


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.



پاسخ به: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۱۴:۵۷ پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۲
#96
1. درون پاتیلی که دم باریک ولدکچه رو میندازه توش، قبل از اینکه گوشت و پوست و خون و استخون ملتو بریزه توش، یه مایع هست که دم باریک میره کنارش و یه کارایی انجام میده که مایع سرخ میشه و جوش میاره! چه کارایی!؟ کامل توضیح بدین! (10 امتیاز)
استاد پاتر عزیز ،الآن ما باید همون چیزاییو بنویسیم که تو کتاب بود و شامل ،استخون بابای ولدکچه ،خون بابای جنابعالی ،دست موش داییتون و کلی آب بود.
اما به نظر من باید وارد جزئیات هم بشیم که اطلاعات عمومیمون افزایش پیدا کنه.
در مرحله ی اول استخوان بابای ولدکچه ی قدیم و ولدک جدید به قوله مشنگا دی ان ای درش وجود داشته تازشم کلی چیز دیگه که ما چون زیست جادویی نمی خونیم ازش خبر نداریم.
در مرحله ی دوم خون بابای شما که اینهمه پزشو میدید... ا... ببخشید.
داشتم میگفتم خون بابای شما حاویه هزاران گلبوله سفید، قرمز ،بنفش ،صورتی.... ا... بازم ببخشید.
حاویه گلبوله سفید ،قرمز و پلاسما میباشد.حالا درست شد.
در مرحله ی سوم میونه دست موشه داییتون که همون دوست بابای باباتونم میشه از اون طرفم که مرگخواره و بابای شما رو یتیم کرد حساب بشه .این مرگخوار چاپلوس دستشو داد که این ولدکچه تقدیم به ولدک شه و مواد تشکیل دهنده ی دستش شامله 4 یا 5 انگشت ،پوست دست و مقدار زیادی خون،سلول ،رگ ،مویرگ،استخوان،مفصل ،ربات و کلی چیزای دیگس .
حالا که فکر میکنم می بینم این معجون بیچاره معلومه قرمز میشه این همه خون ریختن توش .
بعدش میمونه آب که معلوم نیست آب لوله کشی بوده؟آب جوب بوده؟چی بوده؟فقط مرلین میدونه.

این چیزایی که مربوط به مواد اولیه بود.حالا به طرز بخت توجه فرمایید بیننده گان محترم:
یه آتیش جادویی تهیه می فرمایید پاتیل رو بستگی به ولدکچه ای که قراره توش بندازین از جنس های آلیاژ طلا،مس ،آلمینیوم،چدن و ... انتخاب میکنید و روی آتیش میذارید.
مقدار زیادی آب از هر کجا که دم دست بود توش میریزید .بعدش مواد اولیه ای که در بالا بودو توش خالی کنید.

توجه: ترتیب ریختن مواد مهم نیست.

بعد از اینکه موادو اضافه کردید ولدکچه رو بندازید توش تا یه ولدک بدون دماغ تحویل بگیرید.

2. نمی خواین از دل ِ جیمز دربیارین یه جوری شورش و بی ادبی امروزتون رو؟ هر جوری! یه چیزی بگین! یه چیزی بگیرین! یه چیزی بکشین! (5 امتیاز)
چرا نمی خوایم استاد خوشتیپ خودمون؟
استاد عزیز ،ای بزرگترین پسر هری پاتره کبیر،هرکی امروز بی ادبی کرد .بی ادب بود که این کارو کرد.
شما به بزرگواری محترم خودتون از خطای این کودکان که عقلی ندارن که بخواد برسه چشم پوشی کنید.
اصلا هر چه قدر میخواید پز باباتونو بدید،هر چه قدر که دوست دارید در مورد این ولدک درس بدید.هرکی هم اعتراض کرد بفرستیدش "اتاق خون"محفل تا خود کاراگاه مودی اشکشونو در بیاره ....

(استاد تا حالا تو عمرم چاپلوسی نکرده بودم.اونم ایـــــــــــــــــــنقدر !!!! پس خواهشا ببخشید دیگه نمی تونم ادامه بدم )

3. ولدکچه پوستش قرمز تیره بوده وقتی میره تو پاتیل، چرا وقتی میاد بیرون رنگش پریده؟ (5 امتیاز)

حتما چون بابای شما شکه شده بوده رنگ خونش پریده بوده بعد این ولدکچه دل نداشتش واسه بابای شما سوخته یکم زیادی رنگ قرمز به باباتون بخشیده.البته باید اون پاتیل مورد استفاده رو هم بعد از اتمام کار بررسی کرد کسی چه میدونه شاید ولدکچه جنسش خوب نبوده رنگ پس داده.

4. ولدکچه درون پاتیله، شما پای پاتیل وایسادین و میخواین یه ولدک بپزین. غیر از گوشت و پوست و خون و اینا، مجازین چیزای دیگه ای هم بریزین توش. چی میریزین؟ ولدک خروجی تون رو توصیف کنین! (10 امتیاز)
اگر از این دکترای زیبایی دم دست بود چهار پنج تا میریزم شاید فرقی کردو این ولدک دماغ دار شد.اگرم دکتر پیدا نکردیم چند تا از مریضاشونو پیدا میکنیم ،دماغشونو میبریم بعد میریزیم تو پاتیل این دفعه ولدک چند تا دماغ داشته باشه بره حال کنه.
بعدش میرسیم به مو ،میریم از این آرایشگاه های زنونه انواع اقسام موی رنگ کرده رو میاریم تا لردک مودار بشه اونم از همه مدل و همه رنگ .
چند تا مرگخوارم در راه ولدکچشون قربانی میکنیم تا یکم رنگ بگیره این ولدک.
بعد از اینکه از تو پاتیل ولدکو در آوردیم با یه ولدک با چند تا دماغ ،موهای رنگا وارنگ و صورته رنگو رو دار مواجه میشیم.
حالا ببینم بلاتریکس بازم ارباب ارباب میکنه یا نه.


ویرایش شده توسط پروتی پاتیل در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۳۱ ۱۵:۰۲:۳۶
ویرایش شده توسط پروتی پاتیل در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۳۱ ۱۵:۰۵:۴۴

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.



پاسخ به: اتاق خون!
پیام زده شده در: ۱۳:۵۴ پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۲
#97
الستور که داشت به سمت در میرفت با چشم جادوییش نگاهی به ریگولس انداخت و بدون کوچکترین مکثی گفت:چی چرا؟
-چرا کشتیش؟
-به چه دردی میخورد.همین که رمز فردا رو گفت بسه.
-اخه مگه اون دربان بود که فقط رمز فردا رو بگه، میتونستیم اطلاعات بیشتری ازش بگیریم.

مودی لحظه ای مکث کرد بعد سرش رو برگردوند و در حالی که با هر دو چشمش ریگولس رو نگاه میکرد گفت:دیگه مرده حالا چی کار کنم؟

ریگولس بدون وقفه گفت:خب اینو کشتیش حالا چرا حمله به خانه ی ریدل ها؟

مودی که دیگه داشت اعصاب جادویی محترمشو از دست میداد با حالت تهدید آمیزی به ریگولس نگاهی انداخت و گفت:اولا که حتما یه نقشه ای دارم.دوما ما رمز فردا رو میدونم خیلی کارمون راحت تره.
-اما.....
-سوال پرسیدن دیگه بسه بلک.دنبالم بیا باید با بقیه ی محفلی ها حرف بزنم.

ریگولس که اصلا قانع نشده بود به دنبال الستور رفت تا شاید به جواب سوال هاش برسه.


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.



پاسخ به: دره گودریک
پیام زده شده در: ۲۲:۴۸ چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۲
#98
خلاصه :
لرد ولدمورت دوباره زنده می شود و به دره ی گودریک برمیگردد .در آنجا خدایان جادوگری تصمیم میگیرند با منع بلاتریکس و لرد از انجام جادوی سیاه اونها رو تحقیر کنن و در آخر اون دو نفر به عنوان خدمتکار به خانه ی گریمولد میرن ولی لرد که نمی تونه از سیاهی دست بکشه در امتحانی که دامبلدور تدارک دیده شکست میخوره و حالا باید کشته بشه .اما محفلی ها تصمیم میگیرن به لرد یه فرصت دیگه بدن و اونو نکشن در عوض سه تا از مرگخوار ها رو به خدمتکاری بگیرن.

_________________________________________
ادامه:
کریچر که دیگه برای حدس زدن رمز خیلی پیر شده بود با نگاهی خشمگین به فروشنده گفت:
یعنی تو الآن میخوای مشتریتو ناراضی برگردونی؟
-تا رمز رو نگی نمی تونم در رو باز کنم ،جناب جن خانگی.

کریچر از خیر خرید لباس گذشت و رفت به ادامه ی خرید لوازم مورد نیازش بپردازه.

در خانه ی گریمولد:

سوروس با چشمانی اشک آلود به آشپز خانه برگشت و با دامبلدور که در حال تنظیم لیست مرگخوارهای درخواستی بود مواجه شد.دامبلدور بعد از اینکه کاغذ پوستی رو لول کرد سرش رو بالا آورد و به سوروس نگاه کرد.حتی توی آشپزخانه ی تاریک منزل بلک ها که فقط با چند شمع روشن میشد ،رد اشک بر روی صورت سوروس دیده میشد.

-چیزی شده سوروس؟
-دامبلدور این لرد بدون چوبدستی هم خیلی ترسناکه ها. :worry:
-چرا؟اتفاقی افتاده؟
-خیلی ترسناک نگاه میکنه.من مامان آیلینمو میخوام.

صورت دامبلدور از موهاش تا نوک ریش های بی انتهاش از عصبانیت قرمز شد و با صدایی که از اعصبانیت میلرزید گفت:به اون موهای روغن زدت نگاه کن آخه ، تو مثلا یه روزی جاسوس بودی بعد حالا میگه من مامانمو میخوام.این یعنی چی ،سوروس؟ :vay:

اسنیپ که تا حالا چنین رویی از دامبلدور ندیده بود ،برای اینکه به چوبدستیه دامبلدور کمک کنه تا چوبش به کروشیو آغشته نشه به زیر زمین لرد و بلاتریکس پناه برد.


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.



پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۱۱:۰۷ چهارشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۲
#99
منم با آیلین موافقم میتونیم از مسنجر استفاده کنیم تا نقشه هامونو فقط خودمون بدونیم.البته خیلی خوب میشد اگر اینجا فقط دسترسیش برای اعضا بود ولی فکر نکنم بشه.


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.



پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۱۸:۳۲ دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۲
سلام بر تمام ساحره های قدرتمند و محترم.

1.نظر شما در مورد اسطوره ی خانه داری مالی ویزلی چیست؟
به نظرم باید این ساحره ی محترم کمی از قدرتشو به شوهرشم نشون بده.نمیشه که همش پسراشو دعوا کنه.چهار روز دیگه بر میگردن میگن شوهر زلیله...ا... ببخشید ولی خب میگن دیگه.

2.در صورت مواجه شدن با این صحنه چه واکنشی نشان می دهید؟
با لذت فراوان به تماشای دقیق حرکات این بانوی محترم میپردازیم . تا بعدا حساب یک چنین موجودی را کف دستش بگذاریم.
3.کدامیک از وسایل زیر را انتخاب می کنید؟به چه منظوری؟
الف)ساطور.
ب)دمپایی.
ج)ملاقه.
د)سم.
هـ)جارو.
ببخشید ماهیتابه با روغن داغ ندارید؟؟؟خیلی خوبه ها!!!
خب من ساطورو انتخاب میکنم .ترسناک تره
4.نظر شما در مورد صاحب این تصویر چیست؟
نظر خاصی ندارم.
5.چه توقعی از سازمان حمایت از حقوق ساحرگان دارید؟
آخه یه سازمان که نمیتونه تمام توقعات ما رو برطرف کنه.همه ی ساحره ها باید با هم متحد بشن ،به نظرم این یکی از مهمتریم کارای این سازمانه.


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.